هیاهوی کودکانی که در حال فوتبال بازی و دوچرخه سواری هستند در میدان پیچیده و فضای وسیع میدان شیخ جولانگاه بازی و جست و خیز و شادی بچه هایی شده که شاید هیچگاه ندانند که روزگارانی این میدان یکی از باشکوه ترین مراسمات عزاداری و تعزیه خوانی کازرون را به خود می دیده است. در این هیاهوی شاد بچه ها، زنان و پیر زنانی دیده می شود که در گوشه ای از میدان بر روی خاک آفتاب خورده نشسته اند تا بعداز ظهر گرم تابستانی خود را با پچ پچ های زنانه خود پر کنند و شاید بیان گوشه ای از خاطرات سالهای پر رونق و هیجان میدان شیخ، امروز گرمی بخش محفلشان باشد.
سابقه وجود این میدان به احتمال زیاد به زمان تاسیس مسجد شیخ و بنای ساختمانهای اطراف آن یعنی در حدود 200 تا 300 سال پیش بازگردد. اما آنچه که مسلم است، بزرگترها نقل می نمایند که تا بوده اند و به خاطر دارند، این میدان وجود داشته است. نام این میدان نیز همانند مسجد جامع شیخ برگرفته از مجاورت با منازل شیوخ جلیل القدر بحرانی و سکونت آنها در محله علیا می باشد که بسیار مورد احترام مردم و امین و مرجع امورات شرعی آنها بوده اند و امروز برای کهنسالان و حتی بسیاری از جوانان، تداعی کننده خاطرات برپایی مراسم مختلف تعزیه و چراغانی است که در سالهای نه چندان دور در این میدان با شور و حرارت زیادی برگزار می گردید و مورد استقبال بسیاری از مردم قرار می گرفته است.
میدان شیخ در کنار دیگر میادین کازرون همچون میدان خیرات(شهدای فعلی) جزو نقاطی بوده است که مراسم مختلف عزاداری خصوصا عزاداری سالار شهیدان در آن برگزار می گردیده. اما سهم میدان شیخ به دلیل ویژگیهای خاص و نیز نوع کاربری اختصاصی که جهت انجام مراسم تعزیه داشته و سازه هایی که به مرور به همین منظور در آن ایجاد گردیده، از اهمیت بیشتری در این مقوله برخوردار بوده است. وسعت این میدان به تخمین نگارنده شاید در حدود 2 تا 3 هزار متر مربع باشد که با خیابان انقلاب و مسجد جامع شیخ فاصله ای چند ده متری بیش ندارد. ورودی اصلی میدان از گوشه جنوبی ضلع شرقی بوده که از مجاورت آسیابی متروکه در سمت راست و مغازه مرحوم مشهدی حیدر دودمان (که احتمالا مغازه وقف میدان شیخ می باشد) در سمت چپ عبور کرده و به میدان می رسد. همچنین دو کوچه که از دو گوشه شمالی و جنوبی ضلع غربی یکی از مجاورت منزل مرحوم شیخ حسین شریف (گوشه جنوبی) و دیگری از مجاورت منزل مرحوم شیخ جمال ( آجمالی) بحرانی (برادر مرحوم بهجت العلمای بحرانی) در گوشه شمالی با پیچ و خم بسیار به خیابان قدمگاه و امام رضا منتهی می گردد. در این میدان به لحاظ برگزاری مراسم تعزیه و گاهی سخنرانی، سکوها و سازه هایی برای تماشاچیان وجود داشته که تا اوایل انقلاب برجای بوده است به گونه ای که در ضلع جنوبی میدان یک ردیف سکو و طاق نما قرار داشته که مردم برروی آن برای تماشای مراسم می نشسته اند و در ضلع غربی میدان سه ردیف سکوی پله مانند قرار داشته که چون به پشت بام منزل پشت آن می رسیده، مردم با استفاده از پشت بام در چهار ردیف به نظاره مراسم می نشسته اند. در ضلع شرقی میدان هم که پشت به آسیاب و منازل مسکونی بوده، طاق نمایی قرار داشته که مردم بر روی آن می نشسته اند و نهایتا در ضلع شمالی یک ردیف سکوی کوتاه (حدودا به ارتفاع 30 سانتیمتر) قرار داشته و پشت آن خرابه های منزلی بوده معروف به کَلگاه (خرابه) شیرین که وجه تسمیه آن به نام صاحب این خانه مخروبه که بی بی شیرین نام داشته باز می گردد و امروز هم این خرابه (کلگاه) هنوز هم باقی است و در جلو این سکو مردم برای نشستن از تنه درخت خرما نیز استفاده می نمودند.
در وسط میدان نیز گنبد کوچکی که با پارچه سبز رنگ پوشانیده شده بود بر روی چهار ستون بنا گردیده بود که اصل این مکان محلی بوده که در هنگام تعزیه تمثال حضرت علی اصغر(ع) پس از شهادت به اصطلاح دفن می گردیده. بدین صورت که شبیه خوان امام حسین (ع) عروسکی را که با لباس سبز رنگ به عنوان علی اصغر (ع) درست کرده بودند را بر روی دست گرفته و به سمت لشکر «اشقیا» رفته و با سوز و گداز خاصی برای آن طفل شش ماهه طلب آب می نموده و از لشکر اشقیا تیری به سمت طفل رها گردیده و گلوی او را می شکافد و پس از مرثیه ای غمگین و جانکاه در میان فریاد و ناله تماشاگران، شبیه خوان امام حسین (ع) با شمشیر خود آن محل را کنده و به اصطلاح علی اصغر(ع) را به خاک می سپارد. اما بعدها به دلیل اینکه مرحوم شیخ عبدالمحمد بحرانی (ضیاالشریعه) که در آن زمان امامت مسجد شیخ را عهده دار بوده در خواب می بیند که پس از واقعه عاشورا علی اصغر (ع) را در میدان شیخ دفن می کنند (یا خوابی با مضمونی اینچنین)، در همان نقطه در وسط میدان جهت قداست و تبرک و احترام چهارستون و گنبد کوچکی بر روی آن به عنوان سنبل ضریح علی اصغر(ع) برپا می گردد که تا زمان تخریب آن، مرحوم کربلایی رضا دودمان و پس از ایشان فرزندش مرحوم مشهدی حیدر دودمان (که در مجاورت میدان مغازه و منزلی دارند) شبها در آن چراغ فانوسی روشن می نموده اند. در طرفین این محجر و در قسمت شمالی و جنوبی میدان دو سکوی تقریبا وسیع قرار داشته که محل استقرار لشکر اشقیا و لشکر بنی هاشم بوده است. این سازه ها و سکوها در سالهای اول انقلاب هنگامی که شهرداری طرح تسطیح و بازسازی میدان و کوچه های اطراف داشته، توسط لودر صاف و از بین رفته است.
مراسمی که در این میدان برگزار می گشته، عموما تعزیه خوانی بوده که شامل تعزیه های مختلف در دهه محرم و اربعین در ماه صفر از جمله تعزیه اباالفضل (ع)، تعزیه حر، تعزیه علی اکبر(ع)، تعزیه امام حسین(ع) و… بوده است که مرحوم خواجه باشی امیرعضدی در قبل از انقلاب متولی و بانی آن بوده است و نیز سایر تعزیه خوانی ها در مناسبتهای مختلف مانند تعزیه تنور خونی در شب شام غریبان، تعزیه امام حسن مجتبی (ع)، تعزیه حضرت زینب(س) و… همچنین در ماههای محرم و صفر تعزیه هایی نیز توسط گروههای تعزیه خوان که از شهرهای مجاور به کازرون می آمده اند برگزار می گردیده که در بین مردم محل به «غربتیها» مشهور بوده اند و به لحاظ تجهیزات زیادی که داشته اند همانند اسب و آهو (برای تعزیه ضامن آهوی امام رضا(ع)) نمایش آنها مورد توجه مردم بوده است. البته گروه تعزیه خوان محله علیا وسائل و تجهیزات زیادی از جمله تعدادی کجاوه چوبی که با پارچه های رنگین تزئین می گردیده در اختیار داشته که امروز شبیه آن در روز عاشورا در دسته عزاداری هیئت کوی علیا دیده می شود. از دیگر مراسمی که در این میدان برگزار می شده، مراسمی موسوم به «چراغانی» بوده است که گاهی اهالی محل نذری می نمودند و پس از گرفتن حاجت خود، میدان را تزئین و با فانوس چراغانی می کرده اند و خیرات تقسیم می کردند و در حالی که مردم بر روی سکوها می نشسته اند، واعظانی از جمله مرحوم شیخ فضل الله بحرانی و یا فرزندش مرحوم شیخ فرج الله بحرانی به سخنرانی و روضه خوانی می پرداخته اند. پس از تخریب سکوها، این مراسم نیز به فراموشی سپرده شده و منسوخ گردیده است.
پس از انقلاب این تعزیه ها تا دهه 70 به صورت کمتر و نا منظم تر به همت هیئت عزاداری کوی علیا در میدان شیخ برگزار می شد و پس از آن کم کم رو به فراموشی و خاموشی گذاشت. در دهه 70 که آخرین سالهای اجرای تعزیه در این میدان بود و نگارنده نیز تعدادی از آنها را به خاطر دارد، جمعیت مشتاق گرداگرد میدان نشسته و خانه های مجاور با کمال میل و اشتیاق درب منازلشان را گشوده و عده ای از مردم به پشت بام آنها رفته و از آنجا نظاره گر این همایش هنری فرهنگی مذهبی می شدند.
امروزه میدان شیخ یادآور روزهای پرفروغی است که اوج علاقه و اشتیاق و باور مردم به امام حسین(ع) را با شور و حرارت و جنبش آنها به تصویر کشیده می شد و اکنون جز خاکی که روزی جولانگاه سم اسبان شبیه خوانان و نمایه صحنه نبرد حق و باطل بوده و نیز خانه هایی که گَرد گذشت زمان بر خشت خشت آن نشسته و سکوت معنادار میدانی که میدان بازی کودکان گشته، چیزی از آن شور و حال باقی نمانده است.