آدینه ای که گذشت روز ویژه ای برای تالاب پریشان بود. روزی
که شاید در آینده یک نقطه ی فراموش نشدنی در تاریخ حیات پریشان محسوب شود.
می پرسید چرا؟ اگر اجازه بدهید، در ادامه حتما خدمت تان عرض
خواهم کرد. اما پیش از آن بگذارید کمی از یک مرد عاشق پیشه سخن بگویم که عمر و
زندگی خویش را بی هیچ چشم داشتی وقف زیست بوم گسترده ی ایران زمین نموده است .
مردی که هر گاه لب به سخن می گشاید، حرف های شنیدنی و تازه ای برای نجات طبیعت این
مرز و بوم دارد. آری او کسی نیست جز محمد درویش فعال شماره ی یک محیط زیست ایران
زمین.
بی شک هر ایرانی که دل سوخته زیست بوم ارزشمند سرزمین کهن
ایران باشد، با نام محمد درویش آشناست . مردی که برای روشن گری و آگاهی بخشی به
مردم ایران زمین و برای حفظ میراث طبیعی
سرزمین شان هر روز و هر هفته رنج سفر را تحمل نموده و در نشست ها و همایش های
مردمی و زیست محیطی شرکت می کند و با کلامی نافذ و دلنشین همراه با مستندات و آمار
و ارقام، مردم را متوجه خطری که در کمین محیط زیست و زندگی شان نشسته آگاه می کند.
بسیار ساده و خودمانی است و رنگ و ریایی در وجودش نیست. برایش فرقی ندارد که به یک
سمینار علمی دعوت شده باشد یا به یک نشست
ساده محیط زیستی در یک مهد کودک. برایش زیاد فرق ندارد که در یک برنامه زنده ی
تلویزیونی صحبت می کند یا برای مردمی در یک روستای دور افتاده در کنار هامون یا
پریشان. او هدفش روشن گری و آگاهی بخشی است و بس.
مهندس درویش صد البته بسیار هم رک و صریح الکلام است و در
گفتن حقیقت، مراعات احدی را نمی کند؛ برای او آنچه مهم است، سلامت محیط زیست و در
نتیجه سلامت زندگی مردم امروز و آیندگان است. درویش را از حدود هشت سال پیش می شناسم.
از همان ابتدای راه اندازی جغرافیای طبیعی کازرون. خوشبختانه مهندس درویش ارتباط
نزدیک و بسیار خوبی با فعالان محیط زیست کازرون دارد و بارها برای شرکت در همایش های
زیست محیطی به این دیار سفر نموده و تجربیات ارزشمند و خوبی را در اختیار دوستان کازرونی خویش قرار داده است.
چهارماه پیش که ایشان برای شرکت در آئین روز محیط بان و جشن
ضامن آهو به کازرون آمده بود، در مراسم گشایش نخستین مهد کودک زیست محیطی ایران،
یعنی مهد کودک شمشاد در جمع مادران و افراد حاضر در آن جلسه با اشاره به مشکلاتی
که در سالهای اخیر گریبان طبیعت کازرون و به ویژه تالاب پریشان را گرفته است، خطاب
به حاضران جملاتی را گفت که بسیار قابل تامل بود. او معتقد بود که برای نجات
دریاچه ی پریشان مردم کازرون نباید به انتظار معجزه یا طرح ها و برنامه های دولتی
بنشینند، بلکه کلید نجات پریشان در دست خود مردم است. مردمی که تا این حد شیفته ی
پریشان هستند که هر سال در روز جهانی تالاب ها با پای پیاده به عیادت این نگین
فیروزه ای بیمار می روند، باید از جان ومال خود مایه بگذارند و راهی برای نجات پریشان بیابند.
او معتقد است که برداشت های بی رویه از منابع آب های زیر
زمینی، عامل اصلی بیماری پریشان است. بنابراین پیشنهاد می دهد که مردم و فعالان
محیط زیست، با تشکیل یک صندوق، مبالغی را جمع آوری نموده و سپس با خرید زمین ها و
باغات و چاه های اطراف چشمه های شمال دریاچه و جلوگیری از برداشت بی رویه آب، این
چشمه ها را دوباره احیاء نموده و حق آبه ی پریشان را بدین گونه بازگرداند و مطمئن
باشند که در صورت تحقق این ایده، طی دو سه سال مجددا دریاچه احیاء خواهد شد .
تاکید و اصرار درویش بر اجرای این طرح تا بدان حد جدی بود
که در طول دو سه ماهه گذشته، در تمام تماس ها و ارتباطات خود با فعالان محیط زیست
کازرونی، پیگیر عملی شدن آن بود؛ تا اینکه عاقبت در بامداد آدینه – 4 دی ماه 94 – درویش که برای شرکت در یک همایش زیست محیطی به دیار
همسایه مان یعنی نورآباد امده بود، در مسیر خود بار دیگر به دیدار دوستداران طبیعت
کازرون آمد و در هوای لطیف و بارانی، در ساحل دریاچه پریشان و در حضور دوربین برنامه تلویزیونی "روز آمد"، یک بار دیگر بر لزوم
اجرای این طرح و تشکیل یک صندوق مردمی برای نجات پریشان تاکید نمود، و یادآور شد
که این موضوع را رسماً با معصومه ابتکار در میان گذاشته و ایشان نیز با اشتیاق
اعلام نموده که خود نیز شخضاً مبلغی را برای افتتاح این صندوق اهدا خواهد کرد.
خوشبختانه در این نشست که تعدادی از اهالی کازرون و جوامع
محلی اطراف تالاب نیز حضور داشتند، آقای حاج محمد صادق راسخی و غلامحسین راسخی به
عنوان نخستین افراد خیر و داوطلب کازرونی پا پیش گذاشته و مبلغ قابل توجهی برای گشایش این صندوق اعلام نمودند.
هم چنین از سوی نماینده جوامع محلی پریشان و گروه دوست داران کازرون نیز اعلام شد
که بزودی در این امر نیک مشارکت خواهند نمود. اما شاید زیباترین لحظه های این روز به یاد ماندنی، زمانی بود که رضا مرحمتی
فرد، نونهالی که به گفته خودش هرگز پر آبی و زیبایی پریشان را ندیده است، حاضر شد
به نمایندگی از طرف کودکان و نسلی که هرگز پریشان زیبا را به یاد ندارند، مبلغ یکصد
هزار تومان از پول های توجیبی خود را صرف رونق این صندوق نماید.
البته گرچه نگارنده معتقد است برای نجات پریشان از هیچ
کوششی نباید فرو گذار بود، و همه ی ما کازرونی ها باید با پرهیز از شعارگرایی به
دنبال یافتن راهکارهایی عملی برای احیای پریشان (که بخشی از شناسنامه وهویت این دیار
بوده است) باشیم، اما اجرای پیشنهاد فوق و تشکیل صندوق ذکر شده، می بایست با دقت و
وسواس بیشتری صورت گرفته و طرحی کارشناسی شده و مدون برای تحقق آن پایه ریزی گردد؛
تا خدای نکرده موجب هدر رفت سرمایه های مردمی و حرف ها و حدیث های پس از آن نگردد،
و در گام نخست تشکیل یک هیئت امنای منتخب از بین مردم و معتمدین محلی و گروه های مردم نهاد با نظارت اداره
محیط زیست و حتی دادستان محترم شهرستان برای نظارت بر آن ضروری می نماید.