به یمن فراگیری رسانه ها و شبکه های اجتماعی,اخبار هم به سرعت منتقل میشوند شاید 30 سال پیش ,اگر اتفاقی در شهرستان مجاور ما رخ میداد حداقل یک ماه طول میکشید تا خبر را بشنویم اما امروزه رسانه ها ,بر زمان چیره گشته اند و زمان را مقهور قدرت خود کرده اند.همانطور که میدانیم خبر می تواند مثبت یا منفی باشد دلپسند یا دل آزار باشد مفید یا مضر باشد اما گاهی هم خبرها ,خنثی هستند یعنی تاثیری شگرفی بر گروه یا مجموعه یا فردی ندارند و فقط جنبه رویدادی و اتفاقی دارند اگرچه اخباری که به نفع ما نیست ما را اندوهگین میکند اما گاهی یک خبر ,برای عده ای جنبه منفی و همان خبر,برای عده ای جنبه مثبت و مفید دارد که بدلیل اشراف خوانندگانبه این مبحث,از زیاده گویی پرهیز میکنیم و به اصل مطلب می پردازیم.
کمتر کسی یافت میشود که از شنیدن خبر سلامت بیمار لاعلاجی ,خوشحال نشود حتی اگر فرد بیمار را نشناسد.شاید نتوان گفت که گذشت از قصاص یک قاتل و عفو قاتل,با مورد قبلی در یک عداد باشند لیکن شنیدن حیات دوباره یک انسان,به دلیل فطرت انسانی ,ناخوداگاه لبخند را بر چهره هر انسانی نمایان می سازد حتی اگر فرد مجرم و محکوم به اعدام,ناشناس باشد.این روزها به مدد رسانه فراگیر ,مرتبا می شنویم که در فلان شهرستان ,خانواده ای از قصاص قاتلی گذشتند و او را عفو کردند که در نوع خود,از اقسام اخبار خوب می باشد و همچنین ,نشان دهنده وجود کرامات انسانی در آن جامعه می باشد که به تعبیر جامعه شناسان,جامعه دارای سرمایه اجتماعی است که میتوان ادعا کرد ,مهمترین سرمایه مورد نیاز یک جامعه ,برای زیستن است.
در خلال این اخبار خوب که گاهی به گوش میرسد خبرهایی ضمنی و حاشیه ای نیز وجود دارد که نیازمند نگاهی کارشناسانه و دقیق است مثلا شنیده می شود که"خانواده ای ,قاتل فرزند خود را پس از 14 ثانیه که بر دار اویزان بود عفو کردند" یا اینکه,"قاتلی طعم مرگ را برای 1 دقیقه چشید و سپس به دنیا بازگشت " و یا اینکه مادر مقتول,تاب دیدن دست و پا زدن های قاتل را بر دار مجازات نداشت!" و از این دست اخبارها!اگر چه نفس بخشش یک قاتل ,کاری بزرگ و در خور تحسین است که از عهده کمتر کسی بر می آید اما نحوه بخشش و عفو نیز میتواند بر میزان ارزش یک کار بزرگ بیفزاید.لذا اگر قرار است فردی بخشیده شود و اگر این بخشش بر اساس, فطرت پاک انسانی و منطقی استوار است پس چرا در دقیقه نود این تصمیم گرفته می شود؟هیجانی کردن ماجرا,چه دردی را دوا می کند؟
نگارنده معتقد است که این نوع بخشیدن ,اگر چه واجد ارزش و احترام است لیکن در نفس خود,تبعات منفی ی را می تواند در برداشته باشد که گه گاه, از اعدام تبعاتش بیشتر باشد .الیته در این نوشتار ,منظور کسانی نیستند که قصد بخشش نداشته اند و صرفا,منظره قصاص, آنها را احساسی کرده و قاتل را عفو کرده اند بلکه منظور با کسانی است که از قبل ,تصمیم به رضایت گرفته اند و صرفا جهت تنبیه مجرم و گاها خانواده مجرم,به این گونه رضایت خود را اعلام میکنند!(چون بارها شنیده می شود که در جواب خبرنگاران گفته می شود که ما از دیشب تصمیم به رضایت گرفتیم ولی جهت تنبیه و..)
1.چون در نظام قضایی ما,محکومین به اعدام,با طناب دار به مجازات میرسند لذا ممکن است محکومی را که قصد بخشیدن آن پس از چند ثانیه دست و پا زدن , وجود دارد در ثانیه ای اول,مهره های گردنش بشکند و منجر به قطعی نخاع گردد(عمدتا اعدامی ها قطع نخاع می شوند) که عملا راهی برای بازگشت وجود نخواهد داشت و پشیمانی اولیای دم را که قصد بخشش داشته اند به دنبال خواهد داشت.
2.این نوع بخشیدن ,نشان می دهد که هنوز,حس انتقام در خانواده اولیای دم فروکش نکرده است و طبیعتا,پس از صحنه تراژیک اعلام رضایت,و فروکش کردن احساسات مردم بی طرف,گفتمان صلح جاری نخواهد شد چون ته مانده ای از انتقام در این نوع بخشش,وجود داشته است,
3.عفو های این قسمی,مجرم(قاتل)را در ذهن جوانان , به دلیل زجر چند ثانیه ای که متحمل می شوند تبدیل به قهرمان می کند! و عملا,هدف و نتیجه ای که مراد بخشش است را محقق نخواهد کرد(تنبیه مجرم با گذشت و تقبیح عمل قتل).
4.اثرات روانی سنگینی که در ثانیه های پایانی اجرای حکم ,در ناخوداگاه مجرم شکل می گیرد پس از اعلام رضایت نیز در وجود او باقی می ماند و یا اینکه فرد بخشیده شده را هر شب با کابوس مواجه کند رویدادهای مضبوط در ناخوداگاه فرد, می تواند در اینده خطر ساز باشد .