حجتالاسلام محمد سروش محلاتی در این باره به شرایط آغازین دوره عباسیان و به خصوص دوران مأمون عباسی اشاره کرد و ادامه داد: عربها در حجاز و جزیرة العرب، سابقه علم و تمدن نداشتند و به تعبیر قرآن، امی بودند. با آمدن اسلام، چراغی در آن تاریکی روشن شد؛ ولی عمده حرکتی که در قرن اول وجود داشت حرکت سیاسی و نظامی بود. همه تلاش خلفا در آن مقطع این بود که مرزهای جغرافیایی کشور اسلامی توسعه پیدا کند. مواجهه علمی در قرن دوم اتفاق افتاد؛ وقتی که مسلمانها با فرهنگهای دیگر آشنا شدند.
وی با بیان اینکه "به دنبال این آشنایی، باب یادگیری علوم مختلف به روی مسلمین گشوده شد"، اضافه کرد: اولین گام این بود که متون علمی را از زبانهای غیرعربی مانند رومی، یونانی، هندی، فارسی و غیره به زبان عربی ترجمه کنند.
ماجرای خوابی که مأمون دید
سروش محلاتی با اشاره به اینکه "این حرکت ابتدا به صورت آرام از زمان امام صادق علیه السلام شکل گرفت و فردی مانند ابن مقفع، منطق ارسطو را از زبان یونانی به عربی ترجمه کرد"، افزود: این حرکت در زمان مأمون عباسی اوج گرفت. کتاب فهرست ابن ندیم، علت این اوجگیری را خوابی معرفی میکند که مأمون دید. این قصه را او نقل کرده و نمیدانم واقعیت دارد یا نه. به تبع او در کتابهای دیگر هم نقل شده است. مأمون عباسی، شبی، ارسطو را در عالم خواب دید و سؤالاتی از او کرد و پاسخهایی گرفت که شگفتزده شد. بعد از آن خواب، پیگیر شد که ارسطو کیست. با این انگیزه، کسانی را به دربار یونان فرستاد تا به منابع علمی آنها دسترسی پیدا کند.
سروش محلاتی ادامه داد: در تاریخ از سه نفر نام برده شده که زبان یونانی را بلد بودند. این سه نفر رفتند ولی دربار یونان به آنها اعتنایی نکرد. اما بالاخره با پافشاری مأمون، قبول کردند و اجازه دادند فرستادگان ویژه خلیفه مسلمین این منابع را ببینند و برخی را به بغداد بیاورند.
این استاد دروس خارج فقه و اصول، با اشاره به اینکه "مأمون برای ترجمه، بررسی و آموزش این کتب، یک مؤسسه بزرگ علمی در بغداد به نام بیت الحکمه ایجاد کرد"، گفت: تأسیس بغداد توسط منصور بوده و نوشتهاند که طراحی آن نیز با ایرانیها بوده است. ولی بیت الحکمه را شخص مأمون درست کرد و از همه اهل دانش دعوت کرد در آن حضور یابند.
سروش محلاتی با بیان اینکه "اولین گام بیت الحکمه، ترجمه آثار علمی غیرعرب به زبان عربی بود"، گفت: این کار، درهای علم را به روی دانشمندان مسلمان باز کرد. در واقع مسلمانان، درها را به روی خود نبستند. البته باید گفت که افراد مستعد علمی بودند که کار کردند، زحمت کشیدند، خلاقیت بروز دادند و علم را توسعه و گسترش دادند. اما نقطه آغازش ترجمه بود.
وی با بیان اینکه "آغاز این حرکت به شجاعت نیاز داشت"، تصریح کرد: البته کسانی میگویند مأمون اغراض خاصی را دنبال میکرده و میخواسته خودش را مطرح کند، یا میخواسته دانشمندان را سرگرم کند که مزاحمتی برایش نداشته باشند، یا اینکه میخواسته در برابر ائمه دکانی برای خودش باز کند که افراد سراغ ائمه نروند. اما به هر صورت، انگیزهها، اصل و ماهیت موضوع را تغییر نمیدهد و کسی نمیتواند انکار کند که در این دوره فضا، علمی شد.
سروش محلاتی در عین حال گفت: اینکه بعد از آن، چه مقدار دستگاه حکومت بتواند فضا را به نفع خود مدیریت و کنترل کند یا کنترل از دستش خارج شود، بحث دیگری است. کما اینکه مأمون، حضرت رضا علیه السلام را در مرو به مجلس بزرگی دعوت کرد که علما و دانشمندان مذاهب و فرق مختلف در آن حضور داشتند؛ از جاثلیق (معرب کاتولیک) عالم بزرگ مسیحیها، تا عمران صابی تا عالم زرتشتی، همه و همه را دعوت کرده بود. حضرت وقتی میخواست در این مجلس شرکت کند، یکی از اصحاب عرض کرد یابن رسول الله چرا میخواهید شرکت کنید. (شیخ صدوق این گفتوگو را در عیون اخبار الرضا نقل کرده است). حضرت در پاسخ به آن شیعه فرمودند مأمون این کارها را میکند ولی بعدا پشیمان میشود.
وی ادامه داد: قطعا انگیزههای سیاسی برای کسانی که در حکومتها هستند وجود دارد و نمیشود آن را منکر شد. اما فضا، فضای علمی بود و امام رضا علیه السلام هم از این موقعیت استفاده کردند.
آموزههای دینی مسلمانان، راه تحول علمی و زمینه قبول آن را از ابتدا فراهم آورده بود
سروش محلاتی با بیان اینکه "بر اساس همین شرایط است که به حضرت رضا، عالم آل محمد(ص) میگوییم"، اظهار کرد: آموزههای دینی مسلمانان در این مقطع تاریخی به کمک آنان آمد تا بتوانند به علم روز رجوع کرده و عالِم پرورش دهند. در سنت اسلامی و آیات و روایات، زمینههای قبول این تحول علمی فراهم بود؛ اینکه دانش را از هر کسی باید یاد گرفت، تا هر کجا که میتوانید بروید و دانش را فرابگیرید ولو به چین، ولو از دست مشرک، ولو از دست منافق.
وی با تأکید بر اینکه "حدود 20 روایت در این زمینه با تعابیر مختلف وجود دارد"، گفت: از این روست که تحول علمی در تضاد با اعتقادات مسلمانها قرار نگرفت و نگفتند ما قرآن و سنت پیامبر را داریم. هرگز نگفتند اینها کفریات است و به درد ما نمیخورد.
ائمه نه تنها در مقابل تحول علمی نایستادند بلکه از آن فضا برای بیان منطق خود استفاده کردند
سروش محلاتی با بیان این مطلب که "دولت مأمون، هم به لحاظ سیاسی گستردهترین حکومت بود و هم به لحاظ علمی و این دوره در واقع دوران شکوفایی و اوج تمدن اسلامی تلقی میشود"، گفت: آنچه در این برهه و در دوران خلافت منصور دوانیقی و هارون الرشید رخ داد، یک کار کاملا دولتی بود و اصلا شرایط آن روزگار، اجازه نمیداد چنین کاری به صورت شخصی انجام شود. از طرفی، دولت هم دولت غاصب، جائر و ظالم بود. با این وجود، ائمه علیهم السلام، اعتراض و نقدی نسبت به این کار نداشتند.
وی در این باره به طرح سؤالاتی پرداخت و ادامه داد: سؤال اینجاست که اگر ائمه با این تحول علمی مخالف بودند، چرا هرگز به یاران و شیعیان خود هشدار ندادند که مراقب باشید در تله هارون و مأمون نیفتید؟ چرا هرگز نگفتند این سیاست غلط است و این کتابها، کفریات است؟ چرا هرگز نگفتند که همین قرآن و روایات را بخوانید و مواظب باشید تحت تأثیر این کتابها و افکار قرار نگیرید؟
این استاد حوزه علمیه قم در این باره توضیح داد: مرحوم مطهری در کتاب "تعلیم و تربیت در اسلام" میگوید "من تفحص کردم، یک مورد پیدا نکردم که ائمه در آن عصر که این تحول اتفاق میافتاد، یک بار به صورت عمومی یا خصوصی، به اصحاب گفته باشند به این کار نزدیک نشوید". با اینکه موضع نسبت به حکومت داشتند. میفرمایند ما هرچه گشتیم هیچ اشارهای برای نفی و نقد و تخطئه این حرکت نیافتیم. بالاتر اینکه یک عده اصحاب ائمه در جریان این حرکت حضور فعال داشتند.
سروش محلاتی، به عنوان مصداق این سخن، خاندان نوبختی را مثال زد و گفت: بنینوبخت که اصالتا ایرانی و شیعه هستند، در رأس این حرکت علمی در آن روزگار قرار داشتند. ائمه اگر این حرکت را آلوده میدانستند به راحتی میتوانستند به یاران خود هشدار دهند که به این جریان نزدیک نشوند. در حالی که میبینیم یکی از همین نوبختیها در رأس بیت الحکمه مأمون قرار دارد و هیچ عکسالعمل منفی از سوی امام معصوم نمیبیند.
وی با تأکید بر اینکه "تحول علمی در جامعه اسلامی، زمینه ارائه مباحث علمی را برای ائمه نیز فراهم میکرد"، گفت: وقتی مردم در فضای علمی نیستند عالم نمیتواند منطق خود را ارائه کند. امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه دارند که پیامبر در میان مردم بود و کسی سؤالی از پیامبر نمیپرسید. آدم امی چه سؤالی دارد؟ خود سؤال کردن پیش زمینههای دانشی و معرفتی میخواهد. امیرالمؤمنین میفرماید من هر وقت زمینه فراهم میشد سؤال میکردم.
سروش محلاتی، اضافه کرد: در واقع، ائمه با استفاده از این فضا، مباحث علمی و منطق دین را به گوش مردم رساندند و امام رضا به دلیل فضای حاکم بر عصر مأمون، با شرایط فراهمتری مواجه بودند و از این جهت، عالم آل محمد نام گرفته است.
وی با بیان اینکه "گزارش جلسات بحث و گفتوگوی علمی امام رضا با دانشمندان همعصر خود هم در منابع شیعی هست و هم در منابع اهل سنت"، افزود: ائمه از این فضا استفاده کردند، ولی در مقابل، یک عده از علمای اهل سنت مخالفت کردند. حرفشان این بود که مردم وقتی مشغول علوم و دانش اینچنینی شوند، از قرآن فاصله میگیرند و بیدین میشوند. این موضعگیریها ادامه داشت تا زمان متوکل عباسی که دستور داد کل این کتابها را از بین بردند تا دین حفظ شود و هر کس در خط این مباحث عقلی و فلسفی بود، متهم به الحاد میشد.
تحول علمی، علمای درباری را ناراحت میکرد و بر این اساس در مقابل آن ایستادند
سروش محلاتی با اشاره به تعبیری از مرحوم علامه طباطبایی در جلد پنجم تفسیر المیزان، گفت: مرحوم علامه اشاره دارد که در اوایل دوره عباسیان، صدها کتاب از زبان یونانی، فارسی، رومی، سریانی به زبان عربی ترجمه شد. مردم هم به دانشهای گوناگون اقبال داشتند. زمان زیادی نگذشت و کسانی که این بحثها را دنبال میکردند خودشان اهل نظر و دانش شدند و تألیفات جدیدی پیدا شد. ترجمه، زمینهای برای تألیف فراهم کرد. این موجب برانگیخته شدن خشم و غیظ و ناراحتی علمای زمان شد. علمای درباری ناراحت شدند چون قبلا مردم همه چیز را از آنها میخواستند و محل مراجعه مردم بودند. نتیجه این شد که فضا برگشت و گفتند هر کسی که میخواهد دین خودش را حفظ کند باید از این آثار علمی دوری کند و حکومت که متولی و حافظ دین است، باید جلوی این کتابها را بگیرد. اینها زدند و قلع و قمع کردند.
وی با اشاره به اینکه "موضع ائمه اطهار هرگز ایستادن در مقابل این تحول علمی نبود"، گفت: به عکس، تندترین حرکتهای فکری و اعتقادی، در همان دوره - از زمان امام صادق تا دوره حضرت رضا - اتفاق افتاد و ائمه علیهم السلام هرگز عکسالعمل تندی نشان نمیدادند.
مفضل بن عمر و درسی که از امام صادق گرفت
این پژوهشگر فقه سیاسی به عنوان نمونه، به جریان "مفضل بن عمر" اشاره کرد و گفت: مفضل میگوید من در مسجد الحرام نشسته بودم، دیدم چند نفری نزدیک من هستند و صدایشان بلند است. شنیدم که میگویند پیامبر مردم را مسخره کرده، مردم را اینجا قرار داده تا دور سنگ بچرخند و عبارات توهین آمیز دیگر. مفضل بسیار ناراحت شده و خدمت امام صادق میآید و از وقاحت کفار شکایت میکنند. حضرت او را آرام کردند و فرمودند اینطور که تو فکر میکنی نمیشود. وقتی برای تو مقرر میکنم، روزانه بیا، توحید را به تو میآموزم که وقتی با اینها مواجه شدی بتوانی برای آنها منطق بیاوری. در واقع روایت توحید مفضل، درسهایی است که مفضل بن عمر از امام صادق فراگرفته است.
سروش محلاتی، با بیان اینکه "معنای امامت این است که سمت و سوی حرکت امام را تشخیص دهیم و به آن سمت و سو حرکت کنیم"، گفت: حالا سؤال این است که وقتی جامعه ما به عنوان یک جامعه اسلامی در آستانه یک تحول و انقلاب علمی قرار میگیرد باید با دیدگاههای علمی، چگونه مواجهه و برخورد داشته باشد؟
شهید مطهری تأکید داشت در حکومت اسلامی هر حزب حتی با عقیده غیراسلامی در ابراز عقیده آزاد است
وی با اشاره به دیدگاه شهید مطهری در این زمینه گفت: دو ماه بیشتر از پیروزی انقلاب نگذشته بود که استاد مطهری را شهید کردند. در واقع ایشان تنها دوماه از جمهوری اسلامی را درک کرد. ما آن زمان طلبه جوانی بودیم. آقای مطهری میفرمودند ما یک نظامی درست میکنیم مثل نظام منصور دوانیقی که آزادی میداد چون آن حکومت که در اختیار حضرات معصومین نبود. مرحوم مطهری میفرمودند که ببینید دوران منصور و مأمون چطور بوده، تشکیل جلسه میداد، همه ملحدان و پیروان مذاهب دیگر را امنیت میداد و آزادانه میآمدند مقابل حضرت رضا مینشستند و کفریاتشان را میگفتند و حضرت، تک تک آنها را جواب میداد. ما چنین حکومتی درست میکنیم که از حکومت آنها چیزی که کم ندارد بالاتر هم باشد.
این مدرسه حوزه علمیه قم، با اشاره به سخنرانی شهید مطهری با عنوان آینده انقلاب اسلامی، گفت: در صفحه 128 از جلد 24 مجموعه آثار شهید مطهری آمده است "همانطور که میدانید در حکومت اسلامی احزاب آزادند، هر حزبی اگر عقیده غیراسلامی هم دارد در ابراز عقیده خودش آزاد است. فکرش آزاد است. هر چه دلش میخواهد بگوید. ما فقط اجازه توطئهگری و فریبکاری نمیدهیم."
شهید مطهری دلیل بقای اسلام را مواجهه شجاعانه و صریح با افکار مختلف میدانست
وی با بیان اینکه "خود شهید مطهری، توطئه را معنا میکند"، گفت: «در حدی
که فکر و سلیقه خودشان را صریحا میگویند و با منطق ما در حال جنگ هستند،
ما آنها را میپذیریم؛ اما اگر بخواهند در زیر لوای اسلام و مذاهب اسلام،
افکار و عقاید خودشان را بگویند ما حق داریم از اسلام خودمان دفاع کنیم که
اسلام این را نمیگوید. اگر کافر یا مارکسیست هستید به اسلام نسبت ندهید.
شما در کجای تاریخ عالم دیدهاید که در حکومتی که لااقل به ظاهر خیلی از
قسمتهایش مذهبی بوده و همه مردم احساسات مذهبی داشتهاند، به غیرمذهبیها
آن اندازه آزادی بدهند که بیایند در مسجد پیامبر و مسجدالحرام بنشینند و
آزادانه اصول دین را انکار کنند. فردی برود در مسجد مدینه بنشیند خدا را
انکار کند؛ ولی در تاریخ اسلام ما اینها را میبینیم. به دلیل همین
آزادیها بود که اسلام توانست باقی بماند. اگر در صدر اسلام تا کسی میآمد
در مدینه و میگفت من خدا را قبول ندارم، میگفتند بزنید، بکشید، امروز
اسلامی وجود نداشت. اسلام به این دلیل باقی مانده که با شجاعت و صراحت با
افکار مختلف مواجه شده است.
گروههای مختلف مسیحی، یهودی، مجوس و زرتشتی را مأمون در یک تالار بزرگ
جمع میکرد و میگفت هر کسی آزاد است عقیده خودش را بیان کند. در کتابها
ببینید اینها چگونه عقاید خود را میگفتند حتی تعابیر اهانتآمیز به پیامبر
و اسلام دارند و حضرت رضا خودشان در آنجا شرکت میکردند. در مجلسی که حضرت
رضا شرکت کردهاند، ببینید مسیحی، یهودی به حضرت رضا چه میگوید، مادی چه
میگوید. ضبط شده، حرفهایشان را میگفتند. اینطور بوده که اسلام باقی
مانده است. در آینده هم اسلام فقط و فقط با مواجهه صریح و شجاعانه با عقاید
و افکار مختلف و متناقض با اسلام میتواند به حیات خود ادامه دهد.»
هشدار شهید مطهری به جوانان طرفدار اسلام
وی با اشاره به هشدارهای شهید مطهری در این زمینه اظهار کرد: ایشان میفرماید «من به جوانان و طرفداران اسلام هشدار میدهم که یک وقت خیال نکنند، حفظ و نگهداری اسلام با سلب آزادی بیان تحقق مییابد. خیال نکنند که راه حفظ معتقدات اسلامی و جهان بینی اسلامی این است که نگذاریم دیگران حرفهایشان را بزنند، نه بگذارید بزنند. همچنین تصور نشود که با جلوگیری از ابراز افکار و عقاید مردم، میشود از اسلام پاسداری کرد. از اسلام فقط با یک نیرو میشود پاسداری کرد، و آن منطق و آزادی دادن و مواجهه صریح و رک و روشن با افکار مخالف است».
منطق جوانان دهه 50 در مبارزات انقلابی، منطق شهید مطهری بوده است
سروش محلاتی تصریح کرد: بعضیها میپرسند شما آن زمان که تظاهرات میکردید در چه فکری بودید و چه تصوری از آینده انقلاب اسلامی داشتید. ما عرض میکنیم که ما تظاهرات میکردیم، افتخار هم میکنیم و فکر و منطقی هم که آن روز وجود داشت و ما به آن معتقد بودیم و امروز هم به آن معتقدیم، همین منطق شهید مطهری بوده است. این منطقی نیست که توأم با پشیمانی باشد. منطق بسیار واضح و صریحی است.
وی با اشاره به صفحه 396 از جلد 24 مجموعه آثار شهید مطهری، به نقل از این استاد شهید گفت: «بنی امیه علیرغم تبلیغاتی که علیه آنها میشود و بسیاری از آنها درست است، اگر آنها را مقایسه کنیم با بسیاری از حکومتهای دیگر که جهان بودند، بهتر بودند».
تحول علمی عصر امام رضا(ع) با فیلتر و مچاله کردن دانش رخ نداد
سروش محلاتی افزود: بنیامیه با همه زشتیهایشان، از خیلی از حکومتها بهتر بودند. در دوره بنیالعباس، آزادی عقیده فراوان بود. یک خط قرمزهای سیاسی میکشیدند ولی انصافا کاری با علم نداشتند. دانش را مچاله نمیکردند. اینطور نبود که ما باید فیلتر کنیم و اینها را اسلامی کرده و در اختیار شما قرار دهیم.
وی در ادامه اظهار کرد: در صفحه 400 همین جلد از مجموعه آثار شهید مطهری هست که «من اصلا از اینکه افرادی بیایند علیه اسلام سخنرانی کنند ناراحت نیستم. من مکررا در نوشتههای خودم گفتهام که هرگز از پیدایش افراد شکاک در اجتماع که علیه اسلام سخنرانی کنند و مقاله بنویسند، نه تنها متأثر نمیشوم بلکه از یک نظر خوشحال هم میشوم چون میدانم پیدایش اینها سبب میشود که چهره اسلام بیشتر نمایان شود». بعد میگویند اگر نگرانی باشد نگرانی این است که علمای دین آمادگی مواجهه و پاسخگویی نداشته باشند.
سروش محلاتی در ادامه سخنان خود، با بیان اینکه "اگر امام الگو و اسوه است، پس باید در وضع خود تجدیدنظر کنیم"، تأکید کرد: آن زمان مأمون میتوانست مأمور به دربار رومیان نفرستد. میتوانست جامعه را در بیخبری علمی نگه دارد. اما امروز دیگر چنین کاری در اختیار حکومتها نیست. مأمون میتوانست جلوی نقل و انتقال دانش را بگیرد. ولی امروز هیچ حکومتی نمیتواند چنین کاری را بکند. اطلاعات دیگر در انحصار کسی نیست. مبارزه کردن امروز بیهوده است. اگر در گذشته جواب میداد امروز دیگر جواب نمیدهد چون قابل کنترل نیست.
وی در ادامه تأکید کرد: تنها راه این است که به روشی برگردیم که حضرت رضا و امام صادق داشتند.
این استاد حوزه علمیه قم با اشاره به اینکه "مشکل امروز ما مشکل حکومتهای سیاسی نیست"، خاطرنشان کرد: ما مسلمانها مشکل فرهنگی داریم نه مشکل حکومتهای سیاسی. در واقع تا مشکل فرهنگی مسلمانان حل نشود مشکل سیاسیمان هم حل شدنی نیست.
به قول علامه طباطبایی دلیل سستی جامعه اسلامی، از دست دادن نعمت آزادی عقیده و افتادن به روش کلیسای قرون وسطاست
سروش محلاتی با بیان اینکه "علامه طباطبایی تفسیر المیزان را قبل از انقلاب نوشتند"، گفت: آنچه من از کتاب ایشان خواندم متعلق به جلد پنجم است یعنی زمان نگارش این جملات سال 1340 است؛ 53 سال قبل. ایشان در زمان شاه نوشتند ولی کاری به رژیم ندارند و مشکل درونی جامعه را بیان میدارند.
وی با قرائت بخشهایی از تفسیر المیزان گفت: علامه در این جلد مینویسند کارهایی که مسیحیها در دوران قرون وسطی کردند و گردن میزدند علمایشان را، ما در تاریخ اسلام سراغ نداریم؛ ولی متأسفانه ما هم از سنت اسلامی دور افتادهایم. نه که فکر کنید ما به اسلام عمل کردهایم. ولکن مع الاسف، ما مسلمانها نعمت آزادی عقیده و فکر را از دست دادهایم. ایشان تأسف میخورد از اینکه ما این نعمتها را مانند خیلی نعمتهای دیگر الهی از دست دادهایم. ایشان میفرماید که در میان ما هم همان روش کلیسا حاکم شده است؛ همان شیوهای که کلیسا با علما و علم داشت. ما اسماً مسلمانیم اما از نظر روش، چه اسلامی؟ مسیحی هستیم نه مسیحی امروز، بلکه قرون وسطایی. سنت کلیسا در ما حاکم شده و دلهای ما از هم دور شده و سستی جامعه اسلامی را فراگرفته است و همه به خاطر این است که آزادی فکر و اندیشه را از دست دادهایم.
سروش محلاتی تأکید کرد: خود علامه طباطبایی و شهید مطهری از قربانیان استبداد فکری هستند. مرحوم فلسفی در کتاب خاطراتش میگوید "آقای مطهری پدرش از دنیا رفت، از علمای فریمان بود. مجلس ختمی در مدرسه مروی گذاشت و مرا برای منبر دعوت کرد. من در آن مجلس شرکت کردم و منبر رفتم. مجلس، مجلس سردی بود و کسی شرکت نکرده بود". در واقع مرحوم فلسفی به دلیل سردی مجلس و اینکه اعتنا و توجهی به شأن مرحوم مطهری نشده بود، ناراحت بود و بعد خودش اضافه میکند که آقای مطهری به خاطر اینکه دنبال فلسفه و مسائل عقلی رفته بود خیلی از علما و روحانیون کنارش گذاشته بودند. حتی حاضر نبودند در ختم پدرش شرکت کنند.
وی در پایان با اشاره به مهجوریت امام خمینی(ره) در حوزه به دلیل پرداختن به فلسفه، گفت: ما باید به راه امام رضا و امام صادق برگردیم و باید اسلام و ائمه اطهار را بهتر بشناسیم که این تنها راه است.