چرا درياچه پريشان، پريشان است؟! تالاب پريشان، مجموعه اي از اجتماع جانداران نباتي و حيواني را در دامان خود پرورانده است و به لحاظ موقعيت آب و هوايي زيست محيطي آن، پذيراي پرندگان مهاجرو ثابتي است كه زيبايي خاصي به منطقه مي دهد در اين مرداب، مبادلهي انرژي بين آب و هواي محيط، نوسان دمايي منطقه را به حداقل رسانده و باعث تثبيت حرارت آن مي شود. و نيز به لحاظ تبخير آب و تبادل ساير گازها، تعادلي فيزيكي بين تالاب و محيط ايجاد مي كند. اين درياچه با همه غناي زيستي و سكون و آرامشي كه در سـطـح آن مشاهده مي شود چرا پريشان ميخوانندش؟! اگر چه از وجه تسميه تاريخي آن اطلاعي ندارم اما مي توان از اوضاع گذشته و حال آن به طور مجازي برداشتي فانتزي و شاعرانه داشت! بدين صورت كه تالاب مذكور حق دارد پريشان باشد! پريشان از چي و كي؟! اين مرداب هميشه نگران تامين آب مورد نياز خود بوده است ! چشم انتظار بارش باران هاي طولاني برج هاي عقرب و قوس در پاييز و دي و بهمن و اسفند و چهل پسينك فصل بهار و نيز چشم انتظار انتفاضه چشمه آبگينه بوده است! اكنون از بارانهاي سه و هفت شبانه روزي گذشته خبري نيست! چشمه آبگينه هم كـه بـعداززلزلهي اخيرخشكيد! از چشمه هاي كوچك ديگر هم كاري بر نميآيد. پس چرا پشوليده نباشد؟! از طرف ديگر، شاهد ربوده شدن آب درياچه توسط زارعيني است كه مدام تعدادشان در حال افزايش است! صداي ناموزون وناهماهنگ وخشن موتور تلمبه ها و قايق ها اعصابش را داغون كرده است! كدام آرامش؟! واي! واي! با ورود كودهاي شيميايي وآفات كش مزارع جاليزي و صيفي جات و غلات حاشيه درياچه به درون اين باتلاق،دائم در حال تهوع و مسموميت هاي ناشي از سموم است! زيبارويي و طراوت وچشم انداز قشنگ درياچه هم باعث دردسر ديگري شده است زيرا دوستداران و عاشقان اين منظرگاه كه همان گردشگران و مسافران و همشهريانش باشند در فصول مختلف سال به ويژه در بهار بر سر و رويش مي ريزند و همچون دوستي «خاله خرسه» چنان آزارش مي دهند كه نگو و نپرس! در آن ايام، درياي نحيف ولاغر وكوچك پريشان، همچون سطل آشغال، پذيراي انواع زباله هاي غير بازيافت وكثيف مي باشد!!! و آخرين دل نگرانيش، دايه اي است كه مي پنداشت به فريادش رسيده اما پريشان ترش كرده است! سازماني به نام محيط زيست مسئول حفاظت از اين تالاب گرديد كه برنامه مشخص و منسجم و بودجه كافي و قوه قهريه اجرايي و سازو كار لازم براي انجام وظايفش همراه ندارد و همچون غول بي شاخ ودم، در كنار اين درياچه اتراق نموده و متاسفانه هيچ كس برايش تره اي خُرد نمي كند! لذا او هم به برگزاري چند همايش، خودرا راضي ومشغول داشته است! پس بي جهت نيست كه اين درياچه بايد وژگال باشد و خود را تبهروزگاروپريشيدهبيند!!خدابهفريادش برسد!! علي اكبر فرشته حكمت خرداد 1386
باری، در این مقال قصد ندارم آهنگ و ترانه ی " کی بود کی بود من نبودم " بنوازم و بِسُرایم و خودشیفتگی کنم زیرا که گفتارها و رفتارها و کارهای نرم افزاری برای پریشان خشکیده و سوخته، آب و طراوت وسَرزندگی نمی شود! از دو سه دهه ی قبل که استخراج و حفرچاه آب به روش سنتی و مکانیکی در سطح گسترده ای از حوزه ها و سفره های آب زیرزمینی شهرستان کازرون به ویژه در اطراف آبگاه پریشان شروع گردید و احداث آن چاه ها و برداشت آب از مخازن غنی منطقه با مجوز یا بدون مجوز، یکی پس از دیگری انجام می گرفت، برای متولّیان امور آب و کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی کاملاً قابل درک بود که با آن حجم برداشت در مقابل ورودی محدود و کم، روزی خواهد رسید که منابع خواهد خشکید! حتی اشخاص غیرکارشناس امّا کنجکاو و حساس و با تجربه هم این اوضاع را پیش بینی می کردند! لذا چرا هیچ صدایی و ندایی از نای و حنجره ی آن ها در نمی آمد؟! آیا این که از اوایل دهه ی هفتاد اغلب سال ها در تابستان و پاییز، آب اکثر چاه ها به شدت کاهش می یافت و برخی هم می خشکید نیز آب چشمه ها و قنوات به طرز چشمگیری اُفت می کرد و یا کاملاً قطع می گردید نمی توانست علائمِ هشداردهنده ای برای اقدامات پیشگیرانه باشد؟! از آن سال ها، تلمبه های زیادی در شبانه روز با انرژی فسیلی و برقی عَلَی الدوام آب موجود در طبقات زیرین زمین را می مکید و از طرفی به صورت غرقابی مزارع صیفی جات و سبزیجات و جالیزی و ذرت و سایر کشت زارهای بهاری و تابستانی و پاییزی را مشروب می کرد و از طرف دیگر انواع باغچه های باغات متعدد که وسعت آن ها به سرعت در حال گسترش بود را آبیاری می کردبه همین جهت ذخایر آبی منابع زیرزمینی به شدت مصرف می شد امّا آب حاصل از برف و باران و نزولات آسمانی به قدری نبود که جبران مافات بشود لذا آب موجود در سطح خاک مثل آبگاه پریشان برای ترمیم منابع زیرزمینی به سمت اعماق زمین نفوذ می کرد نتیجه این که ، ابتدا منابع ناپیدای زیرزمینی و سپس منابع آشکار روی سطح زمین ( مثل پریشان ) هم، آب خود را از دست داد ! وقتی در مقابل چشم هایمان آب پریشان خشکید، باورمان آمد که اگر باران به کوهستان نبارد به سالی دجله گردد خشکسالی!
نگارنده ی این سطور در سال های گذشته بیان داشته بودم که کاشت برخی محصولات جالیزی مثل هندوانه و طالبی که لازمه ی کاشت و داشت آن مصرف آب فراوانی است ودرحجم گسترده ای هم کشت می شود از پشتوانه ی منطق و استدلال اقتصادی و نیاز غذایی برخوردار نمی باشد! این که در مدخل اکثر شهرها و قَصَبات، کامیون های کوچک و بزرگ حاوی انواع محصولات فصلی و باغی و سبزیجات مشغول حراج خیار و گوجه و هویج و کدو و بادمجان و کلم و کاهو و طالبی و هندوانه و .... در بسته های چندکیلویی و عمده فروش باشند و حجم قابل توجه این محصولات هم در مبدا ( مزارع تولید ) و در مراکز و میادین و دکه های توزیع و بالاخره در محل مصرف ( مطبخ منازل و اغذیه فروشی ها و نهادهای آموزشی و نظامی ) هدر می رود.
این قلم در خصوص بحران آب و اهمیت مدیریت آن و راه های هدررَفت آب مطالب زیادی به رشته ی تحریر درآورده ام و پیشنهاداتی هم ارایه کرده ام، در این جا برای حُسن خِتام این مطلب به نهادهای ذی مدخل مثل جهاد کشاورزی و منابع طبیعی و آب و محیط زیست پیشنهاد می کنم که کشاورزان منطقه به ویژه اهالی اطراف تالاب را تشویق و ترغیب و هدایت کنند تا کاشت محصولی مثل دانه ی کُنجد را جایگزین محصولات جالیزی کنند زیرا که کنجد از جمله گیاه بوته ایست که اولاً مراحل کشت و داشت و برداشت آسانی دارد و زمان آن کوتاه است و همه آن مراحل در یک بازه ی دوماهه صورت می گیرد و ثانیاً به جهت ساختار خاص ساقه وبرگ کنجد به حداقل آبیاری نیاز دارد درصورتی که با مصرف کم آب ،بازده و محصول خوبی هم از آن به دست می آید . دانه ی کنجد به جهت مصارف غذایی و دارویی و صنعتی از خشکبارهای خوش مشتری است و در بازارهای داخلی و خارجی با نرخ بالا ، خریداران زیادی دارد و نیز فرآورده های آن در صنایع مختلف متنوع بوده و می تواند اشتغال زایی و درآمد ارزی هنگفتی ایجاد کند .
بارش نزولات در سال جاری، به ویژه بارش برف در مراکز مُغذّی چشمه های پریشان در دل و اذهان عمومی امیدی ایجاد کرده که انشاءا... دوران پِژولیدگی پریشان پایان یافته است. میزان آب جمع شده در سرچشمه های شمالی تالاب در این مقطع سال کمی بیشتر از سال قبل است عَلی اَیُ حال، مرداب پریشان تا رسیدن به دوره ی پِدرام خود، باید نزولات آسمانی فراوانی را درک کند. اگرچه همگی دعا می کنیم تامین آب تالاب به طور کامل در سال جاری صورت گیرد امّا نباید با وعده های بدون پشتوانه ، توقع و انتظار مردم را بالا ببریم . همه باید این واقعیت تلخ و جدّی را دریابیم که در صورتی پژولیدگی پریشان پایان می یابد و پِدرام آن آغازیدن می کند که علاوه بر بارش متناوب باران در ماه های آتی، می بایست از خروجی آب های روی زمین و زیرزمینِ حوزه ی پریشان ممانعت جدّی به عمل آید و نیز حتی الامکان رودخانه های فصلی آن منطقه به سمت تالاب هدایت گردد و اجرای طرح های آبخیزداری و آبخوان داری در همه ی رودخانه های کوچک و بزرگ فصلی اطراف آن به طور کامل انجام گیرد.