1. اگر چه نگارنده این سطور نه تنها مشکلی با ساخت و ساز و تجهیز مساجد و اماکن مذهبی ندارد و حتا از این اتفاق خوشحال میشود، اما درک شرایط زمان و مکان و موقعیت را در اولویت میداند. نقش ایوانِ پر هزینهای که این روزها در حال بناست، تناسبی با زندگی معیشتی نمازگزاران آن، که به طور عمده از طبقه متوسطند ندارد. خوف بزرگ، بدبینی بدنه جامعه نسبت به این اقدام است. زیبایی، آراستگی، تمیزی و... از ارکان مجامع مذهبی است، که امید است در همه مساجد این ارکان پیگیری شوند و به مصلای جمعه منحصر نشود، اما زرق و برقهای پرهزینه به طور طبیعی اگر به دور شدن جماعت مسلمان برسد، نقض غرض است و شایسته اصلاح.
2. چشم انداز مصلا چیست؟ قرار است در نهایت چه شکلی شود؟ هنوز خاطره مسقف کردن خیابان(!) و بعد از مدتی به مزایده (یا حراج!) گذاشتن سقف خیابان را فراموش نکردهایم! در مدتی که به خاطر دارم، برنامههای مختلفی بر سر این ساختمان آمده، بدون اینکه چشم انداز واضحی وجود داشته باشد. به طور طبیعی اگر بر اساس سلایق روزمرهی عدهای ساختمان مصلا موسَّع و مضیّق میشود و تغییر ظاهر میدهد، تا زمانی که پشتوانه مالی باشد باید شاهد ساخت و ساز باشیم. ساخت و سازهای جدید با تخریب ساخت و سازهای پیشین! اگر چنین چشم اندازی وجود ندارد که هر هزینهای در این راه دور از خِرَد و تقواست و اگر چنین نقشهای -بعد از آزمون و خطاهای گذشته- دست آخر دیده شده، لازم است به اطلاع عموم برسد. تا اطمینان خاطری باشد که قرار نیست فردایی همین گلدسته و دیوارها را برای طرح بعدی خراب کنند!
3. به طور ویژه در شهرهای کوچک و سنتی چشم امیدِ الگوسازیِ مثبت، به سمت امامان جمعه است. همان گونه که امام جمعه و دفتر ایشان میتوانند سبک صحیح عزاداری و شادمانی دینی را به دور از افراط و تفریط و انحراف نشان دهند و بقیه هیاتها به دنبال این مجموعهی معیار، آسیبشناسی و رفع نقص کنند، امید این بود که در موضوع ساخت مساجد هم الگوی جدیدی ارایه شود. دقتهایی نظیر کراهت ارتفاع گلدسته از سطح بام، یا توجه به معماری ایرانی اسلامی (شیعی)، اگر توسط این مجموعه مغفول بماند، امیدی به احیای این سنتها در بقیه نقاط شهر نمیتوان داشت. چنان که در ظاهر پیداست که خیلی نکات در ساخت و ساز جدید رعایت نشده است.
4. بدون تردید توجه به مکان در بیان دین، از دید وسیله است و نه موضوعیت، که «شرف المکان بالمکین». مسجد اگر محترم است، احترام حقیقی برای نمازگزار و نمازگزاری است و نه خشت و سنگ آن. اما چیزی که متاسفانه برداشت میشود این است که بر خلاف توجهی که به وسیع و شکیل شدن ساختمان شده، توجه چندانی به تقویت کمّی و کیفی نمازگزاری جمعه نشده است. کمیت حضور که شاید بشود در رابطه عکس با توسعه فیزیکی مکان مصلا دانست، حقیقتی تلخ را نشان میدهد. از طرفی -دستکم در ظاهر- تلاشی برای «تحویلِ حال» فعلی به چشم نمیآید. شاید اگر توجهی در سطح توجه ظاهری، به باطن این اجتماع میشد حال و روز، دیگر بود.
5. در غالب شهرهایی که دیدهام مصلاهای جمعه، در عین حال، مسجد جامع شهر و دارای فریضه نماز جماعت یومیه، تشکلهای بسیج و فعالیتهای فرهنگی روزمرهاند. یا این که در روزهای دیگر هفته محل اجتماع و درس حوزه علمیهاند. و به هر شکل استفاده از فضای ساختمانی مصلا منحصر در چند ساعتی که نمازجمعه اقامه میشود نیست. یکی از ضعفهای عمدهی مصلای جمعه کازرون انحصار در بهرهبرداری است. چرا که استفاده از آن در غیر روزهای جمعه، تنها به محل اجتماع عزاداران دهه عاشورا و مناسبتهای ویژهی سالانه منحصر است. این تک بُعدی بودن به خودی خود ناپسند و فرصتسوزی دردآوری است که لحظهای درنگ در اصلاح این وضع به صلاح نیست. از سوی دیگر این ضعف، تحمل چنین هزینههای هنگفتی را نیز سنگینتر میکند. چرا که همه هزینه برای دو سه ساعت در هفته است و حتا به اندازه یک نماز جماعت روزانه یا جمع یک واحد فرهنگی هم استفاده نخواهد داشت. از این جهت و فارغ از ساخت و ساز کنونی امید است به زودی کاری که باید سالها پیش از این میشد، انجام شود.
خدا کنه که مسئولین چه دولتی و چه غیر دولتی از پتانسیل این عزیزان استفاده کنن. نه اینکه حتی خود روحانیونی که در راس کار هستن به آنها بی توجه باشن.