یکی ازمهمترین وظائف طلاب در همه دوران تبلیغ و انجام رسالت اصلی روحانیت یعنی پیام رسانی صحیح مسائل دینی می باشد. درحقیقت تعریفی که امروز می توان از تبلیغ کرد یعنی طلبه ای در ایامی که بستر فراهم می شود "مثلا ایام ماه مبارک رمضان، دهه اول ماه محرم الحرام، دهه آخر ماه صفر" به میان مردم "ترجیحا مردمی که در ایام سال از وجود و حضور روحانی بی نصیب هستند" برود و به کارهای دینی مشغول شود.
این کارها اعم از سخنرانی مذهبی،برگزاری کلاسهای احکام و اعتقادات و قرآن...، تصحیح قرائت نماز، برگزاری مجالس دعا، می باشد.
درکل کشور الحمدلله امروزه طلاب بسیاری درحال فراگیری علوم دینی هستند و عده ای نیز به حرفه های گوناگونی از قبیل اقامت بلند مدت در محل تبلیغی "طرح هجرت"، تدریس در مدارس علمیه، اشتغال در نهادهای نظامی و غیرنظامی و... روی آورده اند.
ازباب مثال همین شهرستان کازرون سالانه حداقل بیست طلبه به قم عزام می کند. اگر در نظر بگیریم که این حوزه از سال 1368، "فعال" شروع به کارکرده باشد، یعنی تا سال 1388 چیزی حدود چهارصد طلبه به قم فرستاده است.
خب پس از لحاظ نیروی طلبه و روحانی بسیاری از مشکلات حل شده است.
از آن طرف شهرستان کازرون جزو شهرستانهايی است که روستاهای متعددی دارد که علی مانقل بیش از 280 روستا در شهرستان کازرون وجود دارد.
قاعدتا تغذیه دینی این روستاها باید توسط این طلاب صورت بپذیرد. از یک طرف طلاب میبایست احساس تکلیف و وظیفه بنمایند، از یک طرف هم روستاها می بایست اقلیات میزبانی از روحانی را فراهم کنند. اگرچنین شود می توانیم این امید را داشته باشیم که شهرستان از لحاظ دینی و معنوی روزبه روز پیشرفت کند.
اما متآسفانه این سطور که نگاشته شد، در حد همین نگاشته شدن است. امروز اگرچه که طلاب بسیاری از شهرستان، در قم و دیگر شهرهای ایران هستند، اما مع الاسف برخي از طلاب ترجیح می دهند ایام ماه مبارک رمضان را در قم بمانند و از سخنرانی و مداحی های سخنرانان و مداحان بنام استفاده ببرند.
این یکی از ایرادات کار است که بنده عمدا آنرا دربخش اول ایرادات آوردم که خواننده متوجه شود ما بی جهت نمیخواهیم کسی را متهم کنیم، اول از همه خودمان را مورد انتقاد قرار می دهیم. یعنی گاهي برخي از طلاب به احساس نیاز جامعه توجه لازم را ندارند.
اما ایراد دوم متوجه میزبانان و روستائیان و مسجدیان می باشد. یک طلبه ای که ایام ماه مبارک و یا دهه محرم برای امر خطیر تبلیغ به شهرستان می اید، دوست دارد که فعالیتش، سخنرانیش، برگزاری کلاسهایش مورداستفاده مردم قرارگیرد. نه اینکه فقط شعار بدهیم و بدون توجه به نتیجه کار، صرفاً به دنبال این باشیم که "بله مسجد محله ما آشیخ دارد!"
لازمه این کار این است که بانیان مجالس و هیئت امنای مساجد، مقام یک روحانی را "نه مقام حقیقی بلکه مقام حقوقی" برای اهالی محل و شهر و روستا بیان کنند تا جوانان در ایام یک ماهه و یک دهه به دنبال استفاده حداکثری از روحانی باشند.
این یک نمونه مهم از وظایف میزبان و هیئت امنا میباشد. دراین صورت مبلغ و روحانی هم احساس اثرگذاشتن بر مردم که حقیقتا بالاترین مزد یک روحانی هست را پیدا میکند.
این هم ازجمله وظائفی است که متوجه میزبانان می باشد. اما حلقه ارتباطی بین یک روحانی و یک مسجد، نهادهای اعزام مبلغ می باشد. نهادهائی که امروز مبلغ را اعزام می کنند عبارتنداز: اداره اوقاف، دفتر تبلیغات حوزه علميه، سازمان تبلیغات، طرح هجرت و ارگانهای نظامی.
ایراد اصلی و اشکال اساسی امر تبلیغ متوجه این ارگانها می باشد. درایام ماه مبارک و دهه محرم به کرات دیده شده است که طلاب مبلغ در شهرستان حضور به هم رسانده اند و روستاهائی درخواست روحانی داده اند اما آن نهادی که می بایست طلاب را اعزام کند وظیفه خود را به درستی انجام نمی دهد. نتیجه این می شود که روستاها به دنبال روحانی سرگردانند و وقتی در یک مناسبت تبلیغی روحانی نصیبشان نمی شود، به خیال اینکه کمبود روحانی است در ایام بعدی بی خیال آوردن روحانی می شوند و روحانی هم که سرگردان و حیران از پیدا کردن مکانی تبلیغی است به خیال نبود جا در سنوات بعدی هم انگیزه آمدن را ندارد. لذا این حلقه مهم یعنی سازمانهای اعزام مبلغ که اساسا بالاترین وظیفه شان همین است، باید زمینه اعزام مبلغ را فراهم کنند.
چند راهکار که قطعا کمک به انجام بهتر این امر خطیر می شود، از این قرار است:
1- شناسائی روستاهائی که تقاضای روحانی دارند. مثلا با برگزاری یک جلسه ریش سفیدهای روستا را جمع کنیم و ببینیم که کدام روستا "اولا مبلغ می خواهد، "ثانیا در چه ایامی میخواهد، (مثلا ممکن است یک روستا در ایام ماه مبارک رمضان، دهه محرم، دهه آخر صفر، دهه فاطمیه، دهه فجر، روحانی بخواهد ولی یک روستای دیگر فقط در ایام ماه مبارک روحانی بخواهد.)
2- هماهنگی ارگانهای مذکور در امر اعزام مبلغ.
وقتی حوزه اعزامی مشخص شود، نیاز هر بخش و روحانیون اعزامی هم مشخص باشد، اعزام مبلغ از ناهماهنگی درمی آید. مثلا اگر سازمان تبلیغات شصت نیرو دارد، بخش جره بالاده را تأمین نماید. طرح هجرت اگر پنجاه نیرو دارد بخش مرکزی را تأمین نماید. و قس علی هذا..
3- ترتیب دیدن مکانی جهت استقرار مبلغینی که در روستا مکانی برای اسکان ندارند. مثلا حوزه علمیه یا مهمانسرا...
4- دلگرم شدن طلاب از طرف امام جمعه و علماي شهرستان که وظیفه ارائه فعالیتهای طلاب بر عهدهي سازمانهای مذکور است و نیز تقدیر ازمبلغ نمونه "باتوجه به نوع فعالیتها"
5- اعزام مبلغ به روستاهايی که توانائی میزبانی ندارند با توجه به رفت و آمد طلاب، تهیه وسیله ایاب و ذهاب متوجه سازمانهای مذکور میباشد.
6- سرکشی و بازدید از محل تبلیغی توسط نمایندگان سازمانهای مذکور و نماینده امام جمعه.
اینها بخشی ازطرح هايی بود که به ذهن حقیر رسید.
با امید به آن روزی که همه ما مبلغ واقعی باشیم.
با وجود حوزه و سابقه حوزه کازرون ما هیچ پویایی وحرکت فرهنگی از روحانیون نمی بینیم.کدام یک از اساتید حوزه کازرون در میان مردم به فضل وعلم و اخلاق مشهور است (منظور این است که ناشناخته مانده اند.).یا کدام یک از اساتید حوزه اقدام به تشکیل جلسات فرهنگی در کازرون نموده و جلسه پرسش و پاسخی برای جوانان برپا نموده. ما 3 نشریه هفتگی در کازرون داریم علاوه بر سایتها و وبلاگها به جز دو سه طلبه و روحانی ثابت هیچ کس برای آنها مطلب نمی دهد.در کازرون نباید مشکلات مذهبی فرهنگی وجود داشته باشد.