رضا صنعتی: مخاطب ما در اين مقاله آن دسته از جوانان و نوجوانان مذهبي مستعد و با هوشي هستند كه با وجود علاقه به دين مذهب، روحانيت و فراگيري علوم ديني پرسشها، تصورات و شبهاتي مانع از پيوستن آنها به حوزههاي علميه شده است.
مسألهي علم و دانشجويي به خصوص براي آنان كه در مرحلهي انتخاب
راه آيندهي خويشند از اهميت فوق العادهاي برخوردار است به گونهاي كه كوچكترين اشتباه
و يا كمترين سهلانگاري در اين راه را به معناي نابودي آينده خود به حساب وي آورند
لذا سعي دارند بهترين راه را يافته و بپيمايند. عدهاي براي انتخاب آينده علمي خود
به دهان ديگران چشم دوختهاند تا ببينند كه كدام رشتهي علمي در جامعه داراي پرستيژ
بالاتري است. عدهاي ديگر به دنبال علمي ميروند كه آيندهي مادي بهتري داشته باشد
بلكه بتوانند پول و پلهي بيشتري ذخيره كرده، زندگي مرفهتري داشته باشند. عدهاي
ديگر فقط به علايق شخصي خود توجه ميكنند و هر ملاك ديگري حتي نياز جامعه به علمي غير
از آنچه آنان ميپسندند را بياهميت ميدانند. عدهاي ديگر نفس حضور در مجامع علمي
را مهم ميدانند و حتي اهميت چنداني براي رشتهي تحصيلي، ميزان علاقهي خود و يا نياز
جامعه قائل نيستند. گروهي نيز عنان اختيار خويش از دست داده، انتخاب رشتهي علمي و
محل تحصيل خود را به ديگران [پدر و مادر، اقوام و خويشان و يا دوستان خود] ميسپارند.
روايت شده كه روزي پيامبر گرامي اسلام (ص) گروهي را مشاهده كرد
كه در مسجد دور شخص خاصي جمع شدهاند.
پرسيد: چه خبر است؟
عرض شد: مرد دانشمندي در جمع ماست!
حضرت پرسيد: در چه رشتهاي دانشمند است؟
عرض شد: اين مرد تاريخ عرب و جنگهاي آنان و اشعار دوران جاهليت
را از همه بهتر ميداند. او پدران و اجداد افراد را از هر كس ديگري بهتر ميشناسد.
رسول اكرم (ص) فرمود: اينگونه دانستنيها منفعتي ندارد و اگر
كسي نداند ضرري نخواهد ديد!
آنگاه فرمود: «انما
العلم ثلاثه آيه محكمه او فريضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن فضل.» يعني علم فقط
سه چيز است: اول آيهي محكمه؛ يعني علم به اصول عقايد و دلايل قاطع در شناخت خدا و
عظمت او و حقانيت انبيا و حجج الهي. دوم: فريضهي عادله؛ يعني علم به مكارم اخلاق و
صفات پسنديدهاي كه آدمي بايد به آنها آراسته شود. سوم: سنت قائمه؛ يعني علم به احكام
شرعي و وظايف عملي هر انسان. هر علمي غير از اين سه، فضيلت است و فضيلت نميتواند جاي
علوم اصلي را بگيرد.(1)
كلام و فلسفه (آيهي محكمه)، اخلاق و تزكيهي نفس (فريضهي عادله)
و فقه (سنت قائمه) از مهمترين علوم مطرح در حوزههاي علميهاند و طلاب علوم ديني براي
رسيدن به مقام اجتهاد بايد علمهاي بسيار ديگري را نيز بياموزند لكن همچنان كه گفته
شد: «يكي از كوتاهيها در حوزههاي علميه اين است كه حوزه درست معرفي نشده، مردم نميدانند
كه در حوزههاي علميه چقدر تلاش علمي نفيس و باارزش ميشود و در چه رشتههاي مهمي
چه كارهاي بسيار ارزشمندي انجام ميگيرد.»(2) اين كوتاهي در معرفي نظام علمي حوزه باعث
شكلگيري تصورات غلطي از شخصيت طلاب در اذهان برخي از اقشار مردم شده است تا حدي كه
بسياري از مردم مشغوليت اصلي طلاب را امور عبادي و معنوي و مسايلي از قبيل قرائت قرآن
و دعا و برگزاري مجالس روضه ميپندارند! غافل از آنكه آن چه بيشترين ميزان وقت طلاب
را به خود اختصاص ميدهد برنامههاي علمي (اعم از شركت در كلاس درس، مطالعه و مباحثه)
است. طلاب علوم ديني و دانشجويان حوزههاي علميه براي رسيدن به مدارج عالي علمي سختيها
و مشقتهاي فراواني را به جان ميخرند.
اسلام شناسي و صاحب نظر شدن در علوم مختلف اسلامي از مهمترين
اهداف هر طلبهي سختكوشي است.
ادبيات عرب (صرف و نحو و معاني و بيان)، منطق، تفسير قرآن، حديث،
رجال و اصول فقه علوم ابزاري مهمي براي رسيدن به درجهي اجتهاد محسوب ميشوند و طلاب
علوم ديني دورهي آموزشي بلندمدتي را براي تفقه در دين پشت سر ميگذارند.(3) آنان
در وافع خود را مخاطب اين آيهي شريفه ميدانند كه «و ما كان المؤمنون لينفروا كافه
فلولا نفر من كل فرقه منهم طائفه ليتفقهوا في الدين و لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم
لعلهم يحذرون.»(4) مؤمنين چنين نيستند كه همهشان به يكجا بروند چرا از هر فرقه گروهي
براي فقيه شدن در دين كوچ نميكنند تا پس از فقاهت در دين به سمت قوم و طايفهي خويش
برگشته، آنان را انذار كنند، بلكه قوم و طايفهي آنان از نافرماني خدا حذر كنند.»
به هر حال طلاب علوم ديني در طول مدت تحصيل خود سه مرحلهي تحصيلي
را پشت سر ميگذارند:
1- دورهي مقدمات: در اين دوره طلاب به فراگيري ادبيات عرب كه
زبان قرآن و سنت است پرداخته خود را آمادهي فهم فقه و اصول و گام نهادن در دروس سطح
ميكنند. مدت تحصيل در اين دوره به طور متوسط سه سال است. مهمترين درسهايي كه در
اين دوره خوانده ميشود عبارت است از؛
الف) در علم صرف:كتاب صرف ساده و ...
ب) در علم نحو: كتب صمديه، هدايه، شرح سيوطي يا اين عقيل بر
الفيهي اين مالك، مغني الاديب و...
ج) در علم معاني و بيان: كتاب جواهر البلاغه و...
د) در علم منطق: كتاب المنطق و ...
ه) علوم ديگر: اخلاق، اعتقادات، احكام، ادبيات فارسي و آيين
نگارش، تاريخ اسلام، تجويد و حفظ قرآن، تجزيه و تركيب قرآن، نهج البلاغه و ...
2. دورهي نيمه تخصصي (سطح): در دورهي سطح طلاب با فقه و اصول
آشنا شده از نظرها، ابتكارها و شيوهي استدلال فقهي و اصولي و مباني علماي پيشين اطلاع
مييابند و خود را براي استنباط از احاديث و آيات در درس خارج آماده ميكنند اين دوره
به طور متوسط هفت سال است.
مهمترين درسهايي كه
در اين دوره فرا گرفته ميشود عبارتند از:
الف) در علم اصول فقه: كتابهاي الموجز، اصول الفقه، رسائل،
كفايه و ...
ب) در علم فقه: كتابهاي شرح لمعه، مكاسب، و ...
ج) علوم ديگر: فلسفه، تفسير قرآن، تاريخ، اخلاق، علوم قرآني،
عقايد، رجال، نهجالبلاغه و ...
برخي از طلاب پس از گذراندن سه سال اول از اين مقطع در يكي از
رشتههاي علوم اسلامي از قبيل فلسفه و كلام، تفسير قرآن، حقوق و قضا، مذاهب اسلامي،
تاريخ اسلام، تبليغ، نهج البلاغه، حديث و ... به تحصيل ميپردازند.
3- دورهي تخصصي (خارج): طلاب در اين مقطع در يك يا چند رشته
از رشتههاي علوم اسلامي متخصص و صاحب نظر ميشوند. در اين مرحله استاد و شاگرد مقيد
به كتاب خاصي نيستند اما براي منظم شدن سير بحث كتابي را انتخاب كرده و بر اساس آن
بحث را ادامه ميدهند. در اين درسها استاد با بررسي دلايل و شواهد هر مطلب نظر نهايي
خود را ارائه ميدهد و شاگردان در پذيرش يا رد نظر او آزادند.
شيوهي آموزشي و تربيتي حوزههاي علميه از امتيازات خاصي برخوردار
است به گونهاي كه حتي شخصيتي مانند دكتر شريعتي با وجود برخي موضعگيريهاي تند و
نادرستي كه در مقابل روحانيت داشته، دربارهي
شيوهي آموزشي و تربيتي حوزههاي علميه ميگويد:
«در رسالهي تحقيقي كه براي وزارت علوم نوشتهام و نيز در مقالهي
كوير كه منتشر كردهام برتريهاي شيوهي آموزشي و تربيتي حوزهي علميه را بر شيوهي
دانشگاهي برشمردهام؛
1- انتخاب رشتهي علمي بر مبناي ارزش فكري نه در آمد اقتصادي
2- احساس مسووليت اجتماعي آميخته با رشتهي تحصيلي از لحظهي
انتخاب.
3- انتخاب آزاد استاد بر اساس لياقت معلمي و ارزش علمي شخص وي.
4- ضرورت حفظ چهرهي علمي و اخلاقي براي استاد.
5- رايطهي ارادت ميان معلم و استاد.
6- متد تعليم چند درجهاي.
7- سنت مباحثه براي هر درس ميان طلاب بعد از هر درس.
8- آزادي حضور و عدم تقيد به شرايط ظاهري و فرماليسم پيچيده
و خشك اداري در راه كسب علم.
9- رايگان بودن تحصيل.
10- آزادي مطلق تحصيل براي عموم مردم از هر سني و هر طبقهاي
و با هر شرايطي.
11- بورس و تأمين مسكن [حجره] و امكانات تحصيلي براي هر داوطلبي.
12- قيد لاينفك اخلاق با علم به طور طبيعي و در عين حال اجتناب
ناپذير.
13- تماس دائمي با توده.
14- تعهد رهبري فكري و هدايت اجتماعي مردم.
15- پيوند ناگسستگي ايدئولوژي و علم.
16- وجود يك فرهنگ عمومي و مشترك. جهت واحد و هماهنگي ميان رشتههاي
مختلف علمي با وجود تخصص.
17- پيوستگي با گذشتهي تاريخي، فرهنگي و اعتقادي ( آنچه در
فرهنگ جديد مي گسلد).
18- نبودن فرمهاي ظاهري و قالبي در ارزيابي و ارزشيابي درجات
شاگردي و استادي (تصديق، رتبه) و واگذاري آن به خود مردم و ميزان لياقت شخصي و ارزش
و تكامل فكري و علمي استاد يا فارغ التحصيل در جامعه، به جاي كارگزيني و مقررات ترفيعهاي
اتوماتيك ( كه چنانكه در كوير گفتهام مثل آلوبخارا كه نم ميكنند پس از چهار سال
خود به خود هر استادياري تبديل ميشود به دانشيار و پس از پنج سال هر دانشياري استحاله
ميشود يه استاد!...)»(5)
پينوشت:
1- الكافي: ج 1، ص 33.
2- مقام معظم رهبري، سخنراني در آغاز درس خارج فقه:
21/6/1372
3- اخيراً دورههاي تحصيلي كوتاه مدت پنج ساله با عنوان «سفيران
هدايت» به هدف تربيت مبلغان ديني و اعزام به مناطق مورد نياز جهت تبليغ احكام شرعي
و معارف اسلامي در برخي از حوزههاي علميه راهاندازي شده است.
4- سوره توبه: آيه 122.
5- ميزگرد حسينيهي
ارشاد، ص 123 و مندرج در كتاب «مذهب عليه مذهب».
از دور خوش است....
اگر میشه لطف کنید شرایطش رو هم بگید
ممنون