پایگاه خبری کازرون نیوز | kazeroonnema.ir

کد خبر: ۱۴۰۴۸
تاریخ انتشار: ۲۷ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۲۱
طنز انتخاباتی

وقتی پنجاه شصت سال پیش سهراب گفت ؛ کفش هایم کو ؟کسی حرفش را نشنید، یعنی یه عده بخاطر شلوغی و بعد مسافت صدا را نشنیدند ،اونایی هم که شنیدند  منظورش را نفهمیدند ، کسانی که منظورش را فهمیدند به روی خودشان نیاوردند ، اونایی که به روی خودشان آوردند صداشون به جایی نرسید اونایی  هم که صداش را فهمیدند معنی کلام را نفهمیدند ،نه اینکه نخواستند بفهمند ، نه ،اگه وقت و آرامش فکری داشتند بدشان نمی آمد بفهمند چی گفته ، مشکل  این جا بود که وقت و آرامش فکری نداشتند ، اون زمونا مردم مثل الان  در رفاه نبودند که پراید ارزون و با ایمنی بالا سوار بشن  ، پنیر  قوطی و روغن پالم سالم و طبیعی و پر خاصیت بخورند و مریض نشوند  ،و به تبع اینا  آرامش روحی و آسایش جسمی داشته باشند،مردم اون دوره صبح که از خواب پا می شدن کارهای بیهوده ای را مشغول میشدند ، یکی مسئول مرغ و خروس و آب پاشی و جارو زدن حیاط بود ، یکی حیوونا را میبرد برای چرا که تن فرسایی بیهوده بود ، یکی گاو را می‌دوشید شیر ، ماست ، کشک و دوغ  غیر بهداشتی و بی طعم و بی خاصیت تولید میکرد  ،خلاصه  بردن گندم  به  آسیاب ، از سر چشمه آب آوردن ، دنبال هیزم رفتن و کارهایی بیهوده از این قبیل با هزار تعب انجام می شد  ، شب هم خورد وخسته میخوابیدن و باز فردا روز از نو روزی از نو ، آسایش و آرامش نداشتن که  ،اصلا وقت نمی کردند به شعر و هنر توجه کنند.

اون عده ی معدودی که هم وقت و هم سررشته داشتند و هم  شنیدند سهراب چی گفت برداشت دیگه ای کردند  ، همه شدند کارشناس هنرهای زیبا  و مفسر زیبایی شناسی و گفتند  سهراب با نگاه  ریز بینش جلوه های بکر طیبعت و افق رویایی  را شاعرانه دیده  و یک اثر  لطیف هنری خلق کرده ، اصرار هم داشتند که لقمه باید مسافت دایره ای دور کله را مثل کاوشگر « وویجر» بپیماید و بعد در دهان قرار گیرد ، سهراب فقط تلاش کرد بگوید ؛ دزد کفش هایم را برده ، به همین سادگی و شیوایی و صراحت بیان

این را شما به یک فرد بی سواد هم میگفتی سریع جواب می داد که گوینده داشته دنبال کفش هایش میگشته، پیداشون نکرده  ، پرسیده کفش هایم کو ؟کفش هم که بال  نداشته بپره بره ، عقل میگه یکی  لازم داشته برداشته برده استفاده کنه  ، و چون هنوز به اون زمان نرسیدیم که مؤمنان هر چی لازم دارند از جیب و وسائل شخصی برادران  دینی خودشون بردارند نتیجه می گیریم که این یک سناریوی از قبل طراحی شده بوده ،جهت ربودن کفش.از آنجایی که این ربایش مخفیانه بوده و در محیط حرز نبوده و طبق ماده 267قانون  مجازات جدید متعلق به غیر هم بوده ،  سرقت محسوب میشه  . در عجبم چرا اینقدر مسأله را پیچیده کردند ، طبق یک قانون نانوشته  یا شاید هم نوشته ،در اکثریت کارها به  همین نحو عمل میکنیم ،یعنی پیچیده کردن مسائل پیش پا افتاده از تخصص ما ایرانی هاست ، اگه باور ندارید یک برگه کاغذ ناچیز بردارید ببرید تو یکی ازاین  ادارات _هم فاله هم تماشا _بگین فقط یه امضأ میخوام ،اونوقت باور می کنید چه هنرمندانی هستیم . می دانید چرا سعی در ناهموار نشان  دادن راه های هموار داریم ؟ من نمی دانم ، شاید یک روز علتش را بفهمیم ، شاید هم هرگز علتش را نفهمیم .از کفش های سهراب دور نشویم ، القصه مفسرا و تحلیل گرا گفتند ؛

ای برادر قصه چون پیمانه است

معنی اندر  وی مثال دانه است

و باز گفتند ؛

ما زبان را ننگریم و قال را

ما روان را بنگریم و حال

و تفسیر پشت تفسیر که سهراب منظورش این بوده و اون نبوده و باز اون  نبوده و این بوده ، چه قلم فرسایی هایی که نکردند و چه صفحاتی که بیهوده خط خطی نشدند . با این توجیهات هیچکس نخواست فاجعه ای را که  چند دهه پیش سهراب هشدار داد جدی بگیرد ، اونایی هم که قضیه را جدی  گرفتند مثل من  حرفشان خریدار نداشت و تا به امروز مبتلابهِ آن هستیم .

این مهم از دو جهت قابل بررسی است ، یا شاید هم از چندین جهت ، ولی این دو تا ملموس ترند  یا شاید من فکر میکنم ملموس ترند ،یکی اینکه به ما قدمت این معضل را یادآور می شود که این عمل  در زمان سهراب هم وجود داشته ، و ربطی به شرایط خوب اقتصادی امروز و شرایط بد آن روز ندارد.  البته حکایاتی راجع به نماز خواندن با کفش  به نقل از عبید و بهلول  یا احیانا سعدی روایت شده  و شاید واکاوی های دقیق تر این مسأله به یافته های تازه تری منتهی گردد، و قدمتش به تاریخ پیدایش کفش برسد، که در حوصله ی این نوشتار نیست. مسأله دوم و غم انگیزتر  اینکه  تا به امروز هم این معضل ادامه دارد. مسئولین و دست اندر کاران برنامه ی معینی مشخص نکرده و به نظر می رسد هیچ  استراتژی برای برون رفت از این چالش چند دهه ای نیاندیشیده‌اند، بگذریم.

زخم کهنه  از آن لحظه ای  مجدد عود کرد  که اخیرا  در خاتمه یکی از جلسات تبلیغاتی کاندیداهای نمایندگی مجلس در جهت بررسی معضلات مردم و تلاش در جهت هموار کردن مشکلات با ارائه ی وعده های مساعد، باور نکردنی، شگفت‌انگیز  و خیلی چیزای دیگه که فقط کاندیداها بلدند بگن، يكی صدا زد؛ کفش هایم کو ؟
ظریفی گفت چه موقع خوانش سهراب است، عرض کرد  مصیبت نامه ی عطار  میخوانم ، که مجبورم با پای عریان تا منزل عزادار بروم، بعد از تفحص فراوان و ناکامی در یافتن کفش مشخص شد  عمل ربودن مال غیر محقق شده، این جوری شد و ما که به  سختی کله پاچه ی 85  کیلویی خود را حرکت می دادیم، بار احساس مسئولیت بر روی دوش مان سنگینی کرد و نگذاشت حرکت کنیم، تصمیم گرفتیم بار دیگر این صفحه ی مجازی را خط خطی کنیم، اوقات فراغتتان را پر کنیم   و با حرف های صد من یه غاز ! سرتان را درد بیاوریم. باشد که وظیفه خود را به نحو احسن انجام بدهیم .
در ادامه سخنی چند با دزد نسبتا محترم و کسانی که می خواهند قدم در این راه پر رهرو بگذارند داریم  و در پی آن  چند پیشنهاد برای جلوگیری از این حوادث غیر مترقبه؛
دزد های نسبتا محترم همه ی ما می دانیم شما این کفش ها را به  نیازمندان  و ابنا السبیل می رسانید و مسئولیت خطیری بر عهده دارید ، لذا قبل از شروع عملیات از موضوع جلسه  کسب اطلاع نمایید. فرضا اگر جلسه ی تبلیغاتی یک کاندیدا باشد، شما به کاهدان زده اید و یک وصلت نامیمون را سبب گردیده اید که در ذمه ی شماست و باید روز بازخواست جوابگو باشید، برای مثال ؛ اگر کفشی که شما برای فقرا می برید ، کفش کاندیدا باشد، این دو (پا و کفش) در محیط های متفاوت زیسته اند، پای آن فقیر و این کفش تفاهم نخواهند داشت، کفش خواهد گفت که من روزی دو بار واکس میخوردم ، خانه های لوکس میرفتم، ماشین دو پداله سوار می شدم، با کفش های رنگارنگ و خوشبو حشر و نشر داشتم، رنگ زمین خاکی تا الان ندیده بودم، نمیدانستم سنگلاخ چیست، از وقتی که تو شدی صاحب من ورق برگشت ، روزی چندین بار گرد و خاک میخورم، مأوا و مسکنم شده خانه های کلنگی، بین کفش های پاره پوره و بدبو باید شب را صبح کنم، در آرزوی قدم زدن رو کاشی و آسفالت مانده ام، بس که سنگلاخ خورده به چک و پوزم همه دندان هایم ریخته اند. در نهایت یا کار به طلاق خواهد کشید یا یک زندگی اجباری و سرد برای حفظ آبرو ادامه خواهد داشت. مورد دوم اینکه  پای یک کارگر ساختمان با پای یک حامی کاندیدا از لحاظ سطح دغدغه های فکری ، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی  تفاوت های اساسی خواهند داشت . پس تحقیق و گزینش در امر انتخاب جلسه را فراموش نکنید. البته این اختلافات طبقاتی ذکر شده مال کشور پاپوا گینه ی نو و بیسائو بود و ربطی به کشور خودمان ندارد .
نکته ی دوم این که حتما  « داغی » کفش قبلی را  بجای کفش جدید قرار دهید تا صاحب کفش مزبور بتواند خود را تا منزل برساند و داغش یکی باشد. همانا هر کدام از شما کفش نو را ببرد و از بجای گذاشتن کفش فرسوده امتناع ورزد، دیگر واژه ی دزد به ایشان اطلاق نمی‌گردد ، این فرد یک شاه دزد به تمام معنا می باشد.

روی دیگر سخن با کسانی است که با بی احتیاطی کفش های خود را در معرض خطر قرار می‌دهند، تدابیر پیشگیرانه در صورت شرکت در جلسات ؛

یک جفت کفش زاپاس در جیب های کت تان همراه داشته باشید، حادثه هیچ گاه خبر نمی‌کند .
در صورتی که کت نمی پوشید یا جیب های کوچکی دارید ، یک عدد کیسه برنج ده کیلویی همراه داشته باشد _ هر مارکی باشد ایرادی ندارد  _هنگام ورود به مجلس کفش ها را درون کیسه برنج قرار دهید،و با خود به درون جلسه ببرید و چهار چشمی مواظب‌شان باشید. تشخیص اینکه حرف های سخنران ارجح تر است یا نگهبانی از کفش ها بسته به منافعی است که هر یک از این دو برای شما به ارمغان میآورد، و به عهده ی  خودتان می باشد .

اگر کفش هایتان از آن مدلی است که به محض در آوردن رایحه ی آن فضا را عطر آگین و بوی عطر و گلاب را خنثی میکند ، بهتر است از کیسه های پلاستیکی همراه با یک چسب نوار جهت پلمپ کردن ، استفاده کنید .(ترجیحا نایلون مشکی)

روش دیگر نصب دزدگیر بر روی کفش هایتان است ، ما این روش را پیشنهاد نمی کنیم ، به این دلیل که امروزه اکثریت قفل های دزدگیر چینی هستند و اعتباری به آنها نیست .

در صورتی که هیچ یک از اقدامات بالا را انجام ندادید و خدای ناکرده زبونم لال در پایان  جلسه  با این حادثه ی ناگوار روبرو شدید ، دو راه پیش روی شماست ؛ اول اینکه با منزل تماس بگیرید تا برایتان یک پاپوش بفرستند .
دوم به محض وقوف بر مفقودی کفش _دیگر کمان از دست و تیر از شصت رفته ،ناله و افغان سودی ندارد_ خونسردی خود را حفظ کنید ، خم به ابرو نیاورید ، سه بار نفس عمیق بکشید و درپایان  نفس را در سینه حبس کرده ، زیر چشمی اطراف را بپایید ، در همان حالتی که هستید یک کفش  در حد کفش خودتان _ نه زیاد نو نوارتر  و نه خیلی فرسوده تر_ را نشانه رفته ، با انگشت اشاره پس کله را خارانده و در یک اقدام ضربتی همانند شاهینی که به یک جوجه کبوتر حمله میکند ، خیلی خونسرد  و سریع سوار بر کفش ها شده و بدون نگاه کردن به اطراف محل را ترک کنید ، و تا منزل پشت سر خود را نگاه نکنید .البته رعایت دقیق این مراحل به مهارت و سرعت عمل شما بستگی دارد .

نویسنده: اسفندیار نجفی
مطالب مرتبط :
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
مخاطبین محترم؛
۱) کازرون نما، معتقد به آزادی بیان و لزوم نظارت مردم بر عملکرد مسئولان است؛ لذا انتشار حداکثری نظرات کاربران روش ماست. پیشاپیش از تحمل مسئولان امر تشکر می کنیم.
۲) طبیعی است، نظراتي كه در نگارش آنها، موازین قانونی، شرعی و اخلاقی رعایت نشده باشد، یا به اختلاف افكني‌هاي‌ قومي پرداخته شده باشد منتشر نخواهد شد. خواهشمندیم در هنگام نام بردن از اشخاص به موازین حقوقی و شرعی آن توجه داشته باشید.
۳) چنانچه با نظری برخورد کردید که در انتشار آن دقت کافی به عمل نیامده، ما را مطلع کنید.
۴) در صورت وارد کردن ایمیل خود، وضعیت انتشار نظر به اطلاع شما خواهد رسید.
۵) اگر قصد پاسخ گویی به نظر کاربری را دارید در بالای کادر مخصوص همان نظر، بر روی کلمه پاسخ کلیک کنید.
مشاركت
آب و هوا و اوقات شرعی کازرون
آب و هوای   
آخرين بروز رساني:-/۰۶/۰۲
وضعيت:
سرعت باد:
رطوبت:%
°
كمينه: °   بیشینه: °
فردا
وضعيت:
كمينه:°
بیشینه:°
کازرون
۱۴۰۳/۰۹/۰۶
اذان صبح
۰۵:۱۳:۲۸
طلوع افتاب
۰۶:۳۷:۱۰
اذان ظهر
۱۱:۵۱:۲۷
غروب آفتاب
۱۷:۰۴:۲۰
اذان مغرب
۱۷:۲۱:۳۹