اين خاطره در دو بخش كوتاه و از دو منبع (كتاب دوران مبارزه، مجموع خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني، ج 1، ص 197 - روزنامه جمهوري اسلامي، شماره 7334، تاريخ 9/8/83) نقل ميگردد.
روزنامه جمهوري اسلامي: آنچه پيش روي داريد خاطرهاي تاريخي از آيتالله هاشمي رفسنجاني درباره چگونگي كسب اطلاع از واقعه استعماري كاپيتولاسيون و انتقال اين اخبار به حضرت امام خميني ميباشد.
اين خاطره در دو بخش كوتاه و از دو منبع (كتاب دوران مبارزه، مجموع خاطرات آيتالله هاشمي رفسنجاني، ج 1، ص 197 - روزنامه جمهوري اسلامي، شماره 7334، تاريخ 9/8/83) نقل ميگردد.
* * *
تحقيق در مورد جزئيات كاپيتولاسيون
با خبر شديم كه در مجلس رژيم، لايحهاي در مسير تصويب است كه در آن، به مستشاران آمريكايي امتيازاتي داده ميشد. در پي گيري اين خبر، زمينه جديدي فراهم شد براي مبارزه امام. امام چند نفري را مامور تحقيق درباره جزئيات اين خبر كردند كه يكي از آنها من بودم. رفتم پيش آقايان فلسفي و توليت و سيد جعفر بهبهاني، پيام امام را رساندم و گفتم ما اخبار پشت پرده اين جريان را هر چه بيشتر و دقيقتر ميخواهيم. آقاي بهبهاني از طريق يكي از نمايندگان مجلس سنا متن لايحه و اسناد مربوطه را بدست آورد و به من داد. من دو روزي تهران ماندم و متن مذاكرات مجلس و جزوه كنوانسيون وين را تهيه كردم. اخباري را هم مرحوم آقاي توليت در اختيار من گذاشت كه مجموعا با اطلاعات كاملي بردم خدمت امام. ايشان تصميم به مبارزه داشتند و ما هم ستادي براي اداره مسائل مبارزه در اين مقطع جديد، ايجاد كرديم. امام، هم اعلاميه دادند، هم آن سخنراني معروف را كردند و هم پيامهايي را به علماي سراسر كشور فرستادند. مسجد امام هم پايگاه مهمي شده بود كه در اين مقطع - به پيروي امام - هر شب يكي از چهرههاي مشهور آنجا سخنراني ميكرد.
امام فرمودند: راديو بخريد
قضيه كاپيتولاسيون يك قضيه مهمي است، زود از آن نگذريم. من به عنوان يكي از شاگردان امام، جزو اولين آدمهايي بودم كه خبر آن را شنيدم. آن هم از راديوهاي بيگانه. رفتم خدمت امام گفتم. امام قدري تحقيق كردند، فرمودند: "مساله بسيار خطرناكي است." مرا مامور كردند و من رفتم تهران. گفتند برويد و حقايق را پيدا كنيد. من هم آمدم تهران... دو يا سه روز طول كشيد و من برگشتم خدمت امام. امام فرمودند: سفر خيلي پرباري بود. اين دو سه روز خيلي چيزها آوردي. بعد هم آان موقع تصميمي گرفتند كه تاريخي و جالب است، آن موقع در حوزه كسي راديو نداشت، رسم نبود طلبهها راديو داشته باشند. امام فرمودند: "تو برو راديو بخر و ترتيبي بده كه همه اخبار به ما به موقع برسد." دويست تومان هم پول به ما دادند و گفتند راديو بخريد. ما آمديم در خيابان ارم مغازهاي بود الكترولوكس، يك راديو بخريم. گفت: 400 تومان و از اين ارزانتر نميشود. 200 تومان قسطي كرديم و دويست تومانش را داديم راديو "ارس" و هنوز هم، من اين مطلب را حفظ كردهام براي مبدا تاريخ و گذاشتم توي موزه. امام وقتي كه به اصل قضيه خوب واقف شدند، آن حركت عظيم ضد آمريكايي را شروع كردند.