به گزارش ايسنا، حجتالاسلاموالمسلمين "سيداحمد علمالهدي"، در جلسه تحليل و بررسي دستاوردهاي سفر مقام معظم رهبري به قم، که در مدرسه علميه "نواب صفوي" مشهد برگزار شد، افزود: يك دستهبندي در مورد دستاوردهاي سفر رهبري به قم بوده است كه شايد تعبير "انگيزه" براي آن درست نباشد؛ چون در بين تمام اين مطالب، "مديريت فتنه" اصليترين دستاورد سفر بوده است. علاوه بر اينكه سفر به نقطه مركزي عظمت اسلام، يعني حوزه علميه قم و پايگاه انديشه اسلامي بوده، بازديد وسيعي نيز از جريان رشد تفكر و امكانات حوزه علميه از نظر پژوهشي و نظام آموزشي خاص در يك برنامه ويژه مديريتي در حوزه بوده است.
وي بيان كرد: در خصوص جريانهاي موجود در حوزه علميه بايد گفت كه جريانهايي كه در حوزه علميه قم موجود است، در بعضي از حوزههاي بزرگ مثل مشهد و اصفهان نيز بوده، هرچند در حوزههاي كوچكتر نمونهاي از اين جريانها وجود ندارد با اين حال قم مركز حوزههاي علميه و وسيعتر است.
وي ادامه داد: جرياني كه به صورت مثبت در حوزه علميه وجود دارد، در راستاي عوامل و فرامين ولايت و رهنمودهاي مقام معظم رهبري، خط مشي و برنامه مركزي آنهاست كه همان جريان "مدرسين حوزه علميه قم" است و اكثر اعضاي آن متشكل از شاگردان امام(ره) هستند و اينها چهرههاي مبارز با طاغوت در درون حوزه بودهاند و سوابق اكثر آنها در مبارزه زمان حد فاصل بين شروع نهضت امام(ره) و پيروزي انقلاب مقدس اسلامي، مشهود است؛ البته اخيرا بخشي از جوانان حوزه كه در راستاي همان تفكر هستند، بر جمعيت آنها اضافه شدهاند كه دوران مبارزه با طاغوت را نگذراندهاند اما از نظر نوع تفكر و جريان انديشهشان نسبت به پيروي از ولايت و اصالت جريان ولايت، همان رويه را پي ميگيرند. اين جريان يك جريان خاص است كه هم در بدنه حوزه و هم در عرصه سياستهاي كلي كشور و جامعه نقشهايي دارد.
علمالهدي افزود: جريان دومي كه آنجا به وجود آمده، جمع و مجتمعي از مدرسان جوان حوزه هستند كه شايد بدنه اين اجتماع به مراتب گستردهتر از بدنه جامعه مدرسان است. اينها افرادي هستند كه در حوزه عضويت ندارند اما نيروهايي انقلابي و كارگزار آموزش حوزه هستند و يا در جريان كارگزاري حوزه، نقش محوري دارند. اين گروه اخيرا به تشكلي عظيم دست زدهاند.
امام جمعه مشهد تصريح كرد: جريان سوم نيز، جريان روشنانديش يا روشنفكر ديني حوزه است كه از حوزويان انديشمند كه اكثرشان نيز شاگردان آيتالله "جوادي آملي" هستند، تشكيل شده است و تبار روشنفكري ديني را در حوزه راهاندازي كردهاند و براي به دست گرفتن انديشه نو ديني براي مدرسان جوان حوزه بسيار موثر هستند. عمده رشد آنها در حوزهي معقول بيشتر از منقول است و آنها نسبت به ولايت علاقهمند هستند و از نظر بينش سياسي، در يك حوزهي مثبت قرار دارند.
وي ادامه داد: غير از جريان روشنفكر ديني، يك جرياني شبيه اينها در حوزه به وجود آمده است كه جريان اقليتي است كه متاسفانه در پوستهاي از نسل جوان حوزه موثر واقع شدهاند كه تحت عنوان روشنانديشي، موضعي خاص دارند و تقريبا بيشتر از اينكه تحت تاثير تفكرات ديني باشند، تحت تاثير تفكرات جهاني هستند. به عبارتي در صدد تطبيق انديشههاي ديني با انديشههاي دنياي امروز هستند و بجاي اينكه بخواهند آنها را با انديشههاي ديني تطبيق دهند، برعكس در جهت تطبيق انديشههاي ديني با انديشههاي نو جهاني برآمدهاند.
آنجا هم كه مساله قابل تطبيق نباشد، انديشه ديني را تقريبا تخطئه ميكنند، البته نه بطور صريح و مستقيم؛ چراكه تفاوت اينها با دسته قبلي در اين است كه دسته قبلي تحت عنوان روشنفكران ديني هستند اما اينها اصطلاحات علمي و فلسفي رايج دنياي روز را گرفتهاند و ميخواهند محتواي انديشه ديني را اصلاح كنند و به قول خودشان ميخواهند اصطلاحات جديد علمي دنيا را در حوزه، بومي كنند و با يك محتواي ديني در اين قالب، مطالب را به خورد نسل جوان دهند. جريان اخير، اصالت را به محتواي انديشهي روز دادهاند و مباني ديني، آنجا كه قابل تطبيق با آن انديشه نيست، اگر قابل تحريف است، تحريف ميكنند و اگر قابل تاويل است تاويل ميكنند و انديشه روز اگر به عنوان فكر غيرديني مطرح است، تخطئه ميكنند. اينها يك اقليت قليل هستند.
علمالهدي بيان كرد: در كنار همه اينها، يك تشكيلات غيرسازماندهي شده، هم در تشكيلات سنتي حوزه و هم بيوت مراجع تقليد، وجود دارد. البته بيوت مراجع، تشكيلاتي غير از تشكيلات مرجعيت است. چراكه مقام مرجعيت يك مقام مقدس و مهذبي است كه از غيبت امام زمان(عج) تا الآن، از همه خلافها و انحرافها محفوظ مانده است.
وي تصريح كرد: تشكيلات حاشيه مرجعيت، تحت عنوان بيت مراجع، در عين تشكيلاتي بودن، سازماندهي شده نيست و بر اساس يك نظام و آييننامه خاص به وجود نيامده است. به عبارتي، تشكيلاتي خودرو و غيرسازماندهي شده است و به شخصيت آن مرجع بستگي دارد كه در حوزه يا جامعه اثر بگذارد.
امام جمعه مشهد در ادامهي معرفي جريانهاي موجود در حوزه علميه، گفت: جريان ديگر نيز يك جريان متحجر و سنتي حوزه است. سنتي نه سنتيِِ مطلوب؛ منظور سنتي واپسگرايي است كه در حوزه وجود دارد. آنها با تفكر روحانيت دو قرن قبل زندگي ميكنند و هر حركتي بخواهد در حوزه صورت بگيرد، چه در عرصه سياسي و چه غيرسياسي، يا در مديريت حوزه با همان سنت و روش مرحوم شيخ انصاري؛ به عنوان يك جريان غيرمقدس با آن مبارزه ميكنند و سعي در حفظ روشهاي خاص سنتي حوزه علميه قديم دارند كه بر اساس يك آموزش آزاد غيرقابل مديريت بوده است و بر همان اساس وضع را حفظ ميكنند. در بينش سياسي هم، اين نوع تحجر در اينها اثرگذار شده، به طوري كه هر نوع حركت سياسي را برنميتابند و اين هم جرياني است كه به صورت اقليت در حوزه وجود دارد.
وي با اشاره به جريانات نامبرده، گفت: اينها جريانات مختلف و متعددي هستند كه در حوزه علميه قم وجود دارند كه به خاطر وسعت حوزه، اثرگذار هستند.
به گزارش خبرنگار ايسنا، منطقه خراسان، حجتالاسلام "علمالهدي"، در ادامه تحليل و بررسي دستاوردهاي سفر مقام معظم رهبري به قم، گفت: رهبر معظم انقلاب، قبل از فتنه، فتنه را مديريت كردند و تنها قدرتي كه فتنه را مهار كرد، مديريت رهبري بود. بقيه همه هيچكاره بودند. هركس را فكر كنيد تحت هر عنواني كه در مقابله با فتنه نقش داشته، اگر نقشش موثر بود، او تنها به عنوان يك سرباز ولايت وسط ميدان آمده بود و چشمش به رهبر بود؛ خودش مديريت نداشت و مديريت مهار فتنه فقط برعهده شخص رهبري بود هرچند رهبر قبل از شروع انتخابات، فتنه را مديريت كردند. انتخابات در خرداد 88 بود و
زمزمه و جريان رييسجمهوري از اول فروردين 88 در بين مردم شروع شد، اما از آبان 87، رهبر معظم انقلاب، فتنه را پيشبيني كردند و به جهت سياسي سفارش كردند "در زمين دشمن بازي نكنيد؛ اگر بازي كنيد چه ببريد چه ببازيد به نفع دشمن است." حتي مقام معظم رهبري در سفري كه به مناسبت نوروز به مشهد داشتند، صريحا اعلام كردند كه "من با هيچ كانديدايي نيستم. از هيچ كانديدايي طرفداري نميكنم و اگر از دولت حمايت ميكنم، از همه دولتها حمايت كردهام." همهي اينها نشان ميداد كه آقا متوجه فتنه شدند، آن را فهميدند و براي مديريت آن اقدام كردند. هنوز هم آقا فتنه را مديريت ميكنند و ادامه دارد به طوري كه هماكنون هم اين مديريت تمام نشده است.
علمالهدي ادامه داد: در جريان فتنه، مردم با حضورشان در 9 دي 1388، آن را سركوب كردند و حركت مردم در 22 بهمن 88 نيز، مديريت فتنه را تاييد كرد، به طوري كه عوامل فتنه به گوشهاي از انزوا رفتند و از صحنه سياست بايكوت شدند. جريان فتنه نه بهمعناي اينكه نابود شدند، بلكه در عرصه سياست شكست خوردند، بيرون رانده شدند، هر چند از آن زمان تاكنون هنوز هم در حال اجراي برنامه خود هستند.
وي ادامه داد: يك برنامهي جريان فتنه در داخل و يكي در خارج از كشور است كه كارگزاران جريانهاي خارجي هم، عوامل فتنه در داخل هستند. عوامل فتنه در واقع دو كار ميكنند، يكي كارگزاريِ تصميمگيريهاي خارجي و ديگري هم، برنامه خودشان كه ميخواهند درست كنند و با يك وسيلهاي دوباره به عرصه سياست بيايند و بايكوت شدن و انزواي سياسي از آنها برداشته شود تا نفرت عمومي حل شود.
اينها در مقام كارگزاري تصميمهاي بخش خارجي فتنه، در صدد ادامه سركوب نظام و مقابله با مقام معظم رهبري هستند و هنوز دست برنداشتهاند. آنها ميخواستند با استفاده از شگردي و از طريق ايجاد يكسري جريانها در حوزه، حركتي از درون حوزه بر ضد نظام و رهبري آغاز شود و تحليل آنها اين بود كه اگر اين حركت توسعه يابد، يقيناً صددرصد كوبنده خواهد شد. غافل از اينكه اكنون حوزه، "عِقرالدّار"[پيِ بنا] ولايت است و اگر توانستند ولايت را در عقرالدار خودشان بزنند، به قول حضرت علي(ع) كارشان پيش رفته است.
وي ادامه داد: اينها(سران فتنه) ديدند در حوزه، دو جريان، زمينه و استعداد مقابله با نظام و رهبري را دارد. يكي جريان تحجر است كه با هر حركتي در جريان نظام و ولايت مقاومت ميكند و اگر بتوانند اين جريان را منسجم كنند و به آنها جرات مقابله بدهند، ميشود چنين جرياني را در درون حوزه راه انداخت.
جريان دوم، جريان روشنانديش غربگراي حوزه است كه تحت تاثير انديشههاي غربي و به اصطلاح يك جريان نو انتقادي با صبغه ديني هستند و معتقدند كه با رهبري و ولايت مخالفاند و مباني نظام، مباني غيرقابل قبولي است و اگر به اينها امكان مقابله با رهبري را بدهند، ميتوانند به صورت يك جريان درآيند. رئوس نظام از نظر آنان قابل قبول نيست و به صورت يك انديشه فاسد، ميشود با دادن امكانات آن را به صورت جريان درآورد.
علمالهدي تصريح كرد: جريان ديگري هم كه احساس كردند ميشود در حوزه بازسازي كرد، جريان روشنفكر ديني بود كه اين جريان با وجود اينكه به مقام معظم رهبري اظهار ارادت ميكنند، ولايت را قبول دارند و مدافع مباني ولايت فقيه و نظام هستند، اما در قضيه فتنه، ژست آكادميك گرفتند و كنار ايستاند. الآن از جريان روشنفكر ديني در خيلي جاها استفاده ميكنيم.
يعني الآن در عرصه دانشگاهها در مقابل تريبونهاي فاسد، از همين بزرگواران و فضلا در تبار روشنفكري ديني استفاده ميكنيم. اما قبول نداريم كه اصطلاحات و آرمانهاي انديشه روز را بگيريم و با محتواي ديني بومي كنيم. اين اصل مورد پذيرش نيست اما اينها در نهايت، مدافع ولايت و ارزشها هستند. آنها در قضيه فتنه يككمي عملزده شدند و ژست آكادميك گرفتند. در آن زمان كه جريانهاي فاسد به رهبري و ولايت، تندوتيز حمله كردند، آنان حالت بيتفاوتي نشان دادند و وارد عرصه دفاع نشدند، حتي يكبار نامهاي به رهبري نوشتند كه بعضي از اظهارات آن، در جريان حركت فتنه عليه رهبري بود. اين ژست آكادميك آنها، دشمن را به طمع انداخت كه از اين افراد ميشود به عنوان يك جريان در مقابل رهبري استفاده كرد.
عضو مجلس خبرگان رهبري بيان كرد: جريان بعدي كه باز مورد طمع دشمن قرار گرفت، تشكيلات سازمان نيافتهي بيوت مرجعيت بود. مراجع، قشري عظيم و دژ محكمي هستند و كسي به مراجع نفوذ ندارد. اما جرياني كه در حاشيه آنهاست، چون تشكيلات سازمان نيافته است، ميشود عناصر و عواملي را انتخاب كرد و حركتي تحت عنوان "بيوت مراجع" مقابل رهبري ايجاد كرد اگرچه مقام مرجعيت در اين جريان دخالت نداشته باشد.
علمالهدي ادامه داد: آنها(سران فتنه) به سراغ يك جريان ديگري هم رفتند كه البته نميشود به هيچ وجه اين جريان را در موضع مقابله با نظام و رهبري قرار داد، اما ميشود در موضع مطالبات رهبري قرار داد و آن جريان، اساتيد جواني بودند كه تازه تشكل پيدا كرده بودند.
تشكل تازهاي كه جوان، متدين و باسواد هستند ولي خيلي ريشه ندارند و ميشود آنها را به شكل يك جريان مطالباتي درآورد. آنها(سران فتنه) فكر كردند چهار جريان در موضع مقابله با رهبري در حوزه درست كنند كه يكي از آنها جريان مطالبات از رهبري بود. آنها سه جريان را ساپورت كنند به طوري كه يك صداي قوي نيرومندي عليه نظام و رهبري از درون حوزه درست كنند كه اگر اين صداي قوي در درون حوزه شكل بگيرد، قابل مقابله نيست و كوبنده است.
آنان نقشه ريختند تا اندازهاي كه بعضي جاپاها به وسيله دستگاهها رصد ميشد و از ابتداي سال 89 اين قضيه مورد عمليات قرار گرفت و چندين نمونه داشت. يك نمونهي آن، جريان منسجم اساتيدي است كه آنها(سران فتنه) فكر كرده بودند آنان را به شكل يك جريان مطالباتي دربياورند و متاسفانه دو سه بار شكل گرفت. اينها در قالب بعضي اظهارات در جلسات خود و اعتراض به دفتر رهبري و بعد طلبيدن يك نماينده از دفتر رهبري، خودشان را به عنوان يك جريان داراي مطالبات از رهبري، نشان دادند.
امام جمعه مشهد افزود: در يكي از جلساتشان، حجتالاسلاموالمسلمين "مروي"، نماينده دفتر رهبري حضور پيدا كردند و آنها شروع كردند به مطرح كردن مشكلات و مطالباتشان و اينكه دولت بايد جواب مطالبات ما را بدهد. در صورتي كه آنچه آنها مطرح كرده بودند جدا از مسايل مربوط به رهبري بود و دولت بايد جواب ميگفت.
وي ادامه داد: آن جريان متحجر حوزه، بالاخره كمكم منسجم شده بود و با تشكيل جلساتي اثرگذاري خودشان را معاينه ميكردند. از طرفي آن جريان غربگراي حوزه نيز كه جريان فاسد و مفسدي در حوزه است، اينها هم رسما داشتند موضعگيري خود را بروز ميدادند و لابيهايي بين بيوت مراجع كاملا پيگيري و رصد ميشد كه در گذشته اين لابيها نبود. معلوم ميشد كه يك دستي داشت اين لابيها را در بين بيوت مراجع به وجود ميآورد.
اينها مواردي بود كه دستگاههاي درون و برون حوزه، جريانهاي آن را رصد ميكردند و بالاخره روشن شد كه توطئهاي در حوزه در دست اجراست. اين توطئه به قدري خطرناك بود كه وقتي رهبر معظم انقلاب تصميم به سفر گرفتند، بعضيها گفتند، سفر به قم را به تاخير بيندازيد تا در حوزه زمينهسازي شود. با وجود وضع اين چند جريان، همه نسبت به رهبري احساس خطر ميكردند اما آقا با بينش دقيق، حكيمانه و موقعيتشناسي خودشان، اعلام كردند كه اكنون وقت سفر است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، منطقه خراسان، حجتالاسلام "علمالهدي"، در ادامه جلسه تحليل و بررسي دستاوردهاي سفر مقام معظم رهبري به قم، در مدرسه علميه نواب صفوي مشهد، گفت: جريانهاي حوزه به مراتب شديدتر از فتنه 88 بود و اگر از درون حوزه صدايي مقابل رهبري بلند ميشد، بيترديد نه قابل سركوب بود و نه قابل مبارزه و مقابله. دشمن هم آتش را زياد ميكرد و اين مساله خطرناك بود.
رهبر معظم انقلاب، تمام عمليات شيطاني آنها را كه، خيلي هم هزينه كرده بودند، با يك سفر حل كردند و اين عاليترين دستاورد سفر ايشان به قم بود. آن اساتيدي هم كه به صورت جريان مطالباتي درآمده بودند، با رهبري بيعت كردند و دلدادهي ولايت شدند و رفتوآمدهاي مراجع و رهبري به صورتي انجام گرفت كه اگر حركتي هم ميخواست شكل بگيرد، زمينهاش نابود ميشد. بهعنوان مثال آيتالله "سيدكاظم حائري"، از مراجع قم، كه هم شخصيت بينظيري و هم مقلدان زيادي در عراق دارد، وقتي به ديدار رهبري رفتند، اصرار داشتند، دست رهبري را ببوسند اما آقا اجازه ندادند.
بعد از آن، آقا به ديدار ايشان رفتند و به گفته حجتالاسلام "مروي"، آيتالله حائري، در تماسي اعلام شرط كردند كه اگر ملتزم به اين شرط ميشويد، بازديد آقا را قبول ميكنم و آن شرط اين بود كه دست آقا را ببوسد و بالاخره به زور دست آقا را بوسيد. اينها، براي كسي كه امروز در عراق بعد از آيتالله "سيستاني"، مقلدانش از همه بيشتر است و همه معتقدند آيتالله حائري عصارهي فقه و اصول شهيد "صدر" هستند، مسايلي ساده و احساسات و هيجان نيست، هر چند خوشبختانه اين موقعيت بين همه مراجع به وجود آمده بود.
علمالهدي ادامه داد: از مراجعي كه فكر ميشد يك خورده نسبت به مقام ولايت، يك وقتي نظر خاصي داشته باشد، آيتالله "جويني زنجاني" بود كه بر آقاي "منتظري" نماز خواند. اين عمل ايشان يك خرده نيروهاي متدين را دلگير كرد و فكر ميكردند آيتالله زنجاني به سفر بيتوجه بودهاند در صورتي كه ايشان شب اول به ديدار آقا آمدند و آقا هم در مرحله دوم، ديدار ايشان را پس دادند. اين مطلب را كه ميگويم من نشنيدم اما از بعضي افراد شنيدهام كه آيتالله زنجاني گفته است، رهبري از بعضي مراجع اعلم است كه اين حرف از زبان يك مرجع تقليد بيسابقه است.
وي افزود: مدرسه "شهيدين" كه اخيرا طلبههاي جوانتري آنجا هستند كه حتي ثبت نامشان در شهريه حوزه قطعي نشده، متاسفانه مسئول آنجا با وجود سابقه درخشان، كه نميدانم اكنون در آن پست هستند يا نه، اين آقا هم به جريان فتنه گويا خوشبين بوده است. اما طلبههاي شهيدين روزي كه رهبر وارد شدند، با وجودي كه هنوز شهريه از حوزه نميگرفتند، گوسفندي را براي آقا قرباني كردند.
حتي يك انجمن خيريهاي كه خانوادههاي ايتام را تحت پوشش داشت، خانوادههاي آن، دريافتيهاي خود را از سوي انجمن براي سلامتي آقا صدقه دادند. در كل، نه تنها سفر رهبر معظم انقلاب به قم، توطئه را از بين برد، بلكه براي هميشه توطئهها براندازي شد و دشمن از اينكه روزي بتواند صدايي از درون حوزه عليه رهبري ايجاد كند، نااميد شد و اين، محوريترين دستاورد سفر رهبر معظم انقلاب به قم بود جدا از بركاتي خاصي كه براي حوزه داشت. دشمن براي هميشه نااميد شد كه حوزه بستري براي ضد ولايت و ضد نظام قرار گيرد.
به گزارش خبرنگار ايسنا، حجتالاسلام علمالهدي، در ادامه در پاسخ به سوال برخي حضار در خصوص برخي علماي قم، گفت: آيتالله "جوادي آملي" به ديدن رهبر رفتند و رهبر هم بازديد ايشان را پس دادند. آيتالله "وحيد" هم مكرر در مكرر به رهبر اظهار علاقه كردند و من خود شاهد بودم.
وي در پاسخ به سئوالي در خصوص نقش و جايگاه آيتالله "هاشميرفسنجاني"، گفت: ما افراد را در جاي خودشان، چه موافق و چه مخالف، ارزيابي ميكنيم. يكي از چيزهايي كه مسير انسان را در عرصه سياست گم ميكند، احساسات است و آنچه امروز با آن مواجه هستيم، سران فتنه هستند و مسلم است كه رفسنجاني جزو آنها نيست و در مجموعه فتنه نيست و اگر كسي تحليل كند اين تحليل نيست. ما از ايشان گلايه داريم و گلايهمان هم شديد است. رفسنجاني زماني كه تهاجمي عليه رهبري شروع شد، به عنوان رييس مجلس خبرگان - كه در واقع مجلس خبرگان بعد از انتخاب رهبري، جايگاهش براي رهبر، سپر است تا رهبر را از مجموعه آفاتي كه ممكن است متوجه ولايت شود و حتي آفات سياسي كه باعث سقوط شرايط رهبري شود - بايد عمل ميكردند. سپر وقتي هست، سنگ بايد به سپر بخورد نه به فرد.
اين تهاجم عليه رهبري شروع شد و مجلس خبرگان بايد وارد عمل ميشد. بيترديد اين اقدام بايد از حوزه رياست شروع ميشد و وقتي حوزه رياست وظيفهاش را انجام نداد، خود اعضاي مجلس خبرگان تشكلي را درست كردند و از رهبري دفاع كردند. اين حداقل گلايه ما از رفسنجاني است و تا وقتي اين مساله جبران نشود، گلايه ما ثابت است. اين اصل قضيه است؛ بخش ديگرش اينكه، ما حق نداريم كه ايشان را تخريب كنيم و بيشتر از اين برايمان معذور نيست و صرفا در حد گلايه است.
علمالهدي در پاسخ به سئوال ديگري كه "چرا سران فتنه را محاكمه نميكنند؟"، گفت: وقتي حضرت موسي(ع) برگشت و ديد مردم گوسالهپرست شدهاند و رييس فتنه، سامريِ گوسالهپرست است، حداقلش اين بود كه سامري را اعدام كنند و در نهايت اگر محاكمه ميشد به چند اعدام محكوم ميشد.
اما حضرت موسي(ع) سامري را اعدام نكرد و كاري كرد كه كسي با سامري تماس نگيرد و سامري زنده باشد اما منفور جامعه باشد. پس بدترين عذاب در جامعه، منفور شدن است. لذا سامري زنده ماند كه رنج بكشد زيرا بيش از اين، از هيچ شكنجهاي نميتوانست رنج بكشد. حال اينكه چرا سران فتنه را محاكمه نميكنند، به قوه قضاييه مربوط است و كاري نداريم، اما اين سران فتنه اگر محكوم شوند نهايت به زندان ميافتند در حالي كه زندانِ نفرت اجتماعي و ورشكستگي اجتماعي از هر چيزي بدتر است و اينها بايد همينطور بمانند، با خوف زندگي كنند كه محاكمه خواهند شد و با نفرت اجتماعي زندگي كنند. هر چند سران فتنه در صدد اين هستند كه از زندان نفرت اجتماعي بيرون بيايند و شگردشان اين است كه سران فتنه سه نفر نيستند و ميخواهند "خاتمي" را از دو نفر ديگر جدا كنند و لابيهايي كردهاند و ميكنند. ادعايشان اين است كه خاتمي تنها حمايت كرده و در هر صورت ميخواهند خاتمي را از دو نفر ديگر جدا كنند و هدفشان اين است كه با قدرت جديد، به بازسازي جريانهاي اصلاحات بپردازند و تنها كسي كه ميتواند جريانهاي سياسي لائيك اصلاحات را بازسازي كند، خاتمي است.
بيترديد اگر اين آقا(خاتمي) بيايد، در عرصه سياست وارد خواهد شد و با ورودش حتي قبل از انتخابات مجلس، دوباره جرياناتي را به راه خواهد انداخت و همان آش و همان كاسه خواهد شد كه بايد نگذاريم چنين شود. خاتمي مباني انحرافي فكرياش، خط فتنه بوده و در كل جريان فتنه دخيل بوده است زيرا ابتدا كانديدا شد بعد جريانات را در دامن "موسوي" ريخت و در تمام سخنرانيهاي خود از وي حمايت كرد و هيچ فرقي بين اين دو نفر نيست. نبايد كاري كنيم كه يكي از اينها دوباره به ميدان بيايد، اينها در مقام لابي كردن هستند و اگر بيايند، اصلاحات را بازسازي ميكنند و دوباره بساط فتنه پهن ميشود. مساله "موسوي"، "كروبي" و "خاتمي" به عبارتي، مسأله اشخاص نيست، بايد بدانيم فتنه، جريان است و سر اين جريان به خارج و اروپا وصل است.
امام جمعه مشهد در پايان سخنان خود تاكيد كرد: بايد تلاش كنيم بصيرت را براي مردم ايجاد كرده و طلاب بايد در اين خصوص بيشتر تلاش كنند. امروز خدمت به اسلام، پيغمبر(ص) و اهلبيت(ع) جز با حمايت از نظام و ولايت ممكن نيست. اگر يك روز امام زمان(عج) ظهور كنند و كسي بگويد ميخواهم به اسلام كمك كنم و با امام زمان(عج) كاري ندارم، آيا اين درست است؟ امروز مقام معظم رهبري، حجت امام زمان(عج) هستند و اين مساله اجماعي است. اطاعت از حاكمي كه اقامهي حكم كرده، براي همه مجتهدان واجب است و نقض حكم او براي همه حرام است.