|
عبدا... عباسي نژاد: اگر ميشد چراغ علاءالديني پيدا مي كرديم و با تميزكردن چراغ، غول چراغ جادو را بعد از هزاران سال ازخواب بيدار مي كرديم تا مسئله بدحجابي هم يك مسئله سياسي مي شد، بعد كافي بود منتظر بمانيم تا يكي ازگروه هاي سياسي موجود در شهرستان، منافع خود را در خطر ببيند،آن وقت بود كه به صورت خودجوش و فعال دست به هراقدامي حتي تجمع مقابل فرمانداري و استانداري مي زدند و بيانيه ميدادند تا هر قدرت مخالفي را در مقابل خود به زانو درآورند.
ولي
حيف كه همه ي اينها جز خيال وتوهم چيزي بيش نيست.
ظاهراً
اين چراغ علاءالدين در جريان حمله ي آمريكائيها به عراق به دست دشمنان ما افتاده است.
چون بي عفتي و بي غيرتي شيرزنان و غيورمردان اين خطه كارهيچ كس نمي تواند باشد جز غول
چراغ جادو كه فعلا در دست دشمنان ماست و توانسته است به دست خودمان چادر از سر زنان
و دخترانمان بكشند و آنها را بزك كرده دركوچه و خيابان درآورد.
و ما
ناباورانه بعد از عبورهاي بسيارسخت از خان هاي انقلاب، درگيري هاي داخلي، جنگ تحميلي
و تحريم هاي كمر شكن اقتصادي و نظامي وسياسي شاهد درجازدن فرهنگي، بالارفتن سن ازدواج
و آمارطلاق و به آنها انواع واقسام بزه هاي اجتماعي و ناهنجاري هاي رفتاري باشيم.
جالب
اينجاست كه فرياد صاحبان تريبون درحد شعار باقي مي ماند و كسي جز در مسايل سياسي يقه
چاك نمي دهد و همه نشسته اند تا ديگري كاري كند.
برادران
و خواهران طعم مبارزه چشيده، وارثان ايثار و جهاد، فاتحان سوسنگرد و دهلاويه، مسئولان
عزيز و سخنران،صاحبان انقلاب ونظام، م انسل سومي ها همچون سربازان منتظردستورات شماييم،چه
كنيم؟
آياكسي
هست ما را ياري كند؟
آياكسي
هست تا همه ي كساني كه دغدغه حجاب را دارند و دوست دارند در جامعه اي فاطمي زندگي كنند
را به دورهم گردآورد و جهت ترويج فرهنگ عفاف سازماندهي كند؟
درانتها
باز آرزو مي كنيم كاش بدحجابي هم سياسي بود.
اتفاقا حجاب به دليل سياسي شدن به اين روز افتاده. چراكه وقتي سياستمداران به جاي قشر فرهنگي و فرهيخته براي حجاب و فرهنگ كشور نسخه بپيچند، همين ميشود كه هست. الگو برداري از هر فرهنگي و تجويز براي فرهنگ ديگر به گواه تاريخ محكوم به شكست است. اگرچه اصل حجاب پذيرفتني و مقبول است، ولي روش اجراي آن در كشور ما خصوصا بعد از انقلاب كه تاكيد بر الگوي عربي با فرهنگ و پيشينه خاص خود (مبتني بر نيازهاي باديه نشيني و صحرا نشيني و اقليم خاص) بوده كاملا اشتباه است و اين الگو از سوي اكثريت جامعه پس زده شده مانند بدن انسان كه ممكن است يك عضو خارجي را پس بزند.
متاسفانه در طول تاريخ ايران بجاي پذيرفتن و تبيين فلسفه حجاب و منتبق كردن فرهنگ و پوشش ايراني با آن، از سوي متهجران و خشك مقدسها پوشش عربي صرف پذيرفته و تبيين شده است. و پوششها و فرهنگ هزاران ساله پوشش ايراني ترد و مذمت شده. البته در كنار اين نبايد فراموش كرد كه كشوري كه در حال توسعه است، اگر برنامه و الگوي مشخص به موازات توسعه، براي فرهنگش نداشته باشد، بايد منتظر تغييرات اينچنين در ساختار فرهنگي اش بود. توسعه ي كنترل نشده، ويرانيهاي فرهنگي و اجتماعي زيادي را به همراه خواهد داشت