جوامع مختلف با توجه به دیدگاهی که نسبت به پدیده های جهان پیرامونی دارند – جهان بینی - به ارزش گذاری کارکردها و فعالیت های خود در طول زندگی خویش پرداخته – ایدئولوژی - و حتی بر اساس این مکانیزم برهه هایی از تاریخ خود را پر رنگ تر و درشت نمایی می نمایند و به نقد و تفسیر اقدامات معاصران و گذشتگان پرداخته موضع گیری خود را نسبت به این رویدادها و وقایع تاریخی مشخص می کنند . حساب کشور ما و صد البته هم میهنان عزیزمان نیز از این قافله جدا نبوده و با تکیه بر ایدئولوژی اسلامی که منطبق بر ارزش های انسانی می باشد نوعی فرآیند ارزش گذاری را برای خود انتخاب نموده است و به تحلیل رفتار افراد در بازه های زمانی متفاوت می پردازند و صد البته اوج تحسین ها و نمایشگاه متعالی این نیک رفتاری ها را می توان در دفاع هشت ساله جوانان کشورمان مشاهده نمود به نحوی که این مدت چون نگینی درخشان در تاریخ این مرز و بوم می درخشد .
با نگاهی به تاریخ سایر ملل در موارد مشابه متوجه نکات ژرف و مهمی خواهیم شد که بزرگداشت و قدردانی از این جنگاوران خود گوشه ی کوچکی از اقدامات آنان است و این مهم زمانی بیشتر مورد توجه قرار می گیرد که آگاه می شویم بسیاری از اقداماتی که در این مدت از جانب متولیان امور صورت پذیرفته است نوعی اقتباس از فعالیت های سایر کشورها در این خصوص است – برای اطلاعات بیشتر می توانید به شماره های مختلف مجله ی کمان اولین و تنها مجله ی تخصصی ادبیات مقاومت و پایداری مراجعه نمایید - که البته فی نفسه بدون اشکال می باشد ولی با همه ی این تفاصیل و اقدامات انجام شده در این راستا در سطح کلان فقد فرهنگ شهادت طلبی و آشنایی با روحیات و منش این بزرگ مردان تاریخ به شدت احساس می شود .
در این میان شهرستان ما ، کازرون نیز با اهدای 1100 شهید در این عرصه ی پرافتخار سهیم بوده است و جوانانی را تقدیم به این انقلاب نموده است که به شهادت راویان از بهترین جوانان این شهرستان بوده اند ولی آیا تا کنون این سوال را از خود پرسیده ایم که جایگاه کازرون در ادبیات پایداری و تاریخ جنگ کجا است و در راه این خودشناسی فرهنگی – ملی در کجای مسیر قرار داریم ؟ برای پاسخ به این سوال لازم است که نگاهی هر چند گذرا به فعالیت های انجام شده در این رابطه در شهرستان خودمان و نه حتی در شهر های مختلف کشور داشته باشیم .
بدون شک ابتدایی ترین کار برای مشخص نمودن دایره ی گسترش این گونه اقدامات جمع آوری اطلاعات و آمار از تعداد شهدای شهرستان می باشد که بی شک از این میان بی گمان ابتدایی ترین آن از جانب بنیاد شهید و یا ستاد یادواره ی سرداران و 1100 شهید شهرستان انجام پذیرفته است که البته مجموعه ی دوم با وجود نقایص بی شماری هم چون عدم اطلاعات کافی از شهدا به نحوی که در برخی موارد پرونده ی شهیدی تنها بر اساس اطلاعیه ی شهادت او تشکیل گردیده و هیچ مورد دیگری در این باره صورت نپذیرفته است و یا عدم توانایی در ارایه ی منابع دیداری – به استثنای مستندی از دکتر محمد عارف که به بررسی حضور بچه های کازرون در جبهه های جنگ می پردازد یا چند جلد کتابی که در مقابل سیل جانفشانی دلاورمردان مومن کازرونی مطلب قابل ملاحظه ای نمی باشد - در رابطه با روزهای اعزام رزمندگان و فعالیت های سپاه و بسیج در آن زمان در عین وجود داشتن این گونه فیلم ها و چندین و چند مورد دیگر ، اطلاعات به مراتب بیشتری در این باره ندارند که با این بررسی پر واضح است که شهر ما در ابتدایی ترین موارد هم فقری جانکاه دارد .
قدم دوم تفکیک شهدای گران قدر در شاخه های مختلف صنفی ، محله ای ، عملیاتی، مقاطع تحصیلی و حتی در برخی موارد بر اساس لشکرها و گردان ها ی آن بزرگ مردان می باشد که با عرض تاسف باید بیان نمود که در این مورد نیز نهاد های مسوول از فقر اطلاعاتی بسیاری رنج می برند . به عنوان مثال چندی پیش دوستان عزیز اتحادیه ی انجمن های اسلامی دانش آموزان به منظور راه اندازی یادواره ی شهدای دانش آموز به نهادهای مربوطه مراجعه نموده بودند تا تعداد شهدای دانش آموز شهرستان کازرون را مشخص نمایند که با ارایه ی آماری پراکنده و حاوی موارد تکراری و ناقص در 2 نسخه با اختلافات فاحش روبرو شدند که پس از غربال اطلاعات مذکور برای اولین بار به آمار قابل ملاحظه ی 250 شهید دانش آموز – حدود یک چهارم شهدای شهرستان - دست یافتند که البته در ادامه برای اطلاع نهادهای مذکور برای آن ها نیز ارسال گردید .
پس از این اقدام بنا بر روال مرسوم در سایر شهرستان ها باید به تقسیم بندی شهدا در شاخه های مختلف مذکور و جمع آوری خاطرات آن ها و عکس ها و برگزاری یادواره های متنوع محله ای ، صنفی ، تحصیلی پرداخت که در این مورد نیز علاوه بر یادواره ای تحت عنوان شهدای ادارات و یادواره ای که سالیانه از جانب بنیاد محترم شهید کازرون و به نحوی که واقعا درخور شهدای والا مقام شهرستان ما برگزار می شود و برگزاری یک باره ی یادواره ی شهدای دانشجو که در قالب شهدای دانشجوی منطقه ی یک دانشگاه آزاد اسلامی و فعالیت قوی و منسجم دست اندرکاران یادواره ی شهدای مسجد ملابرات ، اقدام درخوری صورت نپذیرفته است و این درحالی است که فعالیت نهادهای مختلف در شهرهای دیگر کشور در فصول مختلف سال و به نحو عدم انحصار در هفته ای نمادین با عنوان دفاع مقدس و در قالب های مختلفی چون مواردی که ذکر شد و ارایه راه کارهای متنوع دیگر هم چون برگزاری نمایشگاه هایی با این مضامین – که در مورد نحوه ی همکاری نهادهای مسوول با نمایشگاهی در خور چون نمایشگاه حماسه ی شیعه در دو سال متوالی در شهرمان نیز حرف های ناگفته ی فراوانی وجود دارد – و برگزاری جشنواره های مختلف با مضامینی در این رابطه در رشته های متنوع و راه اندازی دوست یابی با شهدا - که دوست عزیز و گران قدر جناب تقی نژاد در مطلب " نایبان شهیدان " به آن اشاره فرمودند - و نوعی ایجاد انس و الفت از طریق پاسخ گویی به سوالات و شبهات دانش آموزان و ارایه ی مشاوره در مسایل مبتلا به آنان در قالب این طرح به نحو شایسته ای از عهده ی زنده نگه داشتن یاد شهدا که به تعبیر مقام معظم رهبری ( مد ظله ) " از خود شهادت کمتر نیست " اقدام نموده اند .
بخش دیگر اشاعه ی فرهنگ دفاع مقدس اما بر عهده ی نشریات شهرستان می باشد . نگاهی به عملکرد نشریات مختلف شهرمان نیز این شرمساری را دو چندان می کند چه این که در بسیاری از موارد مسایل سیاسی ، تاریخی و حتی ورزشی بر این امر مهم و تاثیرگذار اولویت دارد و این مطبوعه های متنوع نگاهی همراه با وظیفه و اولویت به این مقوله ندارند چه اگر این نبود نشریاتی چون شهرسبز و طلوع کمترین اقدامی را در راه اندازی مکانی ثابت هر چند به اندازه ی یک ستون در این باره انجام می دادند . هفته نامه ی سلمان نیز به چاپ یک عکس و قسمتی از وصیت نامه ی شهید که در بسیاری از موارد فرازهای مشابهی را در این باره انتخاب نموده اند بسنده می نماید و بیشاپور نیز علاوه بر یادآوری تاریخ شهادت آنان در ستون تقویم تاریخ خود گاه گاهی نیز به فراخور حال نیم نگاهی به این مقوله دارد و گاهب نیز تا اندازه ی یک صفحه را به این امر اختصاص داده است ، حال این که فرهنگ دفاع مقدس ما آن قدر غنی است که می تواند به تنهایی صفحه ای را از این نشریات به خود اختصاص دهد چه این که تنها جمع آوری خاطرات راه اندازی تیپ المهدی و وقایع نگاری آن – هم چون کاری که در ارتباط با شب عملیات والفجر 8 از دیدگاه خاطرات رزمندگان یک دسته از یک گردان درگیر در این عملیات و به میزان 700 الی 800 یکی از کارهای مشابه صورت گرفته در این راستا است - ، خود ارزشی به مراتب بیشتر از بسیاری از کارهای انجام شده با بزرگ نمایی بی نهایت دارد .
اما آن چه در این باره ، انتقال دغدغه ای آن از رده های بالاتر به کازرون به سرعت رخ داده است عدم توجه به نمادها و یادمان های آن روزگار است که بی هیچ نگهداری ای به دست تخریب و یا تغییر کاربری سپرده شده است که دردناک ترین آن تخریب ساختمان بسیج مقاومت کازرون در ابتدای خیابان بسیج و تبدیل آن به کانون فرهنگی رضوان بود که مسوولان وقت این روحیه ی کلی را به خوبی رصد نموده و درصدد وحدت رویه با مسوولین بالاتر – موارد مشابه برای نمونه بسیار زیاد است - به سرعت بدان اقدام نمودند . مکانی که در سینه ی خود فراوان داشت از صحنه های جدایی از منجر به وصال و رویدادهای شور انگیزی که هر کدام تفسیر کننده ی ابعادی از این جهاد فی سبیل الله بود . یادگاری که بهترین مکان می توانست باشد از برای موزه ی جنگ کازرون تا هم جایگاهی باشد برای تجدید خاطرات و آشنایی نسل های بعد از جنگ با وقایع آن و مردمان پاک نهاد و پاک سیرت آن و هم جایگاهی باشد برای نجات آثار بر جای مانده از آن شهیدان از خاک های بایگانی نهاد های مربوطه .
آن چه در انتها به نظر جالب توجه و مهم می نمایاند این که نه فرهیختگان و نه حتی مسوولان به دلیل عدم برخورداری از اطلاعات کافی و فضای تنگ و تاریک کارهای اداری و بوروکراسی های مرسوم و سخت گیری در راه محققین و دوست داران فعالیت در این عرصه تصور درستی در رابطه با جایگاه کازرون و رزمندگان آن نداشته و به تبع نیز مردم از این فرهنگ دور بوده و حتی سرداران بزرگ شهرشان را در حال حاضر نشناخته و در ادامه نیز نخواهند شناخت . به راستی چگونه می توان این حق بزرگ را به این انسان های بزرگ تر اداء نمود و به راستی که جایگاه این رشادت ها در تاریخ ادبیات دفاع مقدس کشورمان کجاست ؟