|
حیاط مدرسه راهنمایی موحد از ولوله و سر و صدای بچه ها پر شده بود . اریبهشت ماه 57 داشت آخرین روزهایش را در این شهر مظلوم سپری می کرد. پایه سوم مدرسه تعطیل شده بود. خبر دادند که میدان شهدای فعلی (شاه یا خیرات سابق) تجمع و درگیری است . با جمعی از هم کلاسیها با گذشتن از کوچه پس کوچه های بازارچه مسجد حاج رضا خودمان را سر خیرات رساندیم،جمعیت معترضی که عمدتا جوان بودند به صورت پراکنده در دو طرف پیاده رو خیابان شهدای جنوبی فعلی حضور داشتند .شعارها بالا گرفت سنگ و حتی گچینه (گچ خشک) به سمت نیروهای مستقر در میدان پرتاب می شد و مدتی به تعقیب و گریز بچه ها گذشت. چه هنوز التهاب شهر از شهادت اولین شهید کازرون شهید منصور محسن پور فروکش نکرده بود؛ در همین گیر و دار طنین محکم شعار مرگ بر شاه!همه را متوجه به خود کرد .مرگ بر شاه،مرگ بر شاه ! یکدم به گوش می رسید .نگاه ها به سمت صدا سرک کشیدند جوانی سوار بر موتور هوندای 125 همانطور که دست چپ خود را مشت کرده و به سمت میدان شعار می داد و بالا می آمد ... از نبش خیابان که گذشت و وارد میدان شد با صدای ایست، ایست! مامورین و شلیک گلوله های هوایی و زمینی مواجه شد ولی بی توجه گذشت و همچنان شعار می داد، دستور آتش ... ! آن جوان انقلابی موتور سوار – که آن روز برای ما نا آشنا بود- با شکستن طلسم ترس ،شجاعانه در خون خود غلطید و در مقابل در مسجد نو (شهدای فعلی) نقش بر آسفالت میدان شد . او نمکی محمدی دومین شهید انقلاب کازرون بود.روحش شاد ، راهش پر رهرو و آرمانش پیروزباد.