اردیبهشت ماه که می رسد ناخودآگاه ذهن به سمت معلم و کتاب می رود، معلم از بابت سالگرد شهادت استاد شهید مطهری و روز معلم و کتاب هم، برگزاری نمایشگاه کتاب، در این ایام هم همه ی اصحاب رسانه ، چه در سایت های خبری و خبرگزاری ها و چه در رسانه های مکتوب مانند روزنامه ها و... به سمت اکرام معلمین و مهم تر از آن اهمیت حضور کتاب در جامعه می روند. البته بعد از اندک زمانی به دست فراموشی سپرده می شوند، اما آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می شود چرایی لزوم حضور کتاب در متن جامعه و سپس مزایا و مضرات این حضور را با توجه به شرایط زمانی فعلی، به صورت خلاصه مطرح و بررسی می شود.
جامعه زمانی بالندگی و پیشرفت آن چشمگیر خواهد بود که
مردمان آن، اذهان بارور و رشد یافته ای داشته باشند. همانطور که هویداست زمانی
تمدنی بوجود خواهد آمد که فرهنگ بالنده باشد و قلب این بالندگی هم شناخت است، لذا
می بایست مردمان ما در راستای رشد فرهنگ و تمدن خود، شناخت خود از اطراف و جامعه ی
خود را بالا برند. پس باید گفت با بودن کتاب و مطالعه ، در وهله اول آگاهی در
جامعه تزریق می شود، با بودن آگاهی است که در جامعه هیجان زدگی، عوام زدگی و سطحی
نگری کاهش یافته و در مقابل تعقل گرایی و خرد ورزی افزایش می یابد، که این تعقل
گرایی چه در بعد فردی و چه در بعد اجتماعی راه صلاح و اصلاح جامعه را هموار می
سازد.
البته باید این نکته را به آن افزود که وجود آگاهی در جامعه
شرط لازم و کافی برای تضمین این بالندگی نیست، زمانی شرط لازم و کافی خواهد بود که
این آگاهی بتواند اندیشیدن را به جای اندیشه ها در درون جامعه و حداقل در بین نخبگان تزریق نماید.
در بررسی اثرات اجتماعی مثبت آگاهی در شرایط حال حاضر جامعه
باید گفت که اگر این اندیشیدن در جامعه نهادینه شود می توان با جرأت گفت مهم ترین
و بزرگترین اثر اجتماعی آن از بین رفتن شکاف بزرگ بین نسل گذشته و نسل امروز، که
همان شکاف قدیمی سنت و مدرنیته است را جبران نماید تا دیگر اعتقاداتمان در هر زمینه
ای که باشد، چه دینی و چه مسائل روزمره بر اساس عقل باشد نه آنکه در وادی تحجر باشد و یا در وادی تجدد
باشد ، تا دیگر نه صرفا سر در آخور مدرنیته کنیم
و نه سر در آخور سنت، بلکه به عنوان فردی از جامعه آنقدر بینش ها بالا باشد
که هر فردی برای خود و برای ظرفیت وجودی خودش مجتهدی باشد تا مسائل را آنطور که
متناسب با زمان است تحلیل کند.
البته مفهوم مطالب بالا فقط محصور در مسائل سیاسی نیست بلکه
به عنوان مثال در وادی شناخت مسائل تاریخی همانطور که حضرت امیر (ع) فرموده اند می
بایست آنقدر تاریخ را دانست که انگاری با گذشتگان زیسته ایم تا نسل امروز ما
بدانند که چه گذشته درخشانی داشته ایم تا با شناخت آن هم بتوان از پنجره ی مشکلات
امروز عبور کرد و هم هویت خود را باز بشناسیم. از زبان و فرهنگ خود می بایست شناخت
داشته باشیم تا بتوانیم هم خویشتن خویش را بشناسیم و هم بالنده تر شویم تا بر اساس
آن بتوان از بعد اجتماعی مسیر تمدنی خویش را هموارتر و روشن تر سازیم و به سر منزل مقصود که همان داشتن جامعه ای پیشرفته
است برسیم.
در بعد فردی هم اگر بخواهیم آثار مطاله را بررسی کنیم، باید
به این نکته توجه نمود که هر انسان مسلمانی می بایست درون خود را، عقیده خود را،
خود برای خویش روشن نماید تا از سر این شناخت هم بتواند صراط مستقیم را یافته و به
ریسمان الهی چنگ اندازد و هم بتواند اوضاع جامعه خویش را خوب درک نمایدو در زمان
هر فتنه ای، بتواند حق را از باطل تمییز دهد و در این زمان است که هر فردی در
جامعه چنین بینشی داشته باشد آن گاه است که جامعه در صراط تمدنی خود قرار خواهد
گرفت و جامعه رد مسیر پیشرفت قرار خواهد گرفت.