بعد از گذشت بیش 30 سال از انقلابی با هویت اسلامی، انسانی و فرهنگی و بعد از گذشتن از گردنه های صعب العبور و طی کردن فراز و نشیب های سخت و دشوار، بعد از آن همه حماسه های حماسه سازان، دادن عزیزان و سلحشوران، بعد از شهادت غیورمردان میدان های دفاع از ناموس و شرف و وطن، شاهد غلبه تهاجم فرهنگی و چهره زشت و کریه بی بند و باری، بدحجابی و بی حجابی در خیابان ها، پارک ها، بازارها، و میادین و حتی در ادارات، ارگان ها، نهادها، و مراکز آموزش و فرهنگی می باشیم.
به نظر بعضی از کارشناسان دینی، اجتماعی و روانی، اکثریتی از آن چهره های بدحجاب و جلف و بی بند و بار که نقش مانکن های خیابانی را دارند در اثر بی اطلاعی و جهالت و نه عناد و لجاجت، در دام مهاجمان فرهنگی گرفتار آمده اند و دچار نوعی تقلید ناآگاهانه، کورکورانه، تجددطلبانه و بعضاً روشنفکرمآبانه شده اند و به زعم خود با این مدگرایی جاهلانه و ادا و اطوار غرب¬گرایانه و حقیرانه، کلاس های اجتماعی بالاتر را طی کرده اند و خود را مدرن تر و امروزی تر نشان می دهند و به خیال خود از ما بهتران شده اند و آن ها که از روی عناد و لجاج به قصد ساختارشکنی، آلت دست اجانب گردیده اند و بعضاً با جیره و مواجب جزو عوامل صفی ستادهای تهاجم فرهنگی بیگانگان در آمده اند و ماموریت عفت گریزی و ساختارشکنی و ترویج فساد و ابتذال را دنبال می کنند و از برخوردهای مقطعی و چراغ سبزهای انتخاباتی برای جلب آراء آن ها و اختلاف های سیاسی و... اجتماعی استفاده کرده و در مجامع، خیابان ها و پارک ها و... تظاهر به فسق و فجور می نمایند و نماد بی بند و باری و ابتذال شده اند. اقلیتی از آنها هستند که به علت تسامح و تساهل با آن ها و عدم وجود برنامه ای مشخص و برخوردی قانونی، قاطع و مستمر، در چارچوب شرع و عقل و قانون و عاطفه، وضعیت را به جائی رسانده اند که صدای همه دلسوزان، عزیز داده، زجرکشیده ها، مراجع عظام و علمای اعلام در آمده است. به طوری که در اعتراض به این معضل اجتماعی و هنجارشکنی، شاهد راهپیمایی ها و تجمعاتی در بعضی شهرهای بزرگ و کوچک و با موضوع حجاب برتر و همچنین بیانیه ها و اطلاعیه ها و اظهارنظرها و طومارهای فراوانی علیه ساختارشکنان و مروجان بدحجابی و بی حجابی از طرف مراکز فرهنگی، شخصیت ها، دل سوزان، صاحب نظران از جمله جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم صادر شده و راه حل هایی ارائه نموده اند، ولی تا به حال در همین حد شعار و بیانیه و محکوم کردن ها مانده و حداقل به صورت چشمگیر و موثر اجرائی نگردیده است.
البته شکی نیست که بحث حجاب، بحثی فرهنگی و مهم برای جامعه و به نفع خانم¬ها است که حجاب خود را رعایت نمایند. چرا که از بسیاری از گزینه هایی در امان می مانند و از سوئی عفت و پاک دامنی موجب تقویت پایه های خانوادگی می گردد و باید برنامه اساسی برای ریشه کن کردن بدحجابی در کشور در نظر گرفت و مظاهر بدحجابی و بی عفتی را برای خانواده ها تبیین کرد تا متوجه شوند که بدحجابی چه تبعاتی می تواند داشته باشد و چگونه ریشه های خانواده را متزلزل می سازد.
ولی کار فرهنگی به معنای شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت برخورد قانونی با ساختارشکنان سازمان یافته، عفاف گریزان و حجاب ستیزان نیست.
کار فرهنگی به معنای نفی راه کار قاطع و قانونی برای برخورد با مظاهر بدحجابی و متعمدینی که در معابر عمومی، پارک ها، خیابان ها، و... اقداماتی هنجارشکنانه و عفاف گریزانه دارند نبوده، و به معنای بر خوردهای چماقی و قهرآمیز و خارجی از چارچوب شرع و قانون و اخلاق افراد خودسر، احساساتی و بی منطق هم نیست.
بالاخره تحمل وضع موجود دهن کجی به ارزش های اسلامی، اخلاقی و ترویج بی عفتی و بی حجابی هم برای ملتی که بهترین جوانان خود را در راه اسلام و ارزش¬های انسانی و شرف و ناموس فدا کرده و سال ها در برابر کشف حجاب رضاخانی ایستادگی نموده اند ممکن نیست و بیش از این اجازه برگشت بی حجابی با مقدمه بدحجابی در اثر تسامح و تساهل مسئولین نمی دهند.