مهدی صنعتی: «سخن گفتن» از توانمندیها و ظرفیتهای بالقوه در فرهنگ و هنر پایداری کازرون بهاندازهای فراوانشده و وضوح آن آشکار گردیدهاست که داد سخن دادن از آن، چیزی به اطلاعات خوانندگان نمیافزاید و در این نکته هم که خاطرات برآمده از آن فرهنگ غنی، استعداد تولیدات فراوان و متنوع فرهنگی دارد نیز شکی باقی نمیگذارد.
آنچه تا کنون از تولیدات فرهنگی و به صورت
خاصه در حوزه کتاب در این عرصه در گستره شهرستان كازرون اتفاق افتادهاست از تعداد انگشتان یکدست فراتر
نرفتهاست و به همین خاطر است که حتی تولید یک کتاب جدید هم مایه خوشحالی فراوان و
امیدبخشی زایدالوصفی است. لکن اینکه چرا این اتفاق بهدرستی تا کنون نیفتادهاست
دلایل فراوانی دارد که پرداختن به این دلایل علاوه بر آنکه از حوصله و موضوع این
مقاله خارجاست چون اهتمام و عزم جدیای در این مورد – حتی در حد شنیدن راهکارهای
فعالان این عرصه- وجود ندارد به آن
نخواهیمپرداخت ولی سعی بر آن داریم تا بایستههایی مهم در تولید یک اثر فرهنگی در این حوزه را مورد بررسی
قرار دهیم.
حوزه تاریخنگاری بهسبب حساسیت فراوان و منبع
قضاوت بودن برای آیندگان، لزوما باید از دقیقترین حوزههای علوم انسانی باشد و
لازمهی این دقتنظر، نگارش بر اساس پژوهش است. این دقت وقتی بیشتر مورد اهمیت
قرار میگیرد که تاریخنگاری شما مبتنی بر تاریخ شفاهی باشد. نوعی از روایتگری که
ممکن است منجر به روایتهای متفاوتی از یک اتفاق خاص بر اساس زاویه دید، جایگاه
سازمانی روایتگر در آن واقعه تاریخی، میزان اطلاعات فرد از اتفاقات همجوار و
موثر در شکلگیری این واقعه و ... گردد. لازمهی روایت دقیق از این واقعه تاریخی،
پژوهشی فراگیر و عدم اعتماد به اولین و دمِ دستترین روایت است. نگارش کتاب در این
نوع از تاریخنگاری زمانی سختتر میشود که مواد اولیه تهیه کتاب شما از جانب یک
نفر تهیه نشدهباشد و شما بخواهید از نگاه سوم شخص مفرد به بیان خاطراتی بپردازید
که درباره فردِ محوریِ داستانها و یا خاطراتِ کتابِ شما هستند.
حال که به اینجا رسیدیم می توانیم یکی دیگر
از مهمترین ویژگیهای یک اثر خوب را هم مورد بررسی قرار دهیم که « مستندبودن» آن
است. امروزه یکی از شاخصهای اثربخش و موفقیتآفرین در ارتباط با مخاطب، اطمینان
مخاطب از مستندنگاری نویسنده است. اینکه اطلاعات داده شده در این نوشتار تا چه
میزان قابل راستیآزمایی است و چند نفر میتوانند صدق گفتار این اثر را تاییدکنند
و یا مخاطب در کدام منبع و یا از طریق چه کسانی میتواند اطلاعات خود را در این
باره تکمیلکند و لذاست که ارجاعات مقالات و کتابها – و یا همان رفرنسها- نقش
مهمی را در این امر ایفا میکنند.
در نوع دوم این دسته از کتابها – که به کتابهای
سرگذشتپژوهی هم خوانده میشوند- آنچه که در کنار دو ویژگی قبل میبایست به آن توجهداشت نگاه واقعبینانه
به زندگی شهدا و دوری از آفت فرزندِ پیغمبر انگاریِ این عزیزان است. به بیان ساده
تر بیشک شهدای عزیز در روزها و ماههای منتهی به شهادتشان قطعا از مجموعهای از
سجایای اخلاقی و پایبندیهای شرعی برخوردار بودهاند و به واسطهی استقامت در این
مسیر به فوز عظیم شهادت نایل آمدهاند؛ لکن بررسی و بیان مسیر طی شده شهیدان
عزیزمان در دستیابی به این سجایا قطعا از درجه اهمیتی بیش از خود سجایا برخوردار
است.
به عنوان مثال در میان شهدای عزیز و بزرگوار هستند افرادی که پیش از شهادت از چهرهی اجتماعی مناسبی برخوردار نبوده اند و هنر اصلی و ویژگی منحصر بفرد آنان،
توبه و بازگشت به سوی حسنات بودهاست که متاسفانه نه دستگاههای متولی زندگینامه
نویسی و نه همرزمانشان با توجیه مرگبار عدم مصلحت، به ارایه تصویری واقعی از
آنان نمیپردازند. نتیجهی این نوع نگاه، ایجاد باورها و ساخت شخصیتهایی است که
قطعا نمیتوانند الگوهای مناسب و قابل تقلیدی برای جوانان باشند و چون آنان شدن،
کاری سخت و طاقتفرسا به نظر میرسد.
****
چندی پیش، کتابی با عنوان «برادر شفیعم باش» از سوی «مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و بسیح سپاه فجر استان فارس» به بازنویسی «مجید ایزدی» منتشر شده است. این کتاب که جلد چهارم مجموعهی «همسفر تا بهشت» است در تیراژ 2000 نسخه از سوی انتشارات «مشکوه قلم» به بازار کتاب عرضه شده و به بازنویسی برخی از خاطرات پیرامون شخصیت 15 سردار شهید شهرستان کازرون پرداختهاست
« ...جنگ که بهطور رسمی شروع شد، اولین اکیپ
کازرون را تشکیل داد و همراه آنها راهیشد تا همدوش شهیدچمران در گروه جنگهای
نامنظم به صورت دشمن متجاوز سیلی بزند و دست آنها را از کشور کوتاهکند.»
آنان که بر حوادث سالهای آغازین جنگ اشرافی
هرچند اجمالی دارند میدانند که گروه جنگهای نامنظم از اساس سازماندهی جداگانهای
از بسیج داشت و حتی در اعزام هم به صورت مستقل عمل میکرد و در جبههها هم به
نیروهای چمران معروف بودند؛ کازرون نیز از این امر مستثنی نبودهاست. شهید پیرویان
نیز از جمله مسوولین بسیج - مسوول آموزش- کازرون بود و اولین نیروهای اعزامی
کازرون به جبههها را نیز فرماندهی میکرد. نوع اعزام و سازماندهی و حتی عمل نمودن
آنان در منطقه بر اساس اطلاعات صحیح و خاطرات متقن برخی از همرزمان ایشان اساسا
هیچ ارتباطی با گروه جنگهای نامنظم یادشده در کتاب ندارد و این امر به خوبی ضعف
کتاب را در این حیطه مشخص میکند. از این دست خاطرات، موارد دیگری هم میتوان در
کتاب یافت که به آنان نمیپردازیم.
ضعف دیگر اینکتاب را میتوان در حیطه مستندنگاری
یافت. اینکه آقای ایزدی عزیز، منبع خاطرات ذکر شده در کتاب را «مجموعه خاطرات
موجود در بایگانی کنگره سرداران شهید و 14600 شهید استان فارس، یا کتب انتشار
یافته در آن مرکز» بیان کردهاند و از ذکر نام راویان خاطرات و یا حتی کتابهایی
که از سوی سفارشدهنده همین کتاب پیش از این منتشر شدهاست و برخی از این خاطرات
را از آنان اقتباس نمودهاند هم اجتناب کردهاند، علاوه بر آنکه تخطی از معیارهای
رایج، ابتدایی و متداول یک اثر تاریخی است موجب سلب اطمینان از مستندبودن خاطرات
میشود فلذا توصیه میشود در صورتی که سفارشدهنده محترم قصد تجدید چاپ این کتاب
را داشتند قطعا به رفع این نقیصه اهتمام کنند.
برادر شفیعم باش، در شاخص سوم - ی که در مقدمه
بحث بیان کردیم - حرکتی مذبذب دارد.
خاطرات این کتاب، گاه در وادی فرزند پیغمبر انگاری شهداست و گاه، رگههایی از
مراحل سلوک برخی از آنان را به مخاطب عرضه داشته است و البته همین مقدار را می
توان به فال نیک گرفت و بسیار جلوتر از انبوهی از کتابها دانست و آن را غنیمت
شمرد.
نگارنده به سبب فعالیت چندساله در این حوزه، خود به خوبی بر این امر واقف است که تهیه و تنظیم یک کتاب و حتی جمعآوری خاطرات حتی اگر غلط و یا آمیخته به اطلاعات نادرست باشد هم تلاش فزایندهای را میطلبد و همت «مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس و بسیح سپاه فجر استان فارس» و توجه به شهدای شهرستانها در این برهوت بیتوجهی و فرصت سوزی مسوولین شهرستانی به فعالیتهایی اینچنین ارزشمند، با چه سختیهایی همراه است و همواره باید قدردان زحمات نویسنده محترم و سفارشدهندگان این دست کتابها بود ، لکن با توجه به در دست انتشار بودن کتاب «شمع صراط» پیرامون سردار شهید محسن شیرافکن، از این برادران بزرگوار خواهشمندم که توجه و دقت بیشتری را به بحث راستیآزمایی، مستندنگاری و ارائهی الگوهایی قابل تقلید از شهدا اختصاص دهند تا این بار امانت را به شایستگی هرچه تمامتر به سرمنزل مقصود برسانند. امید که خداوند همه فعالان و خدمتگذاران فرهنگ ایثار و شهادت را مرهون الطاف بیکران خود قرار دهد.
به عنوان نگارنده این اثر چند نکته قابل توضیح است:
این اثر نیز مانند سایر کارهای مشابه من غیر سفارشی است. به خاطر مسئولیتی که در باب شهدای استان فارس حس می کردم بسم الله گفته و تمام اطلاعاتی را که به صورت خام در کنگره سرداران سالها در فایل ها خاک می خورد بازنویسی کردم تا حداقل به صورت یک شکل خام قابل استفاده برای تمام علاقمندان باشد و چون متأسفانه هیچ پشتوانه مالی نداشتم پس از ماه ها دوندگی بودجه این کار را از آن مرکز گرفتم...
نکته دوم اینکه من یک نویسنده حرفه ای نیستم پس انتظار یک کار درجه یک از من را نداشته باشید. من فقط آن اطلاعاتی را که به صورت مکتوب بود و تمام اطلاعات خام آنها را دارم بازنویسی کردم. چون پس از همین کار ضعیف هم کسی دنبال ثبت این خاطرات نبود...
امید که همین اندک هم مقبول افتد..
التماس دعا...
14600sms.blogfa.com