كار تشكيلاتي و به خصوص تشكيلات سياسي در جوامع بزرگ و پيشرفته، امري اجتناب ناپذير است و اصولاً گروه هاي سياسي با هر مرام و مسلكي براي پيشبرد اهداف خود ناچار به اجراي آن هستند و اين امر منحصر به يك يا چند كشور خاص نمي باشد بلكه همه ي كشورهاي جهان به نوعي داراي احزاب و گروه هاي سياسي متعددي هستند كه با راه اندازي تشكيلات سياسي اهداف خود را دنبال مي كنند . در كشور ما به خصوص پس از پيروزي انقلاب و طي سه دهه ي گذشته احزاب و دستجات سياسي فراواني ظهور و افول كردند كه هر كدام به نوبه ي خود داعيه هاي بزرگي در سر مي پروراندند.
احزاب چپ گراي وابسته به شرق، نهضت آزادي، حزب خلق مسلمان، تشكيلات آهنين منافقين، حزب جمهوري اسلامي، حزب مؤتلفه ي اسلامي و در سا لهاي اخير احزاب مشاركت و كارگزاران از چهره هاي شاخص آن هستند. اما در اين ميان بعضي اشخاص و گروه هاي سياسي بدون نام و تابلو همان كارهاي تشكيلاتي و حزبي را انجام مي دهند و در عين حال به اصل تشكيلات و احزاب هم حمله كرده و ظاهراً لزوم آن را تخطئه مي كنند.
در زمان دولت اصلاحات وقتي جريان موسوم به دوم خرداد به قدرت رسيد و دولت تشكيل داد چون نياز به تربيت نيروهاي توانمند و مديران قوي براي اداره ي كشور داشت و تشكيلات قدرتمندي هم پشت سر نداشت ناچار به سازماندهي اعضا و ستادهاي انتخاباتي خود پرداخت و با سپردن مسؤوليت به چهره هاي شاخص آن ها تا اندازه اي ضعف تشكيلاتي خود را جبران نمود. البته بعدها اقدام به تشكيل حزب مشاركت نمودند.
اما چون اين نيروها از قبل آموزش نديده و به مرامنامه و اساسنامه ي مشخصي معتقد نبودند و با ديدگاه ها و سلايق مختلف تنها در ستادهاي انتخاباتي كنار هم قرار گرفته و نقطه اشتراكشان فقط رأي دادن به جريان دوم خرداد بود. خيلي زود دچار تشتت و پراكندگي شدند و به خصوص پس از پايان دوران حاكميت اين جريان به تدريج فعاليتشان كمرنگ شد به طوري كه امروز اثر چنداني از آن ها نيست.
در دوره ي زمامداري دولت اصولگراي دكتر احمدي نژاد نيز اين قضيه يكبار ديگر تكرار شد و به خاطر اقبال مردمي به يك شخص عملاً يك جريان سياسي جديد و نوظهور پديد آمد . هر چند اين دو جريان از نظر ديدگاه هاي سياسي و شيوه و اصول كشورداري با هم تفاوت هاي فاحشي دارند بلكه رو در روي يكديگر هستند اما نحوه و شكل گيري جريان هاي سياسي پشت صحنه ي آن ها دقيقاً يكسان است. زيرا هر دو جريان به لحاظ نداشتن تشكيلات سياسي منسجم جهت تدوين اصول و تربيت نيرو براي حفظ و تداوم فعاليت هاي سياسي و اجتماعي خود از نيروهاي موجود در ستادهاي انتخاباتي بهره برده و آن ها را سازماندهي كردند . در حالي كه قبل از جريان دوم خرداد اين روش ها در كشور معمول نبود.
در كشور ما از سال 1358 تاكنون حدود 30 انتخابات برگزار شده و طبق معمول در هر انتخاباتي ستادهايي تشكيل شده و تبليغاتي صورت گرفته و كساني به قدرت رسيده اند ولي پس از پايان انتخابات ستادها تعطيل شده و اعضاي ستادها به كارهاي خود برگشته اند. چه بسا در بين فعالان سياسي همين شهر اشخاصي هستند كه تاكنون چندين ستاد انتخاباتي را تشكيل داده و پس از اعلام نتايج به سراغ كار خودشان رفته و هيچ ادعا و توقعي هم نداشته اند . اما تنها ستاد انتخاباتي اين دو جريان سياسي متضاد حفظ شده و به عنوان بازوهاي سياسي دولت عمل كردند.
البته در شرايطي كه دولت ها بايد در موعد مقرر تشكيل شده و مهره ها سريعاً چيده شوند و جايگزين گردند، شايد اين آسان ترين راه باشد تا كار دولت زمين نماند، اما به لحاظ ديدگاه هاي متفاوت در اين مجموعه ها خيلي زود نيروها دچار تفرقه و چند دستگي مي شوند كه نمونههاي زيادي از جذب و دفع و حتي رو در رويي ها در دوره هاي اخير مي توان نام برد . كه اين خود مي تواند به اهداف عالي دولت ضربه بزند و حركت شتابان و كم نظير آن را كند و آرام كند.
اگر امثال شما در برابر اشتباهات بزرگ دولت سكوت نميكردند شايد وضعيت امروز كشور خيلي بهتر بود.
ر.ص
جالب تر اینکه توقع دارند فرماندار هم به واسطه این 10هزارتومان تعیین کنند.
آیا این سهم خواهی نیست؟
از نگاه معترضین
صبح شنبه 30خرداد هیئتی موبایل خاموش و بدون خبر به کازرون می آینددر دفتر امام جمعه.امام جمعه در تهران به سر می برد.لذا این گروه به فرمانداری می روندو فرماندار کازرون را بدون اطلاع قبلی برکنار و بخشدار نورآبادممسنی را به عنوان سرپرست معرفی می کنند و سریع می روند شیراز.
افزون برصد نفر از مردم به صورت خودجوش در روز دوشنبه اقدام به تجمع در جلوی دفتر امام جمعه می کنند و سپس به فرمانداری می روند و بدون هیچگونه شعار انحرافی تجمع می کنند و سپس سرپرست فرمانداری پاسخگوی آنها نیست.
در طی همین روزها بازاریان تقاضای بستن بازار می دهند که با مخالفت مسئولین مواجه می شود.
سپس ظهر روز چهار شنبه عده ای برنامه ریزی می کنند و ساعت10شب تراکت های تجمع به همراه بیانیه ائمه جمعه توزیع می شود تا مجددا روز پنج شنبه به صورت خودجوش در جلوی فرمانداری تجمع آرامی زنند.
تجمع شکل می گیرد و خیلی آرام مردم به سمت اتاق جلسات فرمانداری می روند و درب را باز می کنند و شعارهای آرامی می دهند.سپس هر چه منتظر معاون استاندار می مانند تا ساعت11 نمی آید .لذا مجبور می شوند تا به طرف محل سخنرانی ایشان در سالن مردانی بروند.در سالن مردانی هم معترضین بصورت منظم و با شعار و بیانیه اعتراض خود را به این مسئله نشان دادند و کوچکترین شعار غیرانحرافی محل را ترک کردند.
سوالات معترضين از استانداری:
1.به مردم کازرون توهین شدن و ما تحقیر شده ایم که یک فرماندار غیربومی آورده اید؟
2.مگر صالح پور جنایت کرده بود که اینگونه با او برخورد کردید؟
3.چرا استاندار با امام جمعه مشورت نکردند؟
4.چرا بخشدار جره هم به صورت غیرمترقبه ای عزل شد و برایش جلسه تودیع و معارفه برگزار نشد؟
5.مگر احمدی نژاد متعلق به بچه های ستادش است؟ماهم احمدی نژادی هستیم!ما هم مدافعاني بودهايم كه پول نقدي كمك كردهايم به ستاد احمدينژاد و برنامهريزي كرديم و ستاد رفتيم گرفتيم و اتاق و خانه و مغازه گرفتيم. ستاد راه انداختيم، پارچه نوشتيم، كار كرديم. حالا اينها ما را دور ميزنند
6.چرا آقای رستمی معاون فرماندار سرپرست نشد؟
7.چرا استاندار نمایندگان اصولگرایان کازرون را به حضور نپذیرفت؟
8.استاندار برای این کارش باید عزل شود؟ایشان اصولگرا نیست.کار دشمن را دارد انجام می دهد.
9. سرپرست فرمانداری کازرون دارای پرونده سیاهی است؟چرا کسی که مشکل دارد باید سرپرست فرمانداری شود؟
10.معترضین افراد نخبه و خواص جامعه بودند برای همین تعدادشان محدود بود!
از نگاه دیگران
هیچ یک از موبایلهای هئیت استانداری خاموش نبوده و در حین سفر مشغول به مکالمات تلفنی خود بوده اند.شاید در برخی جاها که در جاده خط نمی داده است منظور آقایان است.اصلا اگر این گروه بدون خبر به کازرون آمده اند چه کسی از کازرونی ها می دانسته که اینها دارند به کازرون می آیند که به ایشان زنگ زده باشد و گوشی موبایل خاموش بوده؟!!!
1.آقای مهندس صالح پور از ماه ها قبل بازنشسته بوده و همه خبر داشته اند.
2.جلسه تودیع و معارفه با حضور مسئولان استانی زمانی تشکیل می شود که فرماندار قدیم با فرماندار جدید تودیع و معارفه شوند نه فرماندار با سرپرست.این را همه کارمندان نهادهای دولتی می دانند.لذا این جلسه زمانی تشکیل می شود که فرماندار معرفی شود و آنوقت از مهندس صالح پور دعوت می شود که تودیع و فرماندار جدیدمعارفه و از خدمات فرمانداری قبلی با حضور مسئولین رده بالای استانداری از خدمات مسئول قبلی تجلیل می شود.
3.حکم سرپرستی حداکثر سه ماه است و مهندس شریفی حداکثر برای سه ماه سرپرست فرمانداری می باشد. اختیار حکم سرپرستی با استاندار است و او هر که مورد نظرش باشد را می تواند سرپرست کند و حتما معاون نباید سرپرست شود.مثل خیلی از ادارات دیگر.
4.این عزل و نصب چه طوری به مردم کازرون توهین کرده یا موجب تحقیر آنها شده است؟اگر منظور گزینه غیربومی است پس همین آقایانی که معترض هستند چطور در زمان آقای دکتر محمدصادقی که بدون هماهنگی حتی امام جمعه وقت ،مهندس ... که از اعراب خوزستان بود و از نیروهای اصلاح طلب و به قول خود آقایان متاسفانه از لحاظ سلامت اداری زیر سوال بود ،اعتراض نکردند.مگر حکومت دست خودشان نبود؟جالب است بدانید آقای ... قسمتی از حیاط جلوی مهمانسرای فرمانداری کازرون را به پرورش مرغ خانگی اختصاص داده بود و بعدازظهرها اوقات فراغت را با این کار سپری می کرد!!!آیا این توهین و تحقیر به مردم کازرون نبود که چنین فرمانداری باید داشته باشند.جالب اینست که سرپرست فعلی فرمانداری کازرون از طرف مادر کازرونی و بیش از 3سال در کازرون بوده است و زمانی همین نورآباد جزء کازرون بوده و از تمدن و فرهنگ کازرون بهره برده است و هنوز که هنوز است نورآبادی ها برای خرید یا بیمارستان یا مسائل آموزشی به کازرون رفت و آمد می کنند.اکثریت دانشجویان دانشگاه های ما نورآبادی هستند و خیلی از کارمندان ادارات کازرون.جالب تر اینکه از لحاظ فاصله جغرافیایی نورآباد خیلی نزدیکتر از برخی روستاها و بخش های کازرون است.
شهردار کازرون برای آمدن به کازرون با شورای شهر کازرون شرط کرده ماهی 2میلیون تومان اضاف بر حقوقش به او پرداخت شود.جمع حقوق ایشان با اضافه کاری و دیگر امتیازات حقوقی ماهی 4میلیون می شود .یعنی جمع حقوق دریافتی شهردارقبلی و فرماندار و نماینده مجلس و امام جمعه شهر! آیا این حقوق اضافی توهین و تحقیر مردم کازرون نیست؟مگر مدرک تحصیلی ایشان معادل شهردار قبلی نیست؟چرا آقایان اعتراض نمی کنند.
5.در رابطه با مشورت با امام جمعه ، اول اینکه به قول خود آقایان معترض قانون نانوشته است که استاندار برای انتصاب فرماندار با امام جمعه مشورت کند.دوم اینکه استاندار که فرماندار مشخص نکرده که با امام جمعه مشورت کند ،ایشان سرپرست برای سه ماه تعیین کرده.. سوم اینکه در سطح استان دکتر احمدی نژاد بدون مشورت آیت ا... ایمانی استاندار خود را منصوب کرده اند و استاندار فارس نیز بدون مشورت با ایشان فرماندار شیراز را تغییر داده اند.گرچه بهتر و زیبنده تر بود که امام جمعه شهرستان در جریان دقیق این مساله قرار می گرفت.
6.بخشدار جره و بالاده از ماه ها قبل هم خودش هم مهندس صالح پور از تعویضشان باخبر بودند و حتی از گزینه جانشینشان آقای پرنیان خبر داشته اند.پس کجا غیر مترقبه بوده است؟جالب اینکه مراسم تودیع ومعارفه ایشان هم با حضور سرپرست فرمانداری که یک رده بالاتر محسوب می شود ،برگزار شد.
7.آقای دریاب به همراه جمعی از دوستان اصولگرایش با استاندار فارس جناب آقای احمدزاده در روز سه شنبه 14/2/89 راس ساعت8 شب وقت ملاقات داشته اند.که خود دوستان موتلفه می دانند.لذا از این دوستان می گویم که در گفتار خویش صدق و راستی را بکار گیرند.چرا که مطاع دنیا قلیل و ناچیز است.
8.در رابطه با ستادمرکزی احمدی نژاد در کازرون چند نکته حائز اهمیت است: الف) مسئولین ستاد از برکناری فرماندار بی خبر بوده اند.جالب است بدانید که مسئولین این ستاد در دیدار با استاندار در زمانی که بحث تغییر ایشان مطرح شده بود و یکی از مسئولین استانداری قرار بود فرماندار کازرون شود،علی رغم مدیریت خوب وی ، نسبت به بحث تغییر اعتراض کرده بودند.
ب) چرا آقایان در سال 84 با فشار بر مسئولین ستاد احمدی نژاد مبنی اینکه با وجود ستاد احمدی نژاد اختلاف در میان اصولگریان کازرون ایجاد می شود خواهان تعطیلی این ستاد بودند؟ و ایشان را به حضور در ستاد لاریجانی دعوت می کردند؟جالب اینکه برای گرفتن مسئولیت ستاد چه نقشه ها که در دوره دهم(1388)نریختند!!!
ج) چرا شما آقایان مانند مردم و جوانانی که مبالغ قابل توجهی به ستاد احمدی نژاد كمك کرده اند، نمی خواهید این کمک هایتان به صورت مخلصانه و فی سبیل الله باشد؟ چرا در هر جا داد می زنید که من 20 هزار تومان به ستاد احمدی نژاد در سال84 کمک کرده ام، علی رغم اینکه مسئولیت در ستاد لاریجانی داشته ام؟!!! نکند این کارتان در آن زمان و در دوره دهم خدای ناکرده برای سهم خواهی بوده باشد؟
د) مگر تشکیلات وقتی برای یک برنامه برنامه ریزی می کند تمام افراد شرکت کننده را برای تصمیم گیری دعوت می کند یا افراد شورای مرکزی تشکیلات خود؟ برای نظم و مدیریت و حصول نتیجه بهتر است فقط اعضای مرکزی ستاد به عنوان نمایندگان رای دهندگان امور را انجام دهند. گرچه برای تصمیم گیری های شهرستان از نظر امام جمعه و افراد شاخص اصولگرایان بهره برده اند. تاکنون در شهرستان و کشور مرسوم بوده که ستادها برای شهرستان تصمیم گیری می کرده اند و یک حلقه بسته داشته اند. حال چرا وقتی کار به دست یک عده جوان اصولگرا می افتد اول از همه محاسن سفیدان اصولگرا ناراحت می شوند. مگر در دوره نهم که دکتر احمدی نژاد رئیس جمهور شد در استان فارس و بویژه کازرون مسئولین و اعضای شورای ستادهای هاشمی رفسنجانی و لاریجانی تصمیم گیرنده و مسئولین شهر نشدند و ما دم بر نیاوردیم و به خاطر وحدت سکوت کردیم. حال که یک استانداری آمده و به جوانان اهمیت می دهد شما ناراحت می شوید؟ آیا این سهام خواهی نیست؟!!!
9.در رابطه با استاندار فارس دکتر احمدزاده از جوانان متعهد و مخلص و بسیجی و افتاده است که هرکس دیداری با ایشان داشته باشد به این نکته اذعان می کند. متاسفانه گفته می شود چرا در یادواره شهدای کازرون شرکت نکرده است؟ البته این نقد صحیحی است اما نباید باعث شود که نتیجه بگیریم که ضد شهداست. شرکت در یادواره شهدا مهم است یا در راه شهدا حرکت کردن؟ خیلی ها به خاطر برخی مسائل در یادواره ها شرکت می کنند و عکس شهدا عمل می کنند! آیا می دانید ایشان بدون هیچگونه اطلاعی بعدازظهر ها در شهرستانهای همجوار مرکز استان با ماشین شخصی اش سفر می کند و به صورت نامحسوس با مردم حرف می زند و یا شبها در کوچه پس کوچه های بافت قدیم شیراز قدم می زند و ...
10.می گویند سرپرست فرمانداری کازرون دارای پرونده سیاهی است! خوب اگر اینگونه بود که در استعلامات امنیتی که از نهادهای مختلف گرفته می شود صلاحیتش رد می شد! البته اگر آقایان اسناد موثقی دارند حتما و سریعا آنرا به مراجع ذی صلاح امنیتی ارائه دهند.
11.آیاخواسته های 200نفر معترض را می توان به مردم کازرون بسط داد.اگر این 200 نفر300نفر بودند تازه می شود یک هزارم مردم کازرون.البته این 200نفر اگر به تصاویر نگاه کنیم اکثریتشان به قول آقای دیانتی نسب که خود از معترضین می باشد از لایه های پایین جامعه هستند نه نخبه و خواص سیاسی.پس باید به این باور برسیم که خواست مردم کازرون نه آن چیزی است که ما می خواهیم و الا مردم ولایتمدار کازرون با توجه به بیانیه ائمه جمعه مانند شرکت در راهپیمایی های ایام الله و یا حداقل مانند حضور در نمازجمعه در روز پنجشنبه هم جلو فرمانداری جمع می شدند که اینگونه نشد. با این توضیحات شعار معترضین جنبش سبز با معترضین کازرون که می گفتند ما بیشماریم! چه فرقی دارد. تازه بیشترمعترضین آنها از خواص سیاسی و فرهنگی کشور بودند و ...
دوست نداشتم در مباحث بچه بازی شما ها وارد شوم.اما خواهش می کنم نه دست به قلم شوید و نه سخن برانید تا تناقضات شما و سوتی دادن هایتان برای مردم بیشتر آشکار نشود .چرا که اگر خواستید در انتخاباتی حاضر شوید رای تان از300تا در انتخابات شوراهای قبلی هم کاسته می شود.
الف)چون می تونی باهاش فرماندار تعیین کنی
ب)چون می تونی ادعا کنی خانه و مغازه و پول کمک کردی به ستاد
ج)چون می تونی سردسته 30تا40 نفر بشی
د)می تونی برای همیشه پز بدی که با بصیرتی