در همین ابتدا باید عرض کنم که می دانم و یقین دارم این مطلب به مذاق برخی دوستان و همشهریان خوش نخواهد آمد و با لفظ و قلم مبارک خویش،برچسب های زیادی ازجمله مانع پیشرفت، بی خرد بیهوده گو و ... به ما خواهد چسبید و بعضی دیگر که خود علامه ی دهرند،وقتی این مطلب را بخوانند من و هم فکرانم را مشتی بی سواد خوانده و سپس با افاضات فضل در مورد تخصص های مختلف علمی و فنی سعی در این دارند که نادانی ما را بر ما ثابت کنند.بنابراین در همین بدو امر از این همشهریان خواهشمندم که در صورتی که ایراد و انتقادی بر این مطلب دارند به صورت رسمی در رسانه ها و مطبوعات پاسخ دهند و با پشت سر گویی گناهان ما را نشویند.
گاهی واقعا انگشت گزان و متحیر می مانم که چرا صد ها بار این شهر و مردمانش از سوراخ بی تدبیری و ناپختگی در تصمیمات نیش می خورند و عبرتی حاصل نمی شود.از آمدن نیروگاه به شهرمان بسیار شاد و خرم و سرمست بودیم که به محض ورودش دیگر جوان بیکار در شهرستان نداریم و از مزایای این غول سه سر فلان است و بهمان، اما امروز دریافتیم که نیروگاه گذشته ازایجاد اشتغال برای حدود 500 نفر(به صورت مستقیم و غیر مستقیم)چیز دندان گیری برای ما به ارمغان نیاورد بجز بیش از 11 متر افت آب در سفره ی دشت کازرون و بجز گوگرد های متساعد شده که به گفته ی محققان تا چند سال دیگر این گوگرد ها باعث عقیم شدن خاک های اطراف آن می شود و صنعت اول کازرون یعنی کشاورزی را به خاک سیاه می نشاند و سوغات دیگرش هم گرمی و الودگی هوایی بود که اگر کمی در چند سال اخیر دقت کرده باشید متوجه این ره آورد نا مبارک می شوید.
اینقدر داد و فریاد کردند که فلان طرح توجیه اقتصادی ندارد. نکنید! داد و بی داد کردند که این پارک و خیابان و ... طراحی فنی و مهندسی معقولی ندارد. نکنید! و کردند و اما آخرش گل سر سبد این بی تدبیری ها و ناپختگی ها شد میدان خشکباری که بعد از مرگ سهراب!صدای حضرات بیرون آمده که این اولولک یک ناهنجاری و یک طرح بی فکرانه است و متاسفانه وقتی دوستان متوجه ماجرا شدند که پول بی زبان سرمایه گذارانی که با هزار نذر و نیاز در کازرون نگهشان داشته ایم در این کار نامطلوب صرف شده بود و کاری نمی توانست کرد.
اما این روز ها اخبار و شنیده ها حکایت از طرحی جدید دارد که بعضی سودایش را سال هاست که در سر می پرورانند.اسطوره ای جدید به نام کارخانه ی سیمان، صنعتی که چند سال است محل درگیری دو جبهه بوده که طرف موافق آن عده ای سرمایه گذار و مسئول و طرف مخالف آن عده ای از فعالین اجتماعی – برجسته ترین آن هاحامیان محیط زیست – می باشند. در هفته ی دولت بود که فرماندار در جلسه ی مطبوعاتی خود به اقدامات پیرامون این کارخانه اشاره کرد و بیشتر مانور وی بر روی 500 نفر اشتغال زایی بود.از طرف دیگر به گفته ی برخی منابع آگاه در شمال شهر کازرون یعنی همان جایی که چند کارخانه ی سنگ شکن با همکاری هم دارند زحمت هوای پاک کازرون را می کشند و همان جایی که قبلا هم برای کارخانه سیمان مطرح شده بود اقداماتی در راستای کارخانه ی سیمان در حال انجام است.
اما مسئله و نقطه ی تعارض ما با این اقدامات در چند محل است که به آن ها خواهم پرداخت:
نخستین مسئله: در چند سال اخیر که چند قطب صنعتی و مهم کازرون از جمله پارس خرما، ساسان چشمه، کاشی کاشانه و...در ساحل رکود پهلو گرفتند و موجبات بی کاری چندین کارگر را فراهم ساختند در مغز مسئولین ما جرقه ای خورد تا به فکر جلوگیری از فرار سرمایه ها بیافتند و هرطور که شده و به هر قیمتی سرمایه گذاران را در کازرون جذب کنند اما به گمانم که چند نکته ای در این میان فراموش شد:اول اینکه سرمایه گذار و سرمایه گذاری را برای چه می خواهیم؟ مسلما برای پیشرفت شهر و بهبود زندگی مردم. بسیار خوب اگر هدف از جذب و نگهداری سرمایه گذاران بهبود زندگی مردم است آیا در حوزه ی سرمایه گذاری این مهم مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا در مسئله ی کارخانه ی سیمان به حق تنفس در یک هوای پاک و آشامیدن یک آب سالم که از حقوق بدوی مردم است توجه شده است؟این نکته بدیهی و مبرهن است که ایجاد یک کارخانه ی سیمان در شمال یک شهر به فاصله ی نزدیک و بر چاه های تامین آب شرب شهر یقینا بر روی سلامتی آب و هوای شهر تأثیر خواهد گذاشت و این مسئله را بار ها متخصصان زیست محیطی مورد تأکید قرار داده اند.
دومین مسئله: روزی که کاشی کاشانه تعطیل شد مصیبت گرفتیم و از تیتر های روزنامه ها گرفته تا شعار تبلیغاتی کاندیدا ها و هر جای دیگر که سرک می کشیدی اثری از بیم ها و امید های کاشی کاشانه و کارگران بیکار شده اش را می دیدی.همچنین ساسان چشمه و کارخانه های روبه ورشکستگی دیگر.اما آخرش چه شد؟ در های کاشی کاشانه هنوز بسته است و سرمایه دار مشهدی ساسان چشمه را مزایده ای خرید و کارخانه های دیگر هم هنوز به درد خود می نالند.سوال این است آقایان و مسئولان کازرون دوست اگر هدف از جذب سرمایه گذار پیشرفت شهر است خوب مگر راه اندازی کارخانه های مذکور و تحرک دادن به صنعت های رو به افول کنونی با سرمایه ی این سرمایه گذاران، پیشرفت شهر نیست؟ مدتی پیش در اخبار سراسری گزارشی از یک کارخانه ای در تبریز دیدم که در آن کارخانه از خرما فرآورده های مختلف را می گرفتند و به استان ها و کشور های مختلف صادر می کردند،اگر سرمایه گذار کازرونی بیاید و در جهت ایجاد صنایع تبدیلی ،پارس خرما را راه اندازی کند و محصولات خرمای شرق و جنوب کازرون را در همین شهر فرآوری و صادر نماید اشتغال زایی نمی شود و وضع زندگی مردم بهبود نمی یابد؟حتما باید این مردم سلامتی و محیط زیست پاکشان را برای بهبود وضع زندگی و پیشرفت شهرشان بفروشند.
سومین مسئله : ما پریشانی داشتیم که چون فیروزه ای در میان کوه ها و دشت های کازرون می درخشید.صیادان از ماهی هایش و کشاورزان از برکات آبش روزی می خوردند و هر ساله بدون اینکه تبلیغاتی شود پای صد ها گردشگر را به کازرون می کشاند.علاوه بر این روزی من خودم از آقای دکتر پولادی ریاست فعلی دانشگاه سلمان شنیدم که از آب پریشان چند عنصر صنعتی مهم می توان استخراج کرد.اما این پریشان قربانی بی تدبیری های همشهریان و مسئولانی شد که شاید نیت قلبیشان هم پیشرفت کازرون بود اما متأسفانه علمش را نداشتند.چند لحظه ای چشمتان را بشویید و به پیشرفت جور دیگری فکر کنید آیا اگر سالیان پیشین به جای اینکه به این شدت به مقوله ی صنعت های کارخانه ای در کازرون پرداخته شد به صنعت توریسم و گردشگری پرداخته بودیم امروز یکی از قطب های گردشگری در جنوب کشور نبودیم؟ آیا امروز وضعیت بیکاری در کازرون به این گونه بود؟ و ده ها آیا و اما و اگر دیگر که تاکنون از طریق هیچ نهادی به آن ها پاسخ داده نشده است.
کلام آخر اینکه دوستان و همشهریان عزیز و خصوصا همشهریانی که من و امثال مرا معاند و نادان می پندارید بدانید که اگر شما کازرونی هستید و دلتان به عشق این شهر و دیار می تپد، من و دوستانم هم به عشق شهر و دیارمان نفس می کشیم تا کنون در راه وطن از هیچ کاری ابا نکرده ایم بدانید اگر ما می گوییم کارخانه ی سیمان نه! یا حداقل اینجا در نزدیکی شهر نه! این گونه نیست که پیشرفت کازرون را نمی خواهیم و به دنبال مقاصد شخصی هستیم.اگر ما این انتقاد ها را بر این طرح های نسنجیده روا می داریم تهران و اصفهان و اراکی را می بینیم که سلامتی مردمش قربانی بی تدبیری و عدم استفاده از اصول علمی در ایجاد کارخانه های صنعتی بوده است.اگر انتقاد می کنیم و فریاد می زنیم که در اجرای این چنین طرح ها کمی تأمل کنید، میدان خشکباری را می بینیم که روز به روز مردم به اثرات وخیمش بیشتر پی خواهند برد.
و در پایان به جای آن که نداشته هایمان را در رویاهایمان به پرورانیم به داشته هایمان که کم هم نیستند توجه کنیم و بر این داشته ها انرژی بگذاریم تا به منزلگه مقصود برسیم.اگر خدا بخواهد
دریاچمونو ازمون گرفتن لطفا نزارین طبیعت مونم ازمون بگیرن