مدت هاست که بحث پیرامون شهر فرهنگی و یا پایتخت فرهنگی کشور و به تبع استان های آن ، نقل محافل است و شهرهای بزرگ و در پی آن سایر شهرها در صدد مطرح نمودن خود و توانمندی های خود در این وادی پر مدعا بوده اند و در این میان هستند افرادی که با تکیه بر پتانسیل های بالقوه و توانمندی نیروهای با کفایت و بعضا در حاشیهی کازرونی معتقدند که کازرون نه تنها می تواند پایتخت فرهنگی فارس باشد که حتی می توان از او انتظاری در حد مرکزیت فرهنگی کشور داشت و طبيعي است در این رابطه استدلال هایی هم داشته باشند.
نگارنده نیز بر این باور است که کازرون استعدادهای فراوانی دارد لیکن همان طور که گفته شد عمده پتانسیل ها و عوامل درخشش و پویایی فرهنگی کازرون بالقوه است و نیاز به برنامه ریزی های بلند مدت و با جهت گیری ثابت و به دور از اعمال سلیقه های سیاسی و بر اساس ایدئولوژی فرهنگی نظام اسلامی و البته با مدیریت نیروهای ثابت قدم ، دلسوز و اصیل کازرونی همراه باشد امری که با این که در نگاه اول بعید به نظر می آید اما می توان نیم نگاهی مهربانانه به تحقق آن داشت .
پر واضح است که در راه رسیدن به این آرمان – به معنای واقعی کلمه – باید ساختارها و ویژگی های تشکیل دهنده آن فرهنگ شهر را واکاوی کرده و در ادامه به ارزش گذاری آنان اقدام نمود و در پی آن به برنامه ریزی در جهت نیل به مقصود در دو سطح چشم انداز – که امام جمعه محترم شهرستان در بدو ورود به کازرون از ارایه ی این مهم در آینده ای نزدیک! یاد نمودند - و برنامه های چند ساله با نظارت مسئولاني با طول دوران مدیریتی بالاتر در شهرستان اقدام نمود .
در این میان یکی از مهم ترین مسایل و مشکلاتی که در راه محقق شدن این مهم وجود دارد علاوه بر مواردی که در سطور بالا کنایه وار گذشت سطح دانش و آگاهی افرادی است که به جبر زمانه متولی اصلی برنامه ریزی در جهت نیل به این مقصود می باشند درحالی که متاسفانه فقر نگاه ژرف اندیش و آینده نگر و فقدان دیدگاه های فراتر از اقداماتی که جوانان مذهبی در مساجد جهت جذب و نگهداری دانش آموزان به فرهنگ اسلامی انجام می دهند، ندارند و این گونه است که به یک باره اداره ای به وسعت فرهنگ و ارشاد اسلامی در حد هنرکده هایی تخصصی تنزل پیدا کرده و عمده فعالیت های فرهنگی خود را در راه اندازی کلاس های خوشنویسی و نقاشی و .. یافته و به بازیگری در این عرصه می پردازد و این همه در حالی است که اهداف اصلی این نهاد که همانا بستر سازی برای تعالی فرهنگ و هنر اصیل و اسلامی شهرستان و تلاش در جهت رشد و توسعه معطل مانده است .
بی شک برای تصحیح این نوع نگرش و نگاه حداقلی به مقوله فرهنگ اسلامی مقالاتی از این دست و حتی ساعت ها سخنرانی و مباحثه راه به جایی نخواهد برد بلکه چه بسا بر گرهي کار خواهد افزود و لذاست که باید در صدد اصلاح رویکردها و راه های درونی نمودن باورهای صحیح بود و این مهم جز از راه مطالعه و تفکر میسر نخواهد شد و چه زیباست که یکی از عوامل رشد شاخص های فرهنگی بودن یک شهر نیز همان سرانه ی مطالعه و میزان دسترسی شهروندان به اندیشه ها که کتب مظهر تبلور آنانند ، می باشد .
اما داستان سرانه مطالعه و به تبع میزان دسترسی به کتب متنوع در شهرستان ما ، خود مرثیه ای بلند است. نگاهی اجمالی به وضعیت کتاب فروشی ها هر دلسوزی را بی گمان به این نتیجه خواهد رساند که در واقع کازرون فاقد حتی یک مغازه کتاب فروشی - به معنای واقعی کلمه - است.
این دیدگاه آن جا بیشتر با واقعیت انطباق می یابد که سری به کتاب خانه ها زده و مشاهده نمود که شهری که از کمبود کتاب خانه ناله و شیون ها سر داده است عمده مطالعه کنندگان و مشتریان آنان کسانی جز پشت کنکوری ها نمی باشند و در این میان این کتاب های کتابخانههاست که روز به روز بر تعدادشان افزوده می شود ولی آن گونه که باید مثمر ثمر نخواهند بود .
تراژدی موجود زمانی بیشتر و سوزناک تر می شود که مشاهده می کنیم چند مغازه ای که عنوان کتاب فروشی را یدک می کشند و قاعدتا باید در حکم آب باریکه ای برای رشد اطلاعات و تصحیح باورهای غلط و تازه نمودن اندیشه های آنان باشند نگاهی کاملا تجاری به این مقوله دارند و عمده محصولات قابل عرضه آنان کتاب هایی است که غرایز مخاطبان را هدف قرار داده و برای آن غرايز خوراک آماده کرده است .
این همه در حالی است که سر را اگر دردی بود دستمال هایی فراوان می توانست بر سر این بیمار رو به موت قرار بست و صد البته نیازی به دایه هایی مهربان تر از مادر هم نمی بود .
نگارنده چندی قبل و به مناسبت برگزاری هفته فرهنگ و هنر کازرون به ارایه راه کارهایی به منظور استفاده نهادهای فرهنگی از پتانسیل های خود مثل راه اندازی بوستان کتاب توسط سازمان تبلیغات اسلامی، تعبیه سالن های متعدد مطالعه و بعضا کتابخانه در بوستانها و پارک های شهرستان توسط شهرداری، رسمیت بخشیدن و تقویت همه جانبه کتابخانههای مساجد با استفاده از ظرفیت کانون های فرهنگی آن و هدفگذاری صحیح در ورای برگزاری نمایشگاه های کتاب از سوی اداره ارشاد، انتخاب صحیح کتاب های اهدایی آموزش و پرورش به کتاب خانه های مدارس و پرهیز از انتخاب های سلیقه ای ، راه اندازی مسابقات کتاب خوانی متعدد با استفاده از کتاب های ممتاز در عرصه ها و موضوعات مختلف فرهنگی و ارزیابی محتوایی از آنان و در انتها در صورتی که هیچ کدام از این راه ها به انجام نرسید راه اندازی کتابفروشی ای در خور کازرون به صورت سهامی توسط فعالین فرهنگی شهرستان به نحوی که در صورت عدم موفقیت اولیه همهي فشارهاي مالي به فرد خاصی وارد نشود که البته در برهه ای از تاریخ کازرون سابقه چنین کاری وجود داشته و حتی مرکزیت منطقه ای نیز یافته است.
پر بیراه نیست اگر بگوییم مهم ترین معضل، بالفعل نشدن استعدادهای فرهنگی کازرون و تعالی و تلالو آنان دلیلی جز فقر اطلاعات فرهنگی دست اندرکاران و عدم آشنایی آنان با نحله ها و جریان های مختلف فرهنگی است به نحوی که به یک باره مبلغ افرادی می شوند که نه با اسلام این نظام هم خوانی دارند و نه با فرهنگ این کشور .
به امید آن که دغدغه های دلسوزان عرصه فرهنگ ، باورهای مسوولین فرهنگی شهرستان شود .
سلام بر برادر فرهيخه و ارزشمند جناب صنعتي
وارسي، تحليل و نتيجه گيري بسيار مطلوبي در رساي اين معضل عمومي كشور و لاجرم شهر فرهنگي كازرون انجام داده ايد.
برادر عزيز:
اين مسئله كلا تابع شرايط اجتماعي است. لذا، با عنايت به سطوح نياز هاي مردم بر اساس اولويت بايد به آن نگريسته شود.
چنانچه ما كتابخواني را بالاتر از نيازهاي نخستين (آب، غذا، پوشاك و ....) و ايمني (امنيت شغلي، اجتماعي، اقتصادي و...) بدانيم و باور به آن به عنوان يك عنصر اجتماعي داشته باشيم، خواهيم ديد كه اين مسئله به ميزان زيادي قابل توجيه است. زيرا احساس هر نيازي تابع مرتفع شدن نياز پيشين است. مثلا آدم گرسنه احساس نيازش به امنيت به دشواري ممكن است (آدم گرسنه ايمان ندارد امام (ع) و اما راه كار پيشنهادي شما (مسابقات كتابخواني) بسيار عالي كه نه تنها در كازرون بلكه قابليت استفاده در كل كشور را دارد.
دستتون درد نكند. استفاده كردم.
در پناه كردگار
همه ی مطالبتان را خواندم
و دلسوزیتان را می ستایم
کاش تیتر می زدید مرثیه ای برای کتاب هایی که هنوز بدنیا نیامده اند
و چه روان و عالمانه به همه چیز اشاره نموده بودید و خیلی ها هم چون بنده اطلاعات کمی در خصوص اینکه متولی کتاب و کتابخانه و مسئولین مربوطه اش در این شهرستان دارند و اینکه زیر نظر چه اداره ای و با چه امکاناتی و با چه اهدافی و با چه بودجه ای و با چه تفکراتی و چه اشخاصی و با چه سلیقه ای باید خدمات بدهند
و چرا اطلاع رسانی یا تبلیغات شهری ناچیز است و در کل هیچ است و به قول شما این شهرستان با داشته های فرهنگی و انسانهای متدین و پر تلاش و عاشق به کتاب که بار تاریخی پر ارزشی هم به یدک میکشند ولی کجای راهیم
و چرا پایتخت فرهنگی حداقل فارس نباشیم
راستی چه باید کرد ؟
آیا باید از سر صداقت چون بنده به به و چه چه گفت ؟
یا در خواست و مطالبات داشته باشیم از مسئولین امر و انتقاد کنیم و نظر بدهیم و چون شما راهکار ارائه دهیم و روانکاوی کنیم و دل بسوزانیم
البته که نداشتن اطلاعات کافی از نحوه و نفس وجود کتابخانه و متولیان آن بی تفاوتی شهروندان در پی دارد
و آنقدر بی لیاقتی و بی کفایتی و سستی و کاهلی از برخی از مسئولین شهر دیده ایم که فعالیت برخی دیگر از مسئولین در سطحی نازل مثلانمایشگاه کتاب یا هفته ی فرهنگ یا تجلیل از هنرمندان یا....خوب البته به چشممان جلوه میکند
عذر مرا از زیاده گویی بپذیرید که بنده هم چون شما این مشکل را درک میکنم و بسنده نموده ام به خرید همه ی نشریه ی شهرستان و آوردن به خانه و خواندن جلو بچه ها تا آنها هم فرهنگ خواندن و کتابخوانی را بیاموزند و بس
با تشکر از مقاله ی زیبای شما
یا حق
فکرت
مطلب پر مغر و قابلی بود
به عقیده من رمز ادامه حیات فرهنگی و همچنین اعتلای بیش از پیش این شهر فقط و فقط اتحاد همه کازرونی ها با هر گرایش سیاسی و دور شدن از فضای موجود است که البته به دست آمدن این وحدت نیازمند رشد فرهنگی و نزدیک شدن اهداف شخصیت های حقیقی و حقوقی شهرستان است.
سربلند باشید
امیر خسرو شجاعی
همه مطلب را در عین وقوف به این اندیشه اصالتمدارانه ات مورد مطالعه قرار دادم وبر همه گفته هایتان مهر تایید میزنم.
چرا که نباشیم؟
برای مرکزیت فرهنگی اینهمه دلیل باستانی ومذهبی با آنهمه رجل علمی مشهور داریم که نشان از مدنیت کازرون است.
متاسفانه کازرون در عین دارا بودن پتانسیل هایی که بر شمرد ه اید از لحاظ سیاسی کمتر مورد توجه دولتمردان قرار گرفته است وشیوه یکنواخت زندگی مردم را بیشتر به حال معاش واداشته تا معاد.
این نیازمند یک حرکت فرهنگی در شهرستان است که شما بخوبی آنرا دریافته اید وازطرفی برای کازرون مرثیه ای به ازاین نمیتوان نوشت که در زاویه ای قرار گرفته شده است که مسئولان این شهرستان را هم زاویه بینی وزاویه نشینی را خوداده است.
امیدوارم در زیر نظرات ریزبین جوانانی چون حضرتعالی نقاط ضعف متجلی وکازرون از این بحران زدگی فرهنگی خارج شود
مسعود هوشمندی
دست شما درد نکنه. فرهنگ کازرون و فعالیت های فرهنگی کازرون نیازمند آسیب شناسی است تا بتواند مسیر تعالی را بپیماید. من هم معتقدم کازرون بالقوه می تواند جایگاهی رفیع در فرهنگ ایران داشته باشد اما برای به فعل درآمدن آن باید کارهای زیادی کرد که معمولا مسوولان به آن تن نمی دهند. بسیاری صفات رذیله اخلاقی مانع انجام این مهم است که چشمان همه را ضعیف و یا نابینا کرده است. امیدوارم شرایطی پیش بیاید تا در این مقطع تاریخی که در آن قرار داریم و خیلی زودگذر است شاهد کازرونی پر رونق از نظر فرهنگی باشیم.
مهدی تقی نژاد
استحضار دارید که عرصه های مختلف جامعه جدا جدا قابل بررسی و نتیجه گیری نیستند. امروزه فرهنگ با اقتصاد و سیاست چنان درهم آمخیخته است که بدون نگاه هریک از عرصه های گفته شده یقینا موجب نتیجه گیری نادرست خواهد شد. من هم اعتقاد دارم که که کازرون می تواند در فرهنگ سرآمد باشد. اما این موضوع به پیش نیازهایی محتاج است که متاسفانه امروزه دست یافتن بدان بسیار بعید به نظر می رسد. اگر میدان رقابت باز باشد البته امکان رشد خواهد بود. اما هنگامیکه در کشورمان همه چیز از سیاست و اقتصاد گرفته تا فرهنگ را داریم گلخانه ای می کنیم، هیچ امیدی به پرورش درختان تنومندی در عرصه های فرهنگی و ... نخواهد بود.
شاد زی.
آقا مهدی از اینکه به وبلاگ بنده نیز سری زدید ممنون و سپاسگزارم.
باید خرسندی خودم را از این جهت ابراز کنم که نوشته بسیار مهم شما نشان از نگاه عمیق، ویژه و پر اهمیت شما به مقوله فرهنگ دارد و این نقطعه اتکاه و فصل مشترک همکاری های ما ما می تواند باشد.
از آنجا که فرهنگ اساس و بنیان پیشرفت و تعالی انسانهاست ، لذا می بایست مرتب به آن پرداخت. کازرون ما ظرفیت های توسعه و پیشرفت در همه زمینه ها را در حد اعلا دارد، لیکن در این مسیر با موانع و مشکلاتی روبروست که یکی از مهمترین آن موانع فرهنگی است. بخاطر اهمیت همین مسئله است که مدخل ورود به بحث و بررسی مسئله توسعه در شهرستان کازرون را موضوع فوق انتخاب نمودم
دکار غریب فاضل نیا
مطلب ارزشمند و دردمندانه شما دغدغه همه فرهنگ دوستان کازرونی است. شاید به نحوی این بیت شعر مصداق بایدهای پایتخت فرهنگی شدن کازرون باشد
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
پیروز باشی
علی بحرانی
دغدغه زیبایی است اما...
فقط این را بگویم که یاد این بیت افتادم:
گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من ....
پنجره
سپاس از پیامتان
به امید آن که دغدغه های دلسوزان عرصه فرهنگ ، باورهای مسوولین فرهنگی شهرستان شود (به گفته خودتان)
باز هم به شما که به فکر فرهنگ و آینده شهر وبخصوص جوانان همیشه مظلم آن هستید
نکته ای که بد نیست به ان اشاره کنم این است که مسئولان عزیزی که به"جبر زمانه" بر نهادهای فرهنگی این شهر تکیه زده اند میتوانند با مشورت با صاحب نظران در این زمینه بر مشکل عدم آگاهی خود غلبه کنند
به امید کازرون آباد در سایه فرهنگ
البته من تمام نظرات ایشان را در همه امور قبول ندارم و لی در مورد نظام مسئو لیتی شهرتان با ایشان موافق و هم عقیده ام .
برای به راه انداختن چرخ های غلتان فرهنگی اصیل و اسلامی در کازرون باید کیس های جدید را آماده و ارائه داد !
این درد جز این چاره الی ندارد . ولی از حق نگذریم فکرتان خوب جولالن دراد. احسنت