|
«حتا در یک مسابقه و بازی فوتبال وقتی میگوییم برنده یا
موفق شدیم، معنایش این است که سه گل زده و دو گل خوردهایم، حالا عدهای بگویند که
میشد از فلان فرصت هم استفاده کرد و گلهای بیشتری زد.» (حسن روحانی، جلسه هیات دولت، 31 تیر 1394)
«ایرادهای بهتری میشود به متن توافق گرفت که میتوانم
نشان بدهم.» (نقل به مضمون از
سیدعباس عراقچی، گفت و گوی ویژهی خبری)
بدون شک مقدمهی لازم
برای همدلی و همزبانی واقعنگری و سرایت دادن آن به بیان است. تا زمانی که
ادبیات دولت، خطابی و مبنی بر غلو یا تحقیر موضوعی باشد، هر روز از همدلی و به
طریق اولا از همزبانی دورتر خواهد شد. در همین راستا جملههای بالا را که توسط
رییس جمهور و یکی از اعضای تیم مذاکره بیان شده باید به فال نیک گرفت.
پذیرفتن گلهای خورده
توسط رییس جمهوری بیشتر با مبنای تمثیل مذاکره به صلح امام حسن علیه السلام
سازگار است و نه با توصیف ایشان از توافق ژنو که «یعنی تسلیم ابرقدرتها...» و
البته در مخالفت جدی با برگزاری جشنهای کذایی و یا اسطورهسازی از مذاکره و
مذاکرهکننده است.
وقتی منتقدی منصف اشکالی
را در توافق ببیند اگر با ادبیات حداکثری دولت در این باره رو به رو شود، یارای همدلی
را نخواهد داشت و ادبیاتش به وضوح تقابلی خواهد بود. اما وقتی دولت و در صدر آن
رییس جمهور با پذیرفتن اشکال و ایرادها، خوانش خود را دربارهی امتیازهای گرفته
شده و یا لزوم صلح بیان کند، منتقد منصف هم میتواند همدلانه با دولت به بحث و
نقد بنشیند که آیا امتیازشمار بازی درست است؟ و یا آیا این صلح، صلحِ مصلحت بوده
یا صلحِ مفسده؟
این تغییر ادبیات دولت
چه خودجوش باشد و چه ناشی از مواضع رهبری، قابل تفأل به خیر است. وگرنه اگر همان
طور که رییس جمهور در نعت ژنو گفتند: «میدانید توافق ژنو یعنی چه؟ یعنی تسلیم ابر
قدرتها در برابر ملت ایران...»، دوباره بگویند: «میدانید توافق وین یعنی چه؟
...» این گره هر لحظه کورتر، درک متقابل بین صف منتقد و حامی دولت کمتر، و اعتبار
واقعنگری ایشان در نگاه آیندگان بیش از قبل مخدوش میشود.
نگارنده امیدوار است این تغییر پایدار باشد و بازگشت دولت را به ادبیات سابق شاهد نباشیم.