اين استاد دانشگاه با اشاره به اينكه علامه دواني از نزديكي زمان رحلت خود آگاه شده بود، ادامه داد: به همين دليل، ايشان پيش از رحلت، فرزندان خود را طلبيد و به سرانجام رسانيدن آثار ناتمام خود را ـ با توجه به حوزههاي فعاليت و دانش فرزندانشان ـ به آنها واگذار كرد.
وي با ابراز تأسف از مشكلات بهوجود آمده در انتشار آثار ناتمام علامه دواني، ابراز داشت: پس از رحلت علامه، به غير از يك جلد كتاب مفاخر اسلام، اثر ديگري از آن مرحوم منتشر نشده است. البته اشعار ايشان را هم در قالب ديواني جمعآوري كردهايم كه هماكنون در دست انتشار است.
رجبي ادامه داد: اثر ديگري به نام شرح زندگاني جلالالدين دواني ـ كه در 23 سالگي توسط مرحوم علامه نوشته شده بود ـ با ويرايش و صفحهآرايي جديد و افزودن منابع و پاورقي، آماده چاپ شده است. اين كتاب توسط بزرگان وقت همچون آيتالله زنجاني، آيتالله نجفي مرعشي و علامه طباطبايي مورد تقدير قرار گرفته بود.
علامه معتقد بود انقلاب اسلامي به حدّي اصالت دارد كه اگر كسي بخواهد به آن خيانت يا توهين كند، نه تنها در آن دنيا، بلكه در همين دنيا نيز به سزاي عملش ميرسد و خوار و مفتضح ميشود.
محمدحسين رجبي، فرزند مرحوم علامه دواني، پس از حضور در خبرگزاري فارس در گفتوگويي مشروح با خبرنگار آئين و انديشه فارس به مناسبت فرا رسيدن ايام ارتحال آن عالم فرزانه، به بيان نكاتي پيرامون زندگاني علامه و مواضع ايشان نسبت به نظام جمهوري اسلامي و ولايت فقيه پرداخت.
رجبي با تأكيد بر اينكه مرحوم پدرش پس از وفات حضرت امام خميني (ره) همان اعتقاد و اطاعت اصيل را نسبت به مقام معظم رهبري داشت، گفت: مرحوم علامه، مدافع سرسخت ولايت و اصل بيبديل ولايت فقيه بود. نظر ايشان صرفاً يك ديدگاه سياسي نبود، بلكه از عمق وجود وي شكل ميگرفت. مرحوم پدر به ولايت عشق ميورزيد و آن را ارج مينهاد.
وي با اشاره به كتاب «مفاخر اسلام» كه تحقيقات علامه دواني در مورد علماي بزرگ اسلام در آن جمعآوري شده است، گفت: به لطف خدا، علامه گذشته از تسلط بر تاريخ اسلام و تاريخ معاصر ايران، در حوزه علم رجال نيز جزء معدود صاحبنظران برجسته كشور به حساب ميآمد. ايشان حضور روحانيت در عرصههاي سياسي و تشكيل حكومت را استمرار امامت ميدانست، بنابراين وقتي انقلاب پيروز شد، با تمام اعتقاد، خود را موظف به خدمت به انقلاب و آرمانها و دستاوردهاي آن ميدانست.
فرزند مرحوم علامه دواني در پاسخ به اين سئوال كه اگر علامه دواني در قيد حيات بودند، چه سياستي در قبال فتنه اخير اتخاذ ميكردند، گفت: شايد ايشان سابقه تبعيد و زندان چنداني نداشته باشند، اما شجاعتي مثالزدني داشتند و اگر سخني را حق تشخيص ميدادند، ملاحظه احدي را نميكردند. با توجه به شناختي كه از مرحوم پدر دارم، اگر ايشان در وقايع اخير ايشان حضور داشت، با توجه به اهانتي كه به اصل و اساس ولايت فقيه شد، وارد عرصه شده و با معاندان برخورد ميكرد و براي دفاع از كيان نظام و اصل ولايت فقيه، شخصاً وارد گود ميشد.
وي با اشاره به خاطرهاي از سال 54 و زنداني شدن برادر بزرگترش در همان سالها توسط ساواك گفت: در آن زمان خفقان شديدي حاكم بود و به فرموده امام (ره)، يك پاسبان رژيم، قدرت تعطيلي يك بازار را داشت. مرحوم پدر براي ملاقات برادرم به زندان قصر مراجعه كرده بود كه در مقابل زندان، با سيگار كشيدن يك سرهنگ رژيم در ماه مبارك رمضان مواجه ميشود. ايشان در احياي فريضه امر به معروف و نهي از منكر، چنان برخوردي با آن سرهنگ ميكند كه موجب تحقير وي و شادي خانودههاي در انتظار ملاقات ميشود.
رجبي به ابعاد ديگري از شخصيت انقلابي علامه دواني اشاره كرد و افزود: در دوران دوره اول رياست جمهوري آقاي خاتمي كه بستري براي تضعيف ولايت پديد آمده بود، علامه دواني در هر جا كه سخنراني داشت، تعمداً بحث را به اساس نظام، ولايت فقيه و بهخصوص شخص رهبري معظم انقلاب ميكشاند تا از عظمت شخصيت، سلامت و صلابت نفس و مقام معنوي حضرت آيتالله خامنهاي سخن گفته و دفاع كند.
رجبي در بخش ديگري از گفتوگوي خود، به ابعاد علمي شخصيت علامه دواني اشاره كرد.
وي در پاسخ به اين سئوال كه آيا علامه دواني هنگام وفات كار ناتمامي در دست داشت، گفت: ايشان بهرهمندي مناسبي از عمر خود داشت و در آخرين مصاحبه خود، خدا را بابت رسيدن به هر آنچه ميخواست، شكر كرد. البته از آنجايي كه علم، عرصهاي لايتناهي است، ايشان درصدد تكميل كتاب «نهضت روحانيون ايران» بود و كتاب «مفاخر اسلام» نيز هنوز به پايان نرسيده بود. همچنين در چند زمينه ديگر نيز نوشتههايي داشت كه به مرحله پاياني نرسيده بود و يا نيازمند ويرايش بود.
رجبي به برخي از كارهاي علمي علامه دواني از جمله ردّ احاديث مشهور رسالت پيامبر اشاره كرد و ابراز داشت: مرحوم علامه با بررسي و تحقيق، احاديث مشهور مرتبط با رسالت پيامبر و دريافت وحي را رد كرد و حديث معتبر و مناسبي از امام هادي (ع) كه در بحارالانوار موجود و مغفول واقع شده بود، به عنوان جايگزين معرفي كرد. مهمترين حُسن اين اقدام علمي علامه دواني، معرفي جايگزين مناسب روايي براي ماجراي بعثت است.
وي افزود: البته ايشان رسم امانتداري را رعايت كرده و همواره اين نكته را قيد ميكرد كه جرقه ردّ احاديث مشهور عايشه در مورد رسالت پيامبر، توسط علامه شرفالدين ايجاد شده است. همچنين مرحوم علامه ماجراي نذر عبدالمطلب و قرباني كردن عبدالله پدر پيامبر (ص) را با ادلّه محكم رد كرده و آن را ساخته دشمنان اهلبيت (ع) براي تحقير خاندان پيامبر عنوان ميكند.
رجبي در بخش ديگري از اين گفتوگوي مشروح، به سئوالاتي در مورد زندگي شخصي علامه دواني پاسخ گفت.
وي در پاسخ به اين پرسش كه فرزند علامه دواني بودن چه احساسي دارد، گفت: ما صرفاً فرزند علامه نبوديم، بلكه شاگرد ايشان نيز بوديم. علامه براي ما، هم پدر بود و هم نقش يك استاد را ايفا ميكرد. ايشان دايرةالمعارف بزرگي از علوم اسلامي بودند و هرگاه در مباحث تاريخ اسلام با مشكل مواجه ميشدم از ايشان كمك ميگرفتم و اكنون خلاء حضور اين استاد راهنما برايم همواره احساس ميشود.
اين پژوهشگر تاريخ اسلام ادامه داد: از اينكه فرزند شخصيت بزرگي مانند علامه دواني ـ كه با سلامت كامل نفس، به لقاء خدا نائل شد ـ هستم، افتخار ميكنم، اما از طرفي نيز مسئوليت بسيار خطيري را بر شانه خود احساس كرده و اميدوارم اين شايستگي را داشته باشم كه در مواردي كه با نام ايشان شناخته ميشوم، رفتار و اخلاقم شايسته نام علامه دواني باشد.
رجبي در توضيح دليل اختلاف نام خانوادگي فرزندان علامه دواني با ايشان گفت: نام خانوادگي مرحوم پدر در شناسنامه نيز رجبي است، اما از آنجايي كه در قديم، علما در حوزههاي علميه با نام محل زندگيشان شناخته ميشدند، مرحوم پدر نيز با نام «دواني» شناخته ميشد. برادر بزرگمان اين نكته را مطرح كرد كه بهتر است بر نام خانوادگي «رجبي» تأكيد كنيم تا مبادا به گونهاي سخن بگوييم كه شايسته نام علامه دواني نباشد. البته به عنوان افتخار، در آثار علمي خود، همواره در پرانتز نام خانوادگي پدر را قيد ميكنيم.
وي در خصوص مراودات علامه با فرزندانشان گفت: ايشان به عنوان پدر، فردي وظيفهشناس بود و آنچه را كه شرع مقدس به عنوان حق پدر بر فرزند تعيين كرده است، انجام ميداد و حتي بيش از توان و تكليف خود تلاش ميكرد. از آنجايي كه محيطهاي آموزشي در زمان رژيم طاغوت از نظر درسي و اخلاقي مناسب نبود، مرحوم پدر عليرغم مقروض بودن و تنگناهاي مالي، فرزندان خود را در مدارس ملّي (معادل مدارس غيرانتفاعي امروز) ثبتنام ميكرد تا فرزندان در محيطي سالم و مذهبي تربيت شوند.
رجبي در پاسخ به اين سئوال كه چرا با وجود دغدغه مرحوم علامه در تربيت و تحصيل ديني فرزندان، آنان را به حضور در حوزههاي علميه مجبور نكرد، گفت: علم رجال از تخصّصهاي مرحوم علامه بود و عشق و علاقه وافري به علماي شيعه داشت و در مقام تشويق نيز به فرزندان خود حوزه علميه را براي ادامه تحصيل پيشنهاد ميكرد، اما هرگز در اين امر اصرار نميكرد و براي تمايل فرزندان به ادامه تحصيل در رشته مورد علاقه، احترام قائل بود.
رجبي در ادامه با بيان اين نكته كه مدتي كوتاه افتخار حضور در حوزه علميه را داشته است، گفت: با آغاز جنگ تحميلي و ضرورت حضور در جبهههاي نبرد، اين توفيق سلب شد. البته سعي كردم با تحصيلات ديني در دانشگاه، از مباحث علوم اسلامي دور نمانم.
اين كارشناس علوم ديني، امكان اثرگذاري و خدمت در لباس روحانيت را به دليل فعاليتهاي گروهكها عليه روحانيت و تبليغات مسمومشان در آن زمان محدود خواند و افزود: برادر بزرگم با مباحث ابتكاري و جذاب خود موفق به جذب دانشجويان بسياري به سمت نظام و روحانيت شد كه اگر آن زمان ملبّس بود، اين توفيق حاصل نميشد. همچنين برادر كوچكم نيز در عرصه هنرهاي ديني وارد شده و خدمات شاياني را براي اسلام و نظام انجام داد كه اين امر در كسوت روحانيت ميسّر نبود. جداي از اين مسائل، لباس روحانيت شايستگي و لياقت خاص خود را ميطلبد.
وي با اشاره به شخصيت ملايم و عاطفي علامه دواني گفت: عواطف علامه به فرزندان و آشنايان ايشان محدود نميشد و هركس كه با ايشان مراوده داشت، در اولين برخورد متوجه آن شده و براي استمرار ملاقاتش با علامه علاقهمند ميشد.
رجبي ادامه داد: علامه دواني در ملاقاتها و مراودات خود براي سن و سال و موقعيت افراد تفاوتي قائل نميشد و به همان ميزان كه يك كودك را احترام و تكريم ميكرد، براي يك انسان بالغ و پخته احترام قائل بود. به همين جهت هنگامي كه از دنيا رحلت كرد، با انبوهي از مردماني كه مجذوب اخلاق و رفتار آن مرحوم بودند، مواجه شديم كه ابراز همدردي ميكردند و خود را شريك غمهاي ما ميدانستند. هماكنون نيز با گذشت بيش از 3 سال از وفات ايشان، همچنان با ابراز محبت و علاقه مردم مواجه ميشويم.
وي با اشاره به اينكه مرحوم علامه، استاد راهنماي رسالات مختلف دانشگاهي نيز بود و از اين لحاظ تفاوتي ميان فرزندان و دانشجويان قائل نميشد، اظهار داشت: علامه چنان احساس مسئوليت ميكرد كه گويا قرار است آن رساله با نام خودشان چاپ شود و همواره دغدغه غناي فحواي رسالات را داشتند.
رجبي در بخش پاياني گفتوگوي خود با خبرنگار آئين و انديشه فارس، به سادهزيستي و بخشندگي علامه دواني اشاره كرد.
وي با تأكيد بر اينكه علامه دواني به دنيا و مظاهر آن تعلق خاطر نداشت، گفت: ايشان هر آنچه به عنوان روزي از جانب خداوند كسب ميكرد، به راحتي آن را خرج خانواده و مابقي را انفاق ميكرد و دغدغه اندوخته و پسانداز نداشت.
فرزند مرحوم علامه دواني ادامه داد: البته اين نكته را بعد از رحلت ايشان متوجه شديم كه مازاد عايدي خود را به نيازمندان انفاق ميكرد. به ياد دارم كه در همان روزهاي ارتحال ايشان، مراسم بزرگداشتي در مسجد دانشگاه تهران برگزار شد. يك روحاني آمد و پس از اداي احترام و تسليت، از كمكهاي فراوان مرحوم پدر نسبت به روحانيون نيازمند صحبت كرد و گفت: مرحوم علامه حتي يك بار در مواجهه با يك طلبه نيازمند، هنگامي كه پولي به همراه نداشت، چكي صادر كرد و گفت: مدتي ديگر آن را نقد كنيد تا در حسابم پول موجود باشد.
رجبي با اشاره به خاطرهاي از پدرش گفت: قبل از انقلاب، وضع مالي مناسبي نداشتيم و مرحوم پدر براي قرض گرفتن پولي از خانه خارج شد، اما دست خالي بازگشت. پس از چند روز، يك راننده تاكسي به منزل ما مراجعه و مبلغي را به عنوان بدهي پرداخت كرد كه قبلا از پدر قرض گرفته بود. بعدها متوجه شديم كه مرحوم پدر، همان روزي كه به منظور قرضگرفتن از خانه خارج شده بود، با اين راننده تاكسي مواجه ميشود و با توجه به مشاهده گرفتاريهاي مالي راننده تاكسي، مبلغي را كه از دوست خود قرض كرده بود، به راننده ميدهد. در صورتي كه آن راننده را نميشناخت و همچنين خود نيز نياز شديدي به پول داشت.
رجبي در پايان تصريح كرد: ايشان همواره به ما امر ميكرد كه دست مردم را بگيريد و هرگز نان كسي را نبريد. مرحوم علامه هنگامي كه توان رفع مشكلات مالي مراجعهكنندگان را نداشت، بسيار اندوهگين ميشد.
همچنين به گزارش خبرنگار آئين و انديشه فارس، محمد رجبي (دواني)، فرزند ارشد علامه دواني در مراسم بزرگداشت وي كه عصر چهارشنبه 23 ديماه در فرهنگسراي ابنسينا برپا شد، با بيان خاطراتي از پدرش گفت: اشعار ديوان علامه دواني متعلق به دهه سوم عمر اوست، اما وي بعد از 50 سال، بار ديگر پس از بازديد از جبهههاي حق عليه باطل، دست به قلم برد و در رساي شهيد «فرگاه» شعر سرود.
وي در اين باره افزود: اشعار علامه شامل مضاميني همچون طنز، سياسي و مدايح و مراثي براي اهل بيت (ع) است.
رجبي سپس درباره روحيه كنجكاوي علامه نيز گفت: در زماني كه من مدتي در آلمان بودم، ايشان براي دو هفته پيش ما آمد و چند دفتر سفيد 200 برگ همراه خود آورده بود كه در اين مدت آنها را پر كرد.
وي سپس به نقل خاطرهاي در همين باره پرداخت و گفت: در آن زمان، نام كوچه محل اقامت ما «والترليزه» بود كه دو تاريخ در كنار اين نام درج شده بود. اين تاريخها پدرم را كنجكام كرده بود و در تحقيق در اين باره متوجه شده بودكه اين فرد يك يهودي است كه در زمان هيلتر كشته شده است.
رجبي با تأكيد بر دنبالهروي علامه دواني از ديدگاه تاريخي و مورد تاكيد آيتالله بروجردي گفت: دقت و ريزبيني پدرم مثالزدني بود و اين موزد در تمام آثار وي ملاحظه مي شود.
فرزند ارشد علامه دواني، دقت و كنجكاوي را ويژه هر فردي دانست كه شايسته نام عالم و محقق است و گفت: ما بهره چنداني نبرديم و اميدواريم نقلها توشهاي باشد براي همه كساني كه خواستار چنين موقعيتي هستند.
وي در ادامه با اشاره به اين نكته كه تندي مرحوم دواني در مقابل بعضي مسائل به دليل خيانتي بود كه به حقايق تاريخي صورت ميگرفت، گفت: ايشان به تحريف تاريخ توسط افرادي مثل «ادوارد براوان» اعتراض كرد و در مقابل حذف صداقت و امانت در تاريخ، سازش نداشت.
رجبي سپس درباره نظر علامه دواني درباره تحريف تاريخ توسط «ادوارد براوان» افزود: براون در آثارش گفته كه علامه مجلسي به دليل نفوذي كه بر سلطانحسين داشت باعث سقوط صفويان در ايران شد، در صورتي كه علامه دواني با استفاده از آثار خود براوان ثابت كرد اينگونه نيست.
وي در توضيح اين مطلب گفت: براون در آثار خود آورده كه 15 سال ابتداي حكومت سلطانحسين بسيار خوب بود، در حالي كه علامه مجلسي فقط در چهار سال نخست سلطنت او در قيد حيات بود، پس براون خود اعتراف ميكند كه سلطانحسين حتي 11 سال پس از علامه مجلسي سلطنت خوبي داشته است، بنابراين سقوط اصفهان، 25 سال پس از درگذشت علامه مجلسي رخ داده است و ارتباطي با وي ندارد.
رجبي در پايان از برگزار كنندگان مراسم بزرگداشت، روابط عمومي شهرداري تهران و حضار مراسم تشكر و قدرداني كرد.