آیتاللهاکبرهاشمیرفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری و مجمع تشخیص مصلحت نظام طی بیانات مهمی در دیدار مسئولان ستاد مرکزی احیاء فریضه «امر به معروف و نهی از منکر»، با برشمردن قیام اباعبداللهالحسین(ع) بعنوان موثرترین واقعه تاریخی احیای این فریضه الهی در ۱۴۰۰ سال گذشته، به تشریح و تبیین جایگاه «نظارت عامه» در اصلاح جوامع انسانی و اسلامی پرداخته و ضمن دعوت مسئولان امر به پیگیری هرچه بیشتر جنبه «مردمی» ادای این نظارت عمومی در کشور تاکید کرد: وظیفه همه ما این است که همواره تلاش کنیم تا «وجدان عمومی» برای تنفر از اعمال و گفتار زشت زنده بماند.
متن کامل بیانات ايشان بدین شرح است :
بسماللهالرحمنالرحیم
الحمداللهوسلامعلیرسولالله(ص)وآله
اعوذباللهمنالشیطانالرجیم
ایام غمآور محرم را خدمت شما و مردم تسلیت عرض میکنیم و یکی از اسرار شهادت حضرت اباعبداللهالحسین(ع) و ۷۲ تن از یارانش و اسارت اهل بیت رسولالله(ص) را باید همین مسئله امر به معروف و نهی از منکر به حساب بیاوریم و حقیقتاً هم موثرترین اقدام تاریخی است، که حالا بعداً توضیح آن را خواهم داد، ما در تاریخ حادثهای نداریم که به اندازه فاجعه «عاشورا و اسارت اهل بیت» در این ۱۴۰۰ سال تاثیر سیاسی، اجتماعی و روانی نه فقط در شیعه بلکه در همه «فرقههای اسلامی» و حتی خارج از آن گذارده و همچنان نیز دارا باشد.
خود حضرت اباعبدالله(ع) وقتی که در مقدمات قیامشان مورد اتهام «مفسدهجویی» و یاغیگری قرار گرفتند، ایشان صحبت بسیار روشنی کردند و میفرمایند:«که من برای هوس حکومت و یا برهمزدن نظم جامعه قیام نکردم، من قیام کردم برایاصلاح امت جدم، خب با گذشت آن ۶۰ سال انحرافات زیادی رخ دادهبود و اباعبدالله(ع) وظیفه خود د رمنصب «امامت» میدیدند که راه اصلاح آن انحرافات را مهیا نمایند.
اباعبداللهالحسین در تشریح هدف دوم خود از قیام میفرمایند:«من در پی انجام امر به معروف و نهر از منکر هستم» که بحث امروز ما را شامل میشود و من در ادامه به آن خواهم پرداخت و بعد میفرمایند که:«میخواهم سیره جدم پیغمبر(ص)و پدرم علیابنابیطالب(ع) را احیاء کنم چون روش و سیره آنها به فراموشی سپرده شده است» و ایشان در پی چنین نیتی قیام کردند و بهتر از آن چه که انجام دادند هم میسر نبود البته ظاهر موضوع دعوت مردم کوفه از ایشان بود و به طور طبیعی یاورانی برای حضرت در آن شهر پیدا شدهبود و کوفه هم مرکز خلافت حضرت علی(ع) بود و آنجا جایگاه محبان علی بیش از تمام بلاد اسلامی بود، بر خلاف آنچه که معمولاً ما میگوییم و نمیدانم که این شعار را چه کسی به دهان نمازگزاران ما انداخته است که «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند»، تنها کوفیها بودند که در آن زمان محب و یاور اهل بیت بودند و البته بسیار سخت بود چرا که حکومتهای جابر آن زمان بسیار بر این مردم سختی و اذیت وارد میکردند و حتی آنها را به همین جرم میکشتند و بیوفایی آنها نیز ناشی از همین جور شدید حکومت بود ولی به هر صورت آنقدر تفاوت داشتند که حضرت علی(ع) از مدینه به کوفه میآیند و حتی با مردم «بصره» و «شام» جنگیدند و «کوفیها» در این مسیر همراه «علی»(ع) بودند البته ایرانیها هم در این میان نقش زیادی داشتند و «کوفیها» حتی در رکاب بسیاری از امامزادگان نیز جنگیدند البته معمولاً شکست میخوردند و تاریخ این شکستها را حمل بر «بیوفایی» میکرد شاید هم این بیوفایی در اینجا خیلی هم بد باشد اما کوفیها در مقابل دیگرانی که اصلاً نمیآمدند با آمدنشان لااقل قدمی جلوتر بودند و در شهر کوفه از جمله شهرهایی که «مسجد کوفه» همانند مسجد پیغمبر(ص) و حتی مسجدالحرام و بیتالمقدس احکام ویژه بازدید دارد و «خاک کوفه» در تاریخ و فرهنگ ما نیز بسیار با اهمیت است و گفتن چنین شعاری از اشتباهات ماست اینها به گوش مردم کوفه هم میرسد و انها هم لابد در مقابل چیزی را به ما خواهند گفت.
از این موضوع که بگذریم در ادامه بحث باید بگویم که بهترین راه را اباعبدالله(ع) نشان دادند که تا کجا در ادای فریضه «امر به معروف و نهی از منکر» میشود پیش رفت!، من چند نکته را میخواهم خدمت شما عرض بکنم در راستای کارهای زیادی که شما آن را در این مسیر انجام دادهاید و آثاری را نیز در این راستا تولید و پخش کردهاید که برخی از آنها را من هم خواندهام که حقیقتاً هم مفید است، اولاً در قرآن و حتی «ادیان سابق» هم امر به معروف و نهی از منکر معرفی شده است، تعداد زیادی آیه در سورههای بقره، آلعمران، نساء، مائده و حج وجود دارد که همگی ناظر بر معرفی و ادای فریضه «امربهمعروف» است و حتی «امتهای گذشته» نظیر بنی اسرائیل نیز در قرآن سرزنش میشوند که مرتکب «ترک» امر به معروف شدند و خسارت آن را هم دیدند.
در همه ادیان بوده و من با تاکیدی که بر آن میکنم نکات جالبی را نتیجه میدهد
ضمناً امر به معروف دو بخش دارد که یک بخش آن حکومتی است که ناظر بر اجرای حدود و تعزیرات و امثال اینهاست، یک بخش آن که اصلاً مردمی است و جداست از حکومت، و آن بخشی که خیلی موثر است نوع مردمی آن است یعنی مردم باید یک فرهنگی در آنها ایجاد شود که در مقابل بدی بیتفاوت نباشند، که مراتب آن هم تعیین شده، اول با اشاره دست، اگر نشد با زبان و اگرآن هم میسر نشد با «قلب» از بدیها فاصله بگیرند، یعنی ابتدا تلاش عملی برای جلوگیری از وقوع «بدی» و اگر میسر نشد «تلاش زبانی» و اگر آن هم مقدور نشد لااقل «قلب» خود را راضی به زشتی نسازیم که این ۳ مرحله را همه بازگو کردهاند.
برای شما باید جالب باشد که در کتب فقهی ما، این فرضیه معمولاً جزء کتاب جهاد آمده و جالب اینکه در کتابهای قدیم که نگاه میکنیم –چون در زبانهای خیلی دور که کتاب به شکل امروزی رایج نبود و اولین کتاب منسوب به ائمه، فقهالرضای امام هشتم است که آنهم بعید است متعلق به ایشان باشد- به جای «جهاد»، امر به معروف و نهی ا زمنکر آمده، همینطور که به جلو میآئیم در بحثهای فقهی رفتهرفته «جهاد» بزرگتر شده و «امر به معروف» کوچکتر میشود و این موضوع به این علت رشد چندانی نکرده که اصولاً در آن زمان حکومت شیعی برای جهاد وجود نداشت و حکومتهای غیر شیعی آن دوره هم اصلاً به جهاد اعتقاد نداشتند و اصلاً شرایط مشابه این روزهای کشور ما نبود که بتوانیم با ولایت فقیه و بر محور «فقه» کشور را اداره کنیم و این اتفاق جدیدی است که اولین بار با وقوع «انقلاب اسلامی» به تحقق پیوسته است.
۲ مطلب آنجاست که مهم است یکی آنکه برخی «فقها» در آن ایام اعتقاد بر «عقلانی» بودن امر به معروف داشتند و برخی بر «شرعی» بودن آن و عدهای نیز بر «هردوی آنها» و برخی نیز حتی بر «فطری بودن» آن معتقد بودند و این دلیل را داشتند که اصولاً مردم به صورت فطری با مشاهده «بدی» از آن متنفر میشوند و این موضوع حتی شامل افرادی که «مسلمان» نیز نیستند وقتی «دینی» را هم پیروی نمیکنند شامل میشود چرا که هر آدمی با مشاهده «کتک زدن افراد» و یا ارتکاب «دزدی» و بیان دروغ افراد و هر خلافی حتی اگر «بیدین» هم باشد از آن متنفر میشود و حتی جلوی آن میایستد.
مثلاً با مشاهده «رشوهگیری» یک کارمند یا عدم انجام وظیفهاش، قطعاً انسان در هر حالتی از آن بدش میآید و احساس میکند که باید جلوی این موضوع بایستد، به خاطر همین هم هست که برخی میگویند امر به معروف و نهی از منکر اصولاً عقلی و فطری است و دین آمده «عقل» را تائید کردهاست برخی جاها نیز میگویند: نه منشاء امر به معروف و نهی از منکر «دینی» است و عقل بر مسیر دین این حکم را تبیین کردهاست . برخی هم معتقد به هردوی اینها در کنار یکدیگر هستند.
این اسلام نیز در قرآن زمانی به این ماجرا اشاره میکند اصولاً «حکومتی» وجود نداشت و مسلمانان در اقلیتی مظلوم به کار ترویج دین با تمامی دشواریهای آن مشغول بودند و «مکب بودن» برخی آیات قرآنی ناظر به امر به معروف و نهی از منکر نشان از همین ادعا دارد .
من همانطوریکه گفتم به کتابی از یک نویسنده، محقق و استاد دانشگاه انگلیسی به نام مایکل کوک برخوردکردم که بحث جالبی در آن انجام شدهاست و چون با زبان کشورهای مسلمان آشنایی دارد تلاشهای زیادی را در حوزه «شرقشناسی» و «اسلامشناسی» انجام دادهاست، وی روایت میکند:«من را یک حادثهای در آمریکا به عالم دیگری برد، من در ایستگاه قطار میشیگان شاهد تجاوز مردی به زنی بودم که هیچکس به وی کمکی نکرد و من از این «بیتفاوتی» مردم به فکر فرورفتم و بر آن شدم در ادیان و ملل مختلف به بررسی چگونگی برخورد ادیان و تمامی فرقههای با «منکرات اخلاقی» پرداختم و بعد از مطالعه تمامی ادیان و فرقههای قومی و مذهبی و حتی ملی یک نتیجه گرفتم:«اسلام از تمامی ادیان بیشتر به این موضوع حساسیت نشان دادهاست و در میان گروههای اسلامی نیز «معتزله» با نزدیکی فراوان به «شیعه» و «زیدیه» و «امامیه» ا زهمه در موضوع حساسیت به مقابله به «منکرات» قویتر میباشند و تمامی این کار بزرگ فقط از مشاهده یک حادثه برای این محقق انگلیسی حاصل آمده است که متاسفانه ما چنین کاری را انجام ندادهایم و به نظر من باید در این برهه از حکومت اسلامی که ما در آن قرار داریم با گروهی محقق مبرز به گردآوری دائرهالمعارف جامع «امر به معروف و نهی از منکر» بپردازیم که در درون تمامی انسانها ریشه فطری دارد.
فطرت خدادادی «لذت از معروف و تنفر از منکر» که در تمامی انسانها وجود دارد باید حافظ سلامت جامعه باشد ولی در حال حاضر با تمامی زحمات کشیده شده نه »ظاهر» جامعه ما و نه «باطن» جامعه وضعیت پسندیدهای ندارد . اشکالات که در این امور کسب، قضا، ادارات و ........ جامعه وجود دارد جملگی ناشی از عدم توجه جملگی ما به تقویت «وجدان اجتماعی» است و اکنون وظیفه بزرگ تمامی نخبگان امروز کشور ما اعم از دانشگاهیان، طلاب، رسانهها، تریبونها و همه و همه آن است که کمک کنند تا بیتفاوتی نسبت به بدی و زشتی در جامعه کنار رفته و با تقویت وجدان آکاه «انسانها» خود به تقابل و تنفر از زشتیها و بدی روی آورده و بیتفاوت از کنار آن نگذرند.
یادمان باشد که هم خوبی و هم بدی قابل سرایت است و قرآن به ما مژده «بهترین امت» را با داشتن «امر به معروف و نهی از منکر» داده است و بیتفاوتی در این مهم جایی ندارد در زمان پیامبر(ص) که این آیات نازل شد مسلمانان واقعاً آزادی ابراز عقیده ناشی از همین موضوع داشتند و حتی با ادب از پیامبرخدا(ص) سوال میکردند و پاسخ خود را نیز میگرفتند و این دلیل زنده ماندن امت اسلامی بود.
امروز با تمامی ایثارها و جهادهای صورت پذیرفته طول تاریخ مبارزه و انقلاب هنوز «فرهنگ نظارت عامه» در بین مردم جایگاه اصلی خود را نیافته است و کار بزرگ شما آن است که در تحقق این موضوع کوشا باشید .
«قانون و فرهنگ» پشتوانه اجرایی یکدیگر هستند و ضمن تشکر از کارهای انجام گرفته انتظار انجام کارهای عمیقتری را از شما داریم.