روز غدیر، روز ولایت و امامت، روز اخوت و رضایت، روز نعمت و شکرگزاری، روز عهد و میثاق، روز تکمیل دین و یاس دشمنان است.
الیوم یئس الذین کفروا.......... الیوم اکملت لکم دینکم و .........
طبق روایات شیعه و سنی، این قسمت از آیه سوم سوره مائده، مربوط به جملات قبل و بعد از آن که درباره احکام خوردنیهای حرام است، نمیباشد و شان نزول آن پس از نصب علی بن ابیطالب(ع) به امامت، در روز غدیر خم میباشد.
در این قسمت آیه ،چهار ویژگی مهم برای آن روز (در روز غدیر) بیان شده است:
1-روز یاس کافران 2-روز اکمال دین 3-روز اتمام نعمت الهی بر مردم 4-روزی که اسلام به عنوان دین کامل مورد پسند خداوند قرار گرفته است.
با بررسی وقایع روزهای تاریخ اسلام درمییابیم که هیچ روز مهمی مانند بعثت، هجرت، فتح مکه و ... شامل این چهار صفت مهم مطرح شده در این آیه نیستند و اما روز یاس کافران، به خاطر آن که وقتی تهمت و جنگ و سوءقصد ضد پیامبراکرم(ص) نافرجام ماند، تنها امید آنها، مرگ پیامبر(ص) بود که با نصب علی بن ابیطالب در غدیر خم فهمیدند که با مرگ آن حضرت، اسلام محو نمیشود و دین او ماندگار است چون علی جانشین او و امام و رهبر امت اسلامی خواهد بود، بنابراین همه کفار مایوس و ناامید شدند.
کمال دین به خاطر آن است که مقررات و قوانین کامل بر جامعه و امت، بدون رهبری معصوم و کامل، ناقص است.
اتمام نعمت، به خاطر آن است که از نظر قرآن بزرگترین نعمت، نعمت رهبری و هدایت است و اما رضایت خداوند، آن هنگامی حاصل میشود که قانون کامل و مجری عادل بهم گره بخورد و روزی که در آن، هر یک از اکمال دین، اتمام نعمت، رضایت حق و یاس کفار اتفاق افتد، آن روز ایاما... است و آن روز، روز غدیر میباشد که همه چهار ویژگی را دارد و به همین دلیل در روایات اهل بیت عید غدیر از بزرگترین اعیاد به شمار آمده است."[1]
برای ما شیعیان و هر انسان منصفی جای سئوال است که چطور واقعهای با این همه عظمت و بزرگی و دارای شاخصه ها و شاهدها و تابلوهای بزرگ و گویایی که در تاریخ اسلام میدرخشد، چگونه قابل کتمان و انکار است و یا چگونه قابل تسامح، تحریف و یا تفسیرها و توجیههای مغرضانه و یا به رای میباشد، در صورتی که در ایام خاصی، بعد از حجه الوداع، در مکان خاصی در غدیر خم، با حضور جمعیت کثیری، قریب یکصد و بیست هزار نفر یا بیشتر افراد مشهور و غیرمشهور و بمدت سه روز انجام شده است.
آن چه مسلم است چنین واقعهای در تاریخ اسلام با آن شاخصهای دقیق و روشن و آن جمعیت کثیر و باحضوربزرگان مهاجر و انصار و صحابی معروف، غیرقابل کتمان و انکار است و در کتابهای معتبر اهل سنت هم آمده است، پس مشکل و اختلاف بر سر چیست؟ و چه حرف قابل قبولی دارند؟
ما در حد مجال این مقوله به پارهای از نظرات و توجیهات آنها در این رابطه میپردازیم:
1-قول پیامبر خدا(ص) در این حدیث شریف که میفرماید: ”من کنت مولا فهذا علی مولا" و سه مرتبه هم آن را تکرار کردهاند، کلمه مولا را به دوستی تفسیر و توجیه کردهاند که در جواب میتوان گفت آیا قرآن، این مطلب را گوشزد نکرده بود، در آن جا که میفرماید ”انّ المومنین بعضهم اولیاء بعض" دیگر چه لزومی داشت که حضرت ختمی مرتبت(ص) مطلب را در آن هوای گرم و سوزان بازگو کند و سبب آزار صحابه محترم شوند؟ سه روز آن جا توقف نمایند و از همه بیعت بگیرند؟ آیا بیعت گرفتن فقط برای دوستی با علی بن ابیطالب بود؟!!!
آیا عقل سلیم این را میپذیرد که از بین معانی ”سرپرستی، صاحب اختیار و حب و دوستی" که برای کلمه مولا بکار رفته است، بگوییم که بعد از اتمام مراسم و انجام اعمال حج تمتع، پیامبر(ص) مردم را در غدیر به مدت سه روز نگه داشت، خطبه مفصلی خواند، از مردم به عنوان شاهد اقرار گرفت، برای علی ابن ابیطالب بیعت گرفت و ... که بگوید فقط علی را دوست بدارید؟!!!
شبهه دیگری که مطرح میشود، آن است که میگویند، چرا حضرت محمد(ص) به صورت کتبی نوشتههایی به امام علی(ع) ندادند تا بعد از ایشان به امامت برسند؟ که با توجه به علم خداوند در مورد توطئه منافقین بعد از شهادت پیامبر(ص) بود. خداوند باری تعالی به خاطر اتمام حجت و خنثی نمودن نقشهی آنها با یک مدیریت قوی واقعه استثنایی سه روزه تاریخی غدیر خم را پیاده نمود، و با خطیبی توانا و بینظیر مثل پیامبر اکرم(ص) در محلی مخصوص و حضور یکصد هزار نفر جمعیت مخاطب و با منبری استثنایی، همراه با حضرت جبرائیل و بسیاری دیگر از اعجازهای این واقعه، خداوند کاری نمود که اگر امروز کسی هم بخواهد منکر این واقعه بشود، نمیتواند، آیا یک دستنوشته بالاتر است یا خود واقعه تاریخی؟
”در حالی که در کتابهای معتبر و مرجع اهل سنت و شیعه آمده است که پیامبراکرم(ص) در لحظات آخر عمر شریفشان درخواست کاغذ و قلم نمودند: برایم کاغذ و دوات بیاورید تا چیزی بنویسم که پس از من تا ابد گمراه نشوید. و عمر گفت: برگرد، این مرد هذیان میگوید، کتاب خدا ما را بس است."[2]
بنا به فرض اگر دستنوشتهای هم پیامبر (ص) در مورد خلافت حضرت علی(ع) نوشته باشد، از کجا معلوم توسط منافقین از بین نرفته باشد؟!
”در صورتی که تاریخ گواهی میدهد که ابابکر وقتی خودش سندی را مبنی بر رد فدک به فاطمه (س) نوشت، عمر بن خطاب آن را در کوچه از دست ایشان گرفت و پاره نمود و به صاحب سند جسارت کرد و ... حال این سئوال پیش میآید که با آنهایی که به سند کتبی خود رحم نکردند، چگونه اگر پیامبر (ص) دستنوشتهای هم در مورد وصایت و خلافت مولا علی(ع) مینوشت، قطعاً آنها متعرض میشدند." [3]
بنابراین آن چه به امر خداوند متعال در مورد خلافت و وصایت بلافصل علی(ع) بعد از پیامبر (ص) انجام گرفت، این بود که واقعه غدیر خم سندی باشد محکم و قوی که به هیچ عنوان در طول تاریخ توسط معاندین و مخالفین قابل انکار، پاره شدن و سوزاندن نباشد.
پینوشت:
1-نقل و تخلیص از تفسیر نور ج 3 ص 25
2-صحیح بخاری ج1 ص22 و بحارالانوار ج22 ص 468
3-شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید ج16 ص 274