|
کتاب شعرش
را فرهنگستان زبان و ادب فارسی در تهران چاپ و منتشر کرد، جلسهی رونمایی از این کتاب
هم در تهران و تقریباً بدون حضور چهرههای فرهنگی و هنری و مسوولین کازرون ـ بجز انگشتشمار
افرادی از اقوام وی ـ برگزار گردید.
دقیقتر
که نگاه کنیم به وضوح متوجه میشویم جمعی از اهالی فرهنگ و هنر در پایتخت، متوجه حضور
گنجینهای در کازرون شدهاند که در این وانفسای بازار نشر و کاغذ، حاضر به انتشار کتاب
500صفحهای وی شده و به دنبال آن جلسهی رونمایی کتاب و نقد و بررسی و چه و چه و چه
را برای شناخت هرچه بهتر اندیشههای این شاعر مردمپژوه برگزار میکنند.
اما در
کازرون، نه تنها تا به امروز خبری از جلسهی رونمایی از کتاب شعر وی نبوده، بلکه حتی
در کمتر قفسهای از مجموعه قفسههای دستگاههای فرهنگی یا نهادهای مرتبط با امور فرهنگی
شهرستان میتوان ردپایی از این کتاب را دید.
موضوع
آنجا تأملبرانگیزتر میشود که چندسال پیشتر از آن، حتی یک انتشارات تماماً بومی ـ
نشر کازرونیه ـ مجموعه داستان قصههای مردم کازرون را که توسط محسن پزشکیان گردآوری
شده بود ـ با تلاش عبدالنبی سلامی ـ منتشر نمود و آن زمان هم بجز حمایت محدودی از سوی
شهرداری، اقبالی از سوی سایر نهادهای دیگر شهرستان ندید.
قرار نیست،
انگشت اتهام را به سوی کسی دراز کنیم. پزشکیان هم هنرمندی بود با ویژگیهای مخصوص به
خود. همچون سعید قبادی که او هم چند روز پیش ما را ترک کرد. همچون استاد ستوده، همچون
منوچهر مظفریان، همچون برادران بهروزی، همچون مظلومزاده و همچون دهها تن دیگر از
این دست که سالهاست دیده از این دنیا فرو بستهاند و امروز مجموعه آثاری منتشر شده
و منتشر نشده از آنها برجای مانده است.
بدون شک
امروز ما دو گنجینهی فرهنگی بومی را در اختیار داریم. گنجینههایی که اگر درست آنها
را ببینیم و بهتر از آنها استفاده کنیم، ثروتهای فرهنگی هنگفتی به شمار میروند. نخست
آثاری که از این دست فرهیختگان متوفی برجای مانده. در این مورد شکی نیست که هر اثر
در حوزهی خود نیاز به کنکاش و بازخوانی و نقد و بررسی دوباره دارد تا خود بستری شود
برای تولیدی تازه و زایش نسلی جدید.
و گنجینهی
دوم هنرمندان و فرهیختگان در قید حیات این شهر هستند که بعضاً آنقدر نادیده گرفته میشوند
که...
باید دوباره نشست و اندیشید که چرا شهری که هنرمندان
و فرهیختگانی همچون حکیم، دهقان، حاتمی، اجتهادی، پرتابیان، سلامی، فرشتهحکمت (پدر
و پسر)، عارف، برادران شیخالحکمایی، تن و غیره و غیره را دارد، فرهنگ و هنر امروزش
اینگونه به نفس نفس افتاده؟
این رسالت
من و شماست. بدون شک این بار هیچ انگشت اتهامی متوجه هیچ مسوولی نیست. چراکه اگر بخواهیم
از ایدهآلها فاصله گرفته و واقعیتگرا باشیم، تجربه به کرات ثابت نموده شهردار و
رییس ارشادی که انگیزش و تحرکی را از سوی تودهی مردم شاهد نباشد و خواستهای را از
سوی آنها نبیند، روز را به شب رساندن و حفظ شرایط براساس »همین چیزی که هست« را بر
هر چیز دیگری ارجح میداند.
شصت و
پنجمین سالروز تولد محسن پزشکیان، این مردمپژوه و شاعر ارزشمند کازرون را بهانهای
قرار دادیم برای انتشار این یادنامه و تلنگری بر اندیشههای خودمان. شاید این بار هر
یک از ما تلاشی ارزندهتر و بهتر برای بهرهگیری از هر دو گنجینهی فرهنگی دیارمان
به کار بندیم.
شهر سركوفتها به اهل هنر
روز وشب بر سر دوراهي ها