به هیچ عنوان آدم بد بینی نیستم. اما برخی مسایل اگر حتی یک بار هم اتفاق بیفتند ناپسند هستند و جا دارد به موقع تذکر داده شوند تا شاید موارد مشابهی پیش نیاید. امروز سه عکس را که از گوشه گوشه این شهر شکار کرده ام در معرض قضاوت شما عزیزان قرار می دهم:
نمای اول؛ سنگدلی و بی مسوولیتی در قبال حیات وحش:
تصویر روبرو مربوط به یک صبح جمعه است که با دوستان عزیزم جناب ریاضی و مهندس بهادران برای پیاده روی به قسمت شمالی شهر و منطقه ای که مورد استفاده بسیاری از همشهریان عزیز جهت ورزش صبحگاهی قرار می گیرد رفته بودیم. نمی دانم این روباه زیبا چطور مرده و آیا مرگ او طبیعی بوده و یا کسانی آن را شکار کرده اند اما مسلما اگر حیات وحش مورد حمایت و حفاظت بود این لاشه پر مگس این جا نبود.
نمای دوم، فرهنگ مصرف:
ساعت ۹:۳۰ صبح از خانه خارج می شدم که با منظره مقابل روبرو شدم. حجم بسیار نان خشک باعث شد کنجکاو شوم که این حجم نان خشک در چه زمانی جمع آوری شده؟ از راننده سوال کردم. گفت: مربوط به دیروز و امروز صبح است. البته خیلی هم ترسیده بود و می پرسید چرا عکس می گیرید! من هم به او قول دادم که مشکلی برایش پیش نمی آید.القصه، هم نانواها باید در بالا بردن کیفیت نان بیشتر تلاش کنند و هم مردم نگاهی دوباره به نوع مصرف خود بیندازند. راستی سهم شما در این تولید چقدر است؟
نمای سوم، یک سوزن به خود، یک جوالدوز به دیگران:
در بسیاری از موارد مسوولین را به کم کاری متهم می کنیم و به طور حتم گاهی هم آنان در نگهداری شهر کوتاهی می کنند اما آیا ما خود هیچ مسوولیتی نداریم؟ عکس روبرو نمایی از وضع شهر، یک روز پس از بارندگی هفته گذشته است. ببینید این همشهری ما چطور جوی آب را برای راحتی خود در عبور و مرور بسته و چه اوضاعی را به وجود آورده است. البته او مقصر است اما چرا کسی با او برخورد نمی کند؟
منبع: هفته نامه سلمان