هادی مشهدی: گاهی برخی رویدادها، در هیات یک اتفاق ظهور میکنند. البته به نظر میرسد، این واقعیتی، خاص کشورهای جهان سوم و یا به عبارتی در حال توسعه است. سه دهه زمان نیاز است تا شاعری، حتا پس از مرگش، آنهم در جامعهای موسوم به مرده پرست، طی یک اتفاق به اهالی شعر و ادب معرفی شود. محسن پزشکیان یکی از آنهاست. سه دهه از مرگ او گذشته است و اکنون، شش دفتر از مجموعهی اشعار او، آنچه از آنها باقیست، به همت گروه ادبیات انقلاب اسلامی فرهنگستان زبان و ادب فارسی، به چاپ رسیده است. مرکز فرهنگی شهر کتاب، عصر سهشنبه، بیست تیر، نشستی به منظور نقد و بررسی و همچنین معرفی اشعار این شاعر گمنام برگزار کرد. در این نشست، دکتر محمدرضا ترکی، دکتر محمد تمدن، و دکتر صابر امامی حضور داشتند.
سالهای شاعری
ترکی، به اجمال پزشکیان را معرفی کرد: محسن پزشکیان، در سال
۱۳۲۶ در کازرون متولد شد. مدتی در بوشهر زندگی کرد، این شهر را میتوان یکی از مراکز
شعر نوی ایران و نحلهای مستقل در این حوزه دانست که پزشکیان متاثر از آن بوده است؛
تاثیر آثار منوچهر آتشی در آثار او به خوبی مشهود است. از ویژگیهای شعر جنوب میتوان
به وجود عناصر بومی و محلی در آن اشاره کرد، همچنین میتوان خوی خصلت گرم مردم آن
خطه و نیز روحیات حماسی را در شعر ایشان دید. تمام این ویژگیها در آثار پزشکیان نمود
دارند. پزشکیان مقطعی را هم در تهران بوده است. او به شاخههای دیگر هنری مثل خوشنویسی،
نقاشی، کاریکاتور و تئاتر نیز اشتغال و اهتمام داشته است. پزشکیان پژوهشهایی دربارهی
بوم و فرهنگ اهالی فارس، به ویژه کازرون انجام داده است، یکی از آنها در گذشته چاپ
شده است و دیگری نیز به زودی چاپ خواهد شد. او به دنبال فعالیتهای سیاسی در سال
۵۳ مدتی در زندان بوده است. پزشکیان پس از اتمام تحصیل، در سال ۵۶ به تدریس مشغول و
دو سال بعد طی یک حادثهی رانندگی درگذشته است.
شاعرمرگی و داغ!
تمدن از دوستان نزدیک محسن پزشکیان بوده است. او خاطراتی از
دوست دیرینهاش بیان کرد: در ابتدا باید از شهر کتاب و فرهنگستان قدردانی کنم، به پاس
اینکه پس از چهل سال، دوست غریب مرا معرفی کردهاند. دوستی من با محسن در سال ۴۹ آغاز
شد. در همان سالها او در دانشکدهی ادبیات نمایشگاهی برگزار و طراحیهای خود را عرضه
کرد. آن آثار بسیار عالی بودند، به اعتقاد من اگر نسخههایی از آنها در دسترس بود،
بسیار موثرتر از این اشعار بودند. پزشکیان در آن سالهای خفقان، طرحهایی جسورانه ارائه
کرده بود. از جمله طرحی بود به نام ذوالاکتاف؛ در آن صفی از مردمی را تصویر کرده بود
که به جای طناب شاپور ذوالاکتاف، لولههای نفت از کتفشان رد شده بود. آن جسارت و البته
زمزمهی اشعارش در برخی محافل، باعث شد که رژیم به او حساس و مقدمات زندانی شدنش فراهم
شود.
تمدن، بخش دیگر خاطراتش را اینگونه ادامه داد: تعبیری هست که
میگویند: داغ فلانی بر دلم ماند، یا داغدار هستم. من نیز باید بگویم که داغ محسن
بر دلم مانده است. در تابستان ۵۳ مسافرتی دانشجویی به خارج از کشور داشتم، وقتی بازگشتم،
خبردار شدم که محسن در زندان است، متاثر شدم، دیری نپایید که من هم دستگیر شدم ولی
امیدوار بودم که او را در زندان ببینم، به ویژه اینکه ماموری که برای دستگیری به خانهام
آمده بود، با اشاره به پوستر نمایشی که ما هر دو در آن شرکت داشتیم، «صیادان»، نوشته
زندهیاد اکبر رادی، به کنایه گفت که دوستت هم نزد ماست. در زندان موفق به دیدن او
نشدم، قبل از ورود من آزاد شده بود. او در آنجا، پس از اینکه از آزاد شدن، مطمئن
شده بود، شعری خطاب به همسرش سروده بود. این عبارت، «داماد شهر زخمی، داماد شهر زخم»،
از آن شعر در ذهنم مانده است، که به طور کامل در این کتاب درج شده است. این شعر را
یکی دیگر از دوستان همدانشگاهی ما که در زندان بود برایم خواند. دوران زندان من کمی
طولانی شد، بعد از آزادی، در گیر و دار انقلاب نتوانستم بببینمش، داغش به دلم ماند.
فقدان روایت
روند تغییر و تحول در شعر و البته روحیات شاعر در مجموعهی شعر
پزشکیان به خوبی عیان است. امامی این نکته را ذکر و جالب توجه دانست. وی گفت: دفتر
اول این مجموعه، شامل اشعاریست با رنگ و بوی جوانی، هیجانات و احساس جوانی به خوبی
در آنها مشهود است. از نظر زبان هم از شعرای آن مقطع، مثل سهراب متاثر است. اما رفته
رفته، در دفترهای دیگر رشد معنایی، شکلی، ذهنی و محتوایی را میتوان دید. اگر شاعر
را آینهی یک ملت بدانیم، با بررسی این روند و محتوای اجتماعی اشعار، در خواهیم یافت
که ملت ما به سمت انقلابی از نوع اسلامی، پیش میرفته است. تپش نبض انقلاب و مردمی
که مشت گره کرده و شعار میدهند، بدون اشارهی مستقیم و همچنین روند شعر سالم یک انسان
عقیدهمند و مسلمان قرآن خوان، بدون وابستگی به هیچ حزب و دستهای، دراین اشعار دیده
میشوند.
وی، برخی از ویژگیهای شعر نیمایی را بازگو کرد: پیشنهادهایی
که نیما داده است، در واقع شکل درونی و بیرونی شعر معاصر را ترسیم میکنند. بوطیقای
نیما را به طور کلی، میتوان به چهار دسته تقسیم کرد. اولین اصل آن استغراق است. نیما
در سخنان خود شناخت را در سه نوع تعریف کرده است: ۱- شناخت علمی، که به جزئیات و ماده
اختصاص دارد. ۲- شناخت فلسفی که در پی استفاده از عقل در پیرامون به وجود میآید.
۳- شناختی که به دنبال استفاده از احساس شکل
میگیرد. این چیزیست که در اندیشه و بیان یونگ به شناخت شهودی تعبیر شده است. به اعتقاد
نیما، شعرا و عرفا از چنین شناختی بهره میجویند. استغراق، به معنای رسوخ در محیط و
اشیاء پیرامون است؛ طبیعت در وجود شاعر و شاعر در وجود طبیعت محو و مذاب میشوند. دیگر
ویژگی شعر نیمایی عینیتگراییست، به این معنا که شاعر آنچه را میبیند، عینهای اطرافش
را با توجه به تجربهی زیستی خود بیان میکند و نه آنچه را در تاریخ خوانده و در کتابهای
شعر آموخته است. سومین ویژگی، وصف است، به این معنا که شاعر عینیت تجربهی خود را به
دقت وصف میکند. ویژگی دیگر به مبحث روایت مربوط میشود. نیما، خود برای اینکه بتواند
شکل درونی شعرش را به یک ساختمان واحد تبدیل کند، از این ویژگی بهره جسته است و بر
آن تاکید داشته است. روایت، چون نخ تسبیح، اجزا شعر را به وحدت میرساند.
امامی اشعار پزشکیان را با توجه به ویژگیهای مذکور بررسی کرد:
بیش از ۷۰ درصد این اشعار در زمرهی اشعار نیمایی جای میگیرند. پزشکیان وزن را رعایت
کرده است، قافیه را به همان شکل که نیما بر آن تاکید داشته است، به عنوان زنگ پایان
کلام و نه تزئین شعر، استفاده کرده است. دیگر اینکه توصیفاتی دقیق، با ویژگیهایی
که ذکر شد، از اطرافش ترسیم کرده است. اشعار دیگری هم در این دفترها هستند که با شمارگان
مشخص شدهاند. میدانیم که روایت در غزل معاصر از اهمیت ویژهای برخوردار است، به ویژه
در غزل سپیدی که این روزها بسیار شایع شده است. من تعریفی ساده از روایت بدون درنظر
گرفتن آرا اندیشمندانی چون بارت و تودروف، ارائه میکنم. روایت مسلسلیست که حادثه
و یا تغییری را بیان میکند. این بیان، ویژگیهایی دارد که آن را از هر بیان دیگری
تفکیک میکنند. بزرگترین و برجستهترین این ویژگیها پیرنگ است؛ به این معنا که این
بیان حتما باید مستدل باشد؛ باید بین دو نقطهای که روایت طرح میشود، رابطه ای علی
وجود داشته باشد. ویژگی دیگر که نظریهپردازان جدید بر آن تاکید دارند، زمان است، حرکت
زمانی باید در کنه روایت وجود داشته باشد. وجود شخصیت و هم چنین مکان از دیگر ویژگیهای
اساسی روایت هستند.
امامی افزود: در بررسی اشعار پزشکیان بسیار علاقهمند بودم اشعاری
را دریابم که با توجه به ویژگیهای مذکور بتوان در آنها درنگ کرد. بیپرده میگویم،
چنین شعری نیافتم. در غزلیات او توصیف، گفتوگو و ماجرا هست، اما فارغ از رابطهی علی.
تنها در یک غزل توانستم روایت را بیابم؛ در آن نفوذ در اطراف، غرقه شدن و حیاط دادن
به محیط، همان استغراق، دیده میشود، با حرکت آغاز میشود و جریاناتی بین شخصیت و دیگران
اتفاق میافتد، بیانی گزارشی وجود دارد، روایت از زاویهی دید سوم شخص به شکلی دیگر
بدل میشود، از نقطهای آغاز میشود، با اصطکاک و درگیری ادامه مییابد و در نقطهای
دیگر، در زمانی دیگر پایان مییابد. در این شعر روایت به طور کامل شکل یافته است، تمامی
اجزا، پیرنگ، شخصیت، زمان و مکان و راوی وجود دارند. در پایان باید بگویم که پزشکیان
شاعری بوده است با صداقت، پیشرو در زمان و همپای شعر روز. اگر تقدیر به او اجازه
میداد، امروز، بیشک ما یکی از بزرگترین شاعران انقلاب را در کنار خود میداشتیم،
یکی از بزرگترین شاعران جهان پاک انسانی.
در پایان این نشست، حسین پزشکیان، برادر محسن پزشکیان، به نقل
خاطراتی از او پرداخت.