|
هنوز چند ماهی به پایان سال 1945 مانده بود که پس از يك سري بمباران سراسري، بالاخره بمباران اتمي هيروشيما و ناكازاكي ژاپن را به تسليم واداشت. جنگ براي ژاپن به جز 8 ميليون كشته و زخمي به بهاي ويراني 25درصد از داراييهاي غير نظامي و نابودي بیش از 40درصد از ثروت ملي تمام شد. بيش از 13 ميليون بيكار، كمبود شدید مواد غذايي، افزایش بسیار بالای قیمت ها و ده ها مشکل دست به گریبان اقتصاد ژاپن بود و از همه مهم تر کشور به دست متفقین افتاده بود.
هنوز گرد و خاک جنگ فروکش نکرده بود که آنها تصمیم به
بازسازی کشور خود گرفتند. در ابتدای راه مشکلات فراوانی پیش رو بود. شاید با نگاهی
کوتاه به نخستین گزارش اقتصادی ژاپن بعد از جنگ به این موضوع بهتر واقف شویم.
نزدیک به 40 درصد کسری بودجه! اما ژاپنی
ها ناامید نشدند و با اراده ای محکم به راه خود ادامه دادند.
نخستین
چیزی را که به سراغش رفتند فرهنگ بود. ژاپنيها با حس
ناسيوناليستي شديد خود، فرهنگ خود را در برخورد با فرهنگ غربي حفظ كردند و براي
پيشرفت و سربلندي كشور خود، آگاهانه و هدفدار از علم و تكنيك سود جستهاند. الگوي
كاري ژاپن براي تأمين سود نيست. ژاپنيها از حرص مصرف نيست كه به دنبال كار رفتند.
در نظر آنها كار امري مقدس است. به همين خاطر، حتي سود ناچيز نيز سرمايهدار ژاپني
را از توليد باز نميدارد.
الگوي صادرات ژاپن مبتني بر صادرات كالاهاي ساخته شده و با
ارزش افزوده بالاست و نه بر صادرات مواد اوليه و الگوي واردات مبتني بر واردات
مواد خام و مواد اوليه مورد نياز صنايع اين كشور است. اولويت در ذهن مديران
"توليد " است و نه سود كوتاه مدت. لذا الگوي اقتصادي حاصل مبتني بر 4
گزاره است: "واردات مواد خام از خارج " براي "توليد در وطن "
به منظور "مصرف كالاي ساخت وطن " و "صادرات كالاي ساخت ژاپن "
براي اعتلاي نام ژاپن در دنيا.
و امروز پس از گذشت شصت و اندی سال وقتی به نمودار قدرت های
برتر اقتصادی و نقشه توسعه یافتگی دنیا نگاه می کنیم، نتیجه ی همت و باور آنها را
می بینیم.
خیلی ها با دیدن امروز ژاپن این ایده را در ذهن پروراندند
که ما بایستی با الگو قرار دادن ژاپن، یک ژاپن اسلامی شویم! اما قصد این جانب از
نوشت تاریخچه ژاپن تایید این ایده نیست. ما خود الگویی داریم به نام جمهوری
اسلامی، الگویی مبتنی بر یک تفکر ایرانی اسلامی.
فراموش نکنیم ما کشوری غنی و پر از منابع مختلف هستیم، پس
راهی آسان تر از ژاپن در پیش داریم، فقط کافی است باور کنیم که "ما می
توانیم". اینها را گفتم تا یادآورا شوم گرچه برای حمایت از " تولید
ملی" وضع قوانين مناسب؛ رفع محدوديتهاي موجود در بخشهاي مختلف؛ ایجاد زیرساخت
های لازم و... مورد احتیاج است، اما در کنار همه ی این موارد نبایستی از فرهنگ
تولید و مصرف خود غافل شویم. قبل از هر چیز بایستی این فرهنگ در میان تک تک ما نیز
نهادینه شود که "توليد در ایران" به منظور "مصرف كالاي ایرانی
" و "صادرات كالاي ساخت ایران" براي اعتلاي نام ایران در دنيا.
شاید برخی کالاهای امروز ایران قابل مقایسه با کالاهای کشورهای توسعه یافته نباشد،
اما بایستی توجه داشت که صبر و حمایت ماست که پشتوانه ای برای تولیدکننده ایرانی
است.
البته نشدنی برای ایرانی ها