الف: مقدمه
تاريخ شاهنشاهي در ايران سابقه اي بس طولاني و دور دارد، كه شايد مساوي با پيدايش اوليه شهر نشيني و تشكيل اولين حكومت در اين منطقهي جغرافيايي جهان باشد، و مردم ما در اين تاريخ طولاني جز سلطنت موروثي پادشاهان حكومت ديگري تجربه نكرده و نمي شناختند، و به همين جهت همهي تار و پود وجودشان با اين شيوه و روش حكومت عادت كرده و مأنوس بود، و اغلب آن را به عنوان يك واقعيت انكارناپذير باور داشتند تا آ ن جا كه عدهاي شاه را سايه ي خدا مي گفتند و حتي بعضي از علماي ديني به شاه لقب ( اسلام پناه ) داده بودند.
بنابراين برگرداندن عقيده و فكر توده هاي مردمي با اين خصوصيات فرهنگي و تغيير رژيمي با اين ساختار و تشكيلات منسجم و برخوردار از حمايت هاي وسيع بينالمللي بدواً امري محال مينمود.
با اين توضيح مختصر شايد بتوان گوشه اي از عظمت انقلاب و رهبري بيبديل آن بازگو كرد و تا اندازه اي به ايثار و فداكاري مردان مردي كه 18 سال بار سنگين و طاقت فرساي مبارزه را به دوش كشيدند پي برد و به شيرزنان و دلير مرداني كه با حضور ميليوني همه روزه و مداوم خود طي سال 1357 انقلاب را به پيروزي رساندند آفرين گفت.
ب: نشانههاي انقلاب در كازرون
آري در همين راستا مبارزات بي امان مردم كازرون كه در اين ماراتن نفس گير گوي سبقت را از اغلب شهرهاي كشور ربود، داستاني بس جالب و شنيدني است. مردم مسلمان اين شهر به واسطه ي ارتباط قوي و تنگاتنگي كه با روحانيت متعهد و مراجع عظام تقليد در قم و نجف داشتند، از سال 1341 كه اولين جرقه ي انقلاب زده شد همگام با مردم تهران و قم از خود واكنش نشان داده و در زمره ي مبارزين با طاغوت قرار گرفتند.
تحركات پراكندهي انقلابيون كم كم در قالب تشكيلاتي به نام انجمن امور ديني شكل گرفت و مديريت تبليغ و نشر انقلاب و سامان دادن به مبارزات تا سال ها بر دوش اين تشكيلات قرار داشت (هر چند همهي انقلابيون را در برنميگرفت.) اما بخشي از اين تشكيلات تا اندازه اي متأثر از جريان انحرافي انجمن حجتيه بود كه وظيفه ي خود را صرفاً مبارزه را با بهائيت مي دانست و اعتقادي به مبارزه با رژيم ستمشاهي نداشت.
ج- انجمن پوششي براي تداوم مبارزه
همكاري خوبي بين برادران مسنّ تر انجمن و جواناني كه به تدريج در انجمن جذب مي شدند وجود داشت، به اين نحو كه مبارزه سوري با بهائيت و حفظ ارتباط نسبي با انجمن حجتيه مركز استان و مركز كشور به عهده ي برادران بزر گ تر انجمن بود تا در مواقعي كه مأمورين امنيتي رژيم به عملكرد انجمن مشكوك مي شوند آن ها نمونه ي فعاليت خودشان را ارائه دهند، و پوششي باشند براي فعاليتهاي ضد رژيم جوانان.
از آن جا كه اعضاي جوان تر انجمن بنا بر طبيعت جواني و داشتن روحيه ي انقلابي و ستيزه جويي زير بار محدوديت هاي مبلغين اعزامي از مركز كشور و مركز استان نمي رفتند و فعاليت هاي ضد رژيم آن ها در سطح وسيعي ادامه داشت اتخاذ اين روش بسيار مؤثر بود و عملاً از حساس شدن مأمورين و دستگيري احتمالي مبارزين جلوگيري مي شد. اما در عين حال اين تضادها همچنان وجود داشت.
د- تضادها
فعاليت برادران انجمن، منحصر به شهر كازرون نبود بلكه اغلب روستاهاي تابعه و شهرستان نورآباد ممسني هم زير پوشش تبليغات انجمن قرار داشت و روز به روز بر فعاليت هاي ضد رژيم افزوده مي شد . به موازات اوج گيري اقدامات ضد رژيم در سراسر كشور و شعله ور شدن آتش انقلاب، فعاليت هاي ضد بهائيت دوستان به تدريج رنگ باخته و به حاشيه مي رفت. اما مبلغان اعزامي همچنان اصرار بر اجراي روش هاي انحرافي خود داشتند و بعضي از دوستان كازروني انجمن هم بر اين عقيده بودند . و اين تضادها گاهي تشديد شده و در نشست هايي خصوصي نقل مجلس مي شد تا جايي كه گاهي به رودررويي و بحث و مشاجره ميكشيد.
ه: موضع شفاف شهيد مدني
در اوايل سال 1357 كه آتش انقلاب در اغلب نقاط كشور زبانه مي كشيد رژيم براي دور كردن شخصيت هاي مؤثر از كانون انقلاب عده اي از آنها را به نقاط دور دست تبعيد كرد كه از آن جمله تبعيد حضرت آيت الله مدني (شهيد مدني) به نورآباد ممسني بود.
اين روحاني مبارز و شجاع بلافاصله مورد استقبال برادران كازروني ساكن نورآباد قرار گرفت و در منزلي كنار مسجد اسكان داده شد. از آن پس همهي انقلابيون منطقه به ديدار ايشان شتافته و مرتباً با او در ارتباط بودند و برادران كازروني به طريق اولي تماس بيشتري با او داشتند كه البته همين تماس ها باعث شد مجدداً او را به كنگان منتقل كنند.
در يكي از روزها كه نگارنده به اتفاق جمعي از دوستان خدمت ايشان بوديم، تعدادي از برادران بزرگ تر و پيشكسوتان انجمن كه براي استقبال از رئيس انجمن حجتيه (يك نفر روحاني به نام حلَبي ) به شيراز رفته بودند وارد مجلس شده و با خوشحالي موضوع مسافرت خود را بيان كردند، و انتظار داشتند كه مورد تفقّد و محبت آيت الله مدني قرار گيرند اما ايشان بلافاصله چهره در هم كشيد و با عصبانيت به آن ها خطاب كرد و فرمود فلاني كه شما به استقبال او رفته ايد از مخالفين حضرت امام ( ره) و نهضت مردم و از عوامل سرسپرده رژيم است، بنابراين سفر شما سفر معصيت است و بايد نمازهاي خود را اعاده كنيد.
اين سخنان به قدري قاطع و با صلابت ادا شد كه مخاطبين چاره اي جز سكوت نداشتند و اين برگ برندهي ديگري بود به نفع قشر جوان انجمن كه مبارزه با بهائيت را در آن زمان مبارزه با شاخه و مبارزه با رژيم ستمشاهي را مبارزه با ريشه ي فساد ميدانستند.
منبع: هفته نامه سلمان، ش 448، ص 2.