دوسیران، یکی از مناطق پر خیر و برکت است و انواع محصولات باغی دیم و آبی توسط مردم سختکوش این دیار، تولید میشود. بنابراین، اصطلاحات باغبانی و زراعی با فرهنگ مردم دوسیران عجین شده و هرکدام از این اصطلاحات یادآور تلاشهای بیوقفه و خاطرات مردم این سرزمین است. در این مجال به معرفی این اصطلاحات میپردازیم:
افتوگه: Aftowgah
مکانی مسطح و هموار که بوسیلۀ پرچین محفظ و محصور شده است و انجیر نیمه خشک را در
آن پهن میکنند تا چند روزی در معرض نور خورشید خشک گردد.
اندید: Andid
گِلکاری خانههای سنگی را گویند.
اوگند: Avgand
خوابانیدن؛ در پاییز یا زمستان، شاخهای از یک درخت (انجیر یا انگور) را زیر خاک میکنند
و چند متر دورتر نوک آن را بیرون میآورند. این شاخه در مکان جدید جوانه میزند و
میروید و خود، درخت جدیدی میشود. بعد از یکی دو سال، آنرا از درخت مادر جدا میکنند.
برید: Borid
هرس کردن درخت انگور را گویند.
پا بهس: Pabahs
سایه گیر درخت انجیر در ردیف (بهس) پایینتر از خود را گویند.
پهت: Peht
هرس کردن درخت انجیر را گویند.
پیوس: Peyves
مرغوبترین نوع انجیر که درشت و خندان و خوشمزه است.
ترپاز: Tarpaz
نوعی هرس درخت انگور در فصل بهار را گویند.
تک و تُک: Takotok
روزهای آخر فصل برداشت انجیر که دانههای باقیمانده روی درخت را با چوبی به نام
کمبال جهت جمعآوری، میزنند.
خَود: Khavd
زمینی که شخم نخورده باشد.
خیش: Khish
گاوآهن؛ شخم زدن.
دک: Dak
بَر انجیر.
شاانجیر: Sha-anjir
نوعی انجیر درشت و خوشطعم.
شهم: Shohm
شخم
کشتر: Kash-o-tor
بارکشی محصولات باغی از سردسیر به گرمسیر را گویند.
کلاک: Kelak
نوعی چوب که نوک آن کج است و با آن شاخههای درخت را پایین میکشند تا میوه را
راحتتر بچینند.
کمبال: Kombal
نوعی چوب صاف و باریک و بلند که با آن دانههای خشک انجیر، گردو و بادام را میزنند.
کُمَر: Komar
زخم شدن پوست درخت را گویند.
کنهتر: Kenehter
وسیلهای چوبی و دولنگه که برای حمل هیزم یا سنگ از آن استفاده میشود.
کورک: Koorak
نوعی محصول انجیر که به لحاظ کیفیت، وضعیت مطلوبی ندارد و در گذشته بعنوان خوراک
دام مورد استفاده قرار میگرفت.
کهلو: Kahlow
وسیلهای سبد گونه برای جمعآوری محصولاتی مثل انجیر و انگور که از شاخههای درخت
بادام کوهی بافته میشود.
گاپرداز: Gapardaz
آماده کردن زمین زراعی برای شخم زدن.
گن دک: Gone-dak
نوعی نر انجیر که در فصل زمستان بر شاخه این نوع درخت مشاهده میشود.
گوده: gavthah
حفر کردن زمین برای کاشت نهال.
لو: Low
درست کردن چیزی شبیه لانه کلاغ بوسیلۀ علفهای مختلف در فصل بهار که بر انجیر را در
آن میگذارند.
لو: Low
نوعی کپر که معمولاً نزدیک خانه بنا میشود.
لو: Low
جایی در خانههای قدیمی که محصول انجیر خشک شده را آنجا میریختند.
لیله: Lilah پیوند
زدن.
مالبال: Malabal
فصل کوچ از ده به باغستان را گویند.
مالزیر: Malazir
فصل کوچ از باغستان به ده را گویند.
واپزک: Vapazak
خوشهچینی؛ در پایان فصل برداشت محصولات باغی و زراعی که معمولاً کشاورز آنرا رها
کرده، هر کسی هر چیزی جمع کند متعلق به خودش است.
وزمه: Vazmah
نوعی زنبیل یا سبد بسیار بزرگ که محتوی چند کهلو در آن میریزند و برای خشک کردن
به افتوگه میآورند.
مردرا: Merdara
وقتی چند خانواده یا چند همسایه و قوم و خویش برای کمک کردن به کار باغداری یا
خانهسازی دعوت میشوند و افراد ضمن همکاری ناهار د خدمت صاحب کار هستند. البته این
کار نوبتی است و نوعی همکاری محسوب میشود.