چکیده
:
جایگاه بوشهر به عنوان بندری اقتصادی و معتبر که نقشی اساسی در ترانزیت بین الملل به عنوان تکیه گاه تجاری ایران در دوران قاجار ایفا نمود . این شهر را به یکی از کانون های مهم بازرگانی ، و بندری پیشرو در زمینه اقتصاد و تجارت خلیج فارس مطرح ساخت . با برخورداری از چنین جایگاهی بندر بوشهر به عنوان مقصدی مهم برای مهاجران داخلی ، بویژه مهاجران کازرونی تلقی گشت . علاوه بر کازرونی ها مهاجران دیگری همچون ؛ دهدشتی ها ، بهبهانی ها ، شیرازی ها و سایر گروهها و اقلیت ها نیز به این بندر مهاجرت کردند و در فعالیت های گوناگون اقتصادی و اجتماعی این شهر سهم مهمی را به خود اختصاص دادند . مهاجران کازرونی به صورت فردی و گروهی در سه مقطع تاریخی که از پایان زندیه تا ابتدای قاجاریه و از تأسیس قاجاریه تا مشروطیت و از مشروطیت تا پایان حکومت قاجار را شامل می شد به بوشهر مهاجرت نمودند . دلایل این مهاجرت را با بررسی و تحلیل منابع تاریخی می توان با عواملی چون ؛ بروز عدم امنیت در برخی از مقاطع تاریخی ، قحطی ها و خشکسالی های متناوب ، نحوه عملکرد برخی از والیان فارس و خوانین منطقه که در پاره ای از مواقع بر هرج و مرج و ناامنی های داخلی دامن می زدند از یکسو و از سوی دیگر جاذبه بندر بوشهر به عنوان مهمترین کانون تجاری خلیج فارس در این برهه زمانی مرتبط دانست . حضور چشمگیر و فعال کازرونی ها و دوانی ها به عنوان عنصری فعال در زمینه های گوناگون تجاری ، فکری و فرهنگی به گونه ای بود که به مرور زمان سهم و نقش مهمی را در این عرصه به خود اختصاص دادند . نقشی که با هضم در فرهنگ و ظرف فرهنگی بوشهر موجبات پیوند های مشترک اجتماعی و تعامل بیشتر در این زمینه و سایر زمینه ها را فرآهم آورد و در میان نسل های بعد پررنگ تر از پیش ساخت .
کلید
واژه :
کازرون
ـ بوشهر ـ خلیج فارس ـ بیشاپور ـ شاهِجان ـ کلانی و عبدوئی ـ دشت برم ـ برازجان ـ
تجارت ـ مهاجرت ـ سید محمد رضا تاجر کازرونی .
مقدمه
:
امروزه
در بوشهر کازرون و کازرونی همانقدر شناخته شده است که دشتی ها ، دشتستانی ها ، و
تنگستانی ها. این شناخت حاصل چندین نسل ارتباطات تاریخی و پیوندهای اجتماعی مشترکی
بوده است که پس از دوران قاجار نیز بر روند آن افزوده گشت . حضور فعال کازرونی ها
در بوشهر در زمینه های گوناگون ازجمله تجاری ، اقتصادی و اجتماعی از پیش زمینه ای
تاریخی برخوردار است که این ارتباط خود ریشه در تعاملات مشترک با بندر بوشهر در
عصر قاجار دارد . عصری که پیوندهای اجتماعی این دوشهر از آن مقطع آغاز و این تعامل
و تبادل بسته به تحولات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بوشهر رو به افزایش گذاشت .
جاذبه اقتصادی و تجاری بندر بوشهر در این برهه تاریخی به عنوان کانون اصلی تجارت و
بازرگانی دریایی که با حضور فعال قدرت های سیاسی و اقتصادی بین الملل نیز همراه
بود . در کنار فعالیت تجار داخلی و تاجرانی از اقلیت های گوناگونی چون ؛ ارمنی ،
زردشتی ، یهودی و به ویژه نمایندگان کمپانی های معتبر اروپایی این شهر را به مقصدی
مناسب برای مهاجران کازرونی به ویژه کسبه و تجار مهاجر از کازرون قرار داد تا در
این بندر سکنی گزینند . رونق و شکوفایی بندر بوشهر و جاذبه این بندر به عنوان
دروازه تجاری ایران و خلیج فارس که واسطه تبادل افکار و انتقال اندیشه های نوین به
نواحی داخلی ایران بود موجب جذب هرچه بیشتر مهاجران کازرونی به بوشهر گشت .
مهاجرانی که علی رغم فقدان امکانات ارتباطی و مواصلاتی مناسب با پشت سر گذاشتن
کٌتل ها وگردنه های دشوار در این شهر ساکن شدند و و به مرور زمان با سرمایه گزاری
و حضور فعال در عرصه اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی بندر بوشهرتوانستند نقشی
به سزا در رونق و شکوفایی بندر بوشهر از خود ایفا نمایند . بر این مبنا پرداختن به
پرسش هایی چند ضروری می نماید : 1ـ دلایل مهاجرت کازرونی ها به بوشهر نشأت گرفته
از چه علل و عوامل سیاسی و یا اجتماعی بوده است ؟ 2ـ کازرونی های مهاجر پس از
سکونت در بندر بوشهر در چه زمینه هایی به فعالیت پرداختند ؟ در پاسخ به پرسش ،
نخست فرضیۀ مطرح بروز عدم امنیت ، قحطی و خشکسالی های متناوب و نحوۀ عملکرد برخی
از والیان فارس و خوانین منطقه که با اقدامات خود بر نا امنی ها و هرج و مرج داخلی
دامن می زدند زمینه های مهاجرت از کازرون به بوشهر را فراهم آورد . در پاسخ به
پرسش دوم نیز پیشۀ کازرونی های مهاجر را که اغلب ارتباطی با بازرگانی و تجارت
داشتند را می بایست در گرایش آنان به امور اقتصادی و تجاری در بوشهر مؤثر دانست که
سرشناس ترین آنان خاندان ملک التجار ،
خاندان گلشن ، و به ویژه شخصیتی برجسته و تأثیر گذار به مانند ؛ سید محمد
رضا تاجر کازرونی بودند که در عرصه اقتصاد و تجارت بوشهر منشأ خدمات فراوانی
گردیدند .
روش
تحقیق :
این
پژوهش با روش تحقیق تاریخی و به شیوۀ توصیفی ـ تحلیلی به بررسی موضوع می پردازد .
پیشینه
تحقیق :
تا
کنون اثر مستقلی درمورد ارتباطات تاریخی کازرون و بوشهر در دوران قاجار تألیف
نگردیده ، فقط آثاری به صورت تک نگاری در مورد شخصیت هایی چون سید محمد رضا تاجر
کازرونی و میرزا علی کازرونی تألیف و یا در دست چاپ اند که این آثار عبارتند از :
کتاب سید محمد رضا تاجر کازرونی نوشته : دکتر عبدالکریم مشایخی که به زوایای
گوناگون شخصیتی و فعالیت های سیاسی و اقتصادی این شخصیت در دوران قاجار می پردازد
. اثر دیگری که در مورد این شخصیت کازرونی مقیم در بوشهر تألیف شده است کتابی است
با عنوان سید محمد رضا تاجر کازرونی و خدمات او به بندر بوشهر تألیف :سید احمد
حسینی کازرونی . آقای علی حق شناس نیز اثری با نام میرزا علی کازرونی تالیف کرده
است که به زندگی و مبارزات وی در خلال جنگ جهانی اول و دوران پهلوی اول می پردازد .
همچنین آثار موسی مطهری زاده پژوهشگر کازرونی با عنوان ؛ جنبش ضد استعماری جنوب و
آزادیخواهان کازرون و ناصردیوان کازرونی
به روایت اسناد ، نیز در خور اهمیت است . وی در این اثر به واکاوی نهضت جنوب و نقش
مردم و مبارزان کازرونی در این نهضت پرداخته است .
پیشینه
تاریخی کازرون:
روند
چگونگی رشد ، شکل گیری و تکامل شهر و شهرنشینی کازرون در پیوندی ناگسستنی با
" بیشاپور" تاریخی و ابعاد حوادث و رخدادهای گوناگون سیاسی ـ اجتماعی و
فرهنگی این شهر کهن معنا می یابد .تاسیس شهر تاریخی بیشاپوربه دوران اوج و اعتلای
امپراتوری ساسانیان باز می گردد . نیروهای رومی به فرماندهی والرین که در طی نبردی
به اسارت شاپور اول درآمده بودند در طراحی این شهر نقش به سزایی داشتند. لازم به
ذکر است که ایالت فارس در دوره ساسانیان به پنج کوره ( خوره ، ولایت ، شهرستان یا
ناحیه ) تقسیم می شد و این تقسیم بندی حتی در دوره اسلامی تا مدت ها برقرار بود .
کوره شاپور که معرب آن "سابور " است در واقع یکی از پنج کوره ایالت فارس
و کوچکترین آنها بوده که دراغلب منابع نیز به آنها اشاره شده است. (فسایی
،1388:ج2/19 ؛ ابن بلخی، 1379 :121 ؛ مستوفی ،1362 : 113 ؛ لسترنج ، 1377 : 267 ). شهر بیشاپور در
کنار جاده شاهی روزگار باستان که یکی از مهمترین راههای ارتباطی ایران زمین بود
تاسیس گردید. این راه در زمان هخامنشیان تخت جمشید و استخر را به شهر باستانی شوش
و در عصر ساسانی شهر جور ( فیروزآباد) و بیشاپور را به تیسفون مقر امپراطوری
ساسانی وصل می کرد و از بیشاپور راهی نیز به کرانه های خلیج فارس امتداد می یافت .
این راه علاوه بر استفاده در موارد استراتژیکی و نظامی یکی از مهمترین راههای
تجارتی و ارتباطی بود که بازرگانان بسیاری امتعه و کالاهای خود را به اقوام دیگر
ساکن در نواحی ساحلی خلیج فارس عرضه می کردند. حد و حدود کوره بیشاپور از حوزه رود
شاپور تجاوز نمی کرده است بنابر نقل منابع تاریخی کرسی این ولایت شهربیشاپور بود .
.
همانگونه که در پیشینه اکثر شهرهای ایران نقش و تاثیر اسطوره ها به وفور دیده می
شود . در بازگشتی به گذشته های دور رد پای اساطیر را که پیوندی ناگسستنی با خلقیات
و روحیات ایرانیان دارد را می توان در اینجا و دربررسی تاریخ پر فرازو فرود
بیشاپور نیز مشاهده کرد . بر طبق این باور جغرافی نگاران مسلمان پایه گذاری این
شهر را در آغاز و به روزگار قدیم به طهمورث دیوبند نسبت می دهند که او و در زمانی
که در اصطخر هیچ شهری نبود شاپور را ساخت . شاپور در آن زمان به نام " دین لا
" خوانده می شد . این نام در آثاری چون فارسنامه ابن بلخی و نزهه القلوب
حمدالله مستوفی نیز آمده است اما هیچکدام از این جغرافی نگاران به جزئیات آن اشاره
ای نکرده اند .( ابن بلخی ، 1379 : 63 و 142 ؛ مستوفی ، 1362 : 126 ) .
همزمان
با سیطره اسکندر مقدونی بر سرزمین ایران و سیطره فرهنگ هلنیسم بر ایران زمین ،
بیشاپور نیز به مانند سایر شهرهای مملکت پارس در طی حملات و هجوم های مکرر
یونانیان از میان رفت تا اینکه دیر زمانی بعد ودر نیمه اول حکمرا نی ساسانیان و
همزمان با دوران اوج و شکوه فرمانروایی شاپور اول و بدنبال سیاست های شهرسازیی که
از زمان موسس این سلسله ، اردشیر بابکان اعمال شده بود بیشاپور نیز توسط شاپور اول
بار دیگر تجدید بنا گردید و به عنوان مهمترین شهر پس کرانه ای خلیج فارس حیات
تاریخی خویش را از سر گرفت . ( اصطخری ، 1368 : 96 ؛ فسایی ، 1379 : ج2/1432 ) .
از نظر لغوی و بر طبق نظر تعدادی از مورخین بیشاپوریا بغ شاپور را می توان به
معنای شاپور بزرگ ویا خداوندگار شاپور دانست . همچنین بر اساس تحقیقاتی که پروفسور
نولدکه آلمانی انجام داده است می توان بیشاپور را نیز به معنای " سرای شاپور
" معنی کرد . ( ثواقب ، 1385 : 34) شهر بیشاپور در یک حوزه جغرافیایی وسیع قرار
گرفته بود به صورتی که حد و حدود نواحی این ولایت در اکثر منابع دوران اسلامی ذکر
شده است ابن خردادبه از جغرافی نگاران قرن چهارم هجری روستاهای این ولایت را به
صورت زیر بر می شمرد : خشت و کیمارج ( کمارج)،کازرون ، خٌره ( جره ) ، دشت بارین ،
شاهِجان ( چنارشاهیجان فعلی ) انبوران ، دریز و داذین ( ابن خردادبه ، 1370: 36 ) دیگر
جغرافی نگاران معروف اسلامی هریک به
فراخور زمان خویش وبر اساس مشاهداتشان به بررسی شهر بیشاپور پرداخته اند . نکته در
خور تأمل آنکه جغرافی دانانی چون جیهانی و ابن بلخی شهرهایی چون ریشهر و مهروبان و
برازجان و کوه جیلویه را نیز جزوی از ولایت شاپور دانسته اند .( جیهانی ، 1368 :
110 ؛ ابن بلخی ، 1379 :142 و 148 ) . موقعیت استراتژیک بیشاپور در این دوره و به
دلیل قرار گرفتن در کنار جاده شاهی عهد باستان که به تیسفون پایتخت پادشاهی ساسانی
متصل می گردید به این شهر اهمیت ویژه ای بخشیده بود . توجه و اهمیتی که شاهان عصر
به این شهر می دادند موجب رشد و ترقی بیشاپور گردید به طوری که آثار فراوان برجای
مانده از دوران حکمرانی ساسانیان و آثار برجای مانده از ویرانه های امروزین این
شهر ، معرف عظمت این کهن شهر ایرانی می باشد . ( ثواقب ، 1385 : 234 ) .
بر
طبق منابع تاریخی موجود ، کازرون در این مقطع توسط شاپور اول عمارت یافت و از
توابع بیشاپور قرار داده شد . ( زرکوب شیرازی ، 1230 :
28 ؛ فسائی ، 1379 : ج2 / 1430 ؛ فرصت الدوله شیرازی ، 1362 : 279 ) . بر همین
اساس و با توجه به مستندات ارائه شده از سوی منابع مکتوب در قرون نخستین اسلامی خط
سیر لشکر کشی اردشیر بابکان نیز پس از تصرف فارس و کرمان و همچنین سواحل خلیج فارس
به قصد اهواز از همین ناحیه که به کوره شاپور معروف شد صورت گرفت . ( طبری ، 1362
: ج2/584 ؛ابن اثیر : ج4/192 و 193 ) . با آغاز فتوحات مسلمین در جبهه شرقی جزیره
العرب یعنی در نواحی عراق و ایران که همزمان با خلافت ابوبکر ( 13 ـ 11 هـ . ق )
صورت گرفت ودر خلافت خلیفه دوم دنبال شد ساسانیان شکست خوردند و راه ورود سپاهیان
عرب به ایالات و ولایات ایران گشوده شد . سرزمین ایران به تدریج و با پشت سرگذاشتن
زد و خورد و درگیری های فراوان ، به تدریج به تصرف مسلمین درآمد . در این میان
ایالت شاپور در فارس نیز از جمله شهرهایی بود که با وجود مقاومت های بسیار و چندین
نوبت جنگ و درگیری سرانجام توسط مسلمین فتح شد .تصرف شاپور و کازرون توسط سپاهیان
اعراب مسلمان از طریق دریا و از راه جزیره بحرین صورت پذیرفت .( ثواقب ، 1385 :
236 ).
ورود
اسلام به سرزمین فارس و متعاقب آن شهر بیشاپور و کازرون به مانند سایر نقاط ایران
زمین در ابتدا با مقاومت ها و جنگ و گریزهای
گاه و بی گاه میان مردمان ولایت شاپور از سویی و اعراب مسلمان از دیگر سو
همراه بود . به طوری که در طی چندین نبرد این شهر دست به دست می شد تا اینکه پس از
مدت زمانی مقاومت سرانجام در سال 26 هـ . ق توسط عثمان بن ابی العاص فتح گردید .
کازرون و ولایت شاپور در طی سالهای نخستین ورود اسلام به ایران عرصه تلاقی نیروهای
خوارج با والیان حکومت اسلامی و همچنین
حکمای منتصب از سوی دولت امویان و بعدها عباسیان بود .(طبری ، 1362 : ج8/3425و3426
؛ابن اثیر ، بی تا : ج6/160و161؛ فسایی ، 1379 :ج1/185 و186 ). همزمان با روی کار آمدن آل بویه در ایران و
سیطره فرزندان بویه بر سرزمین های خلافت اسلامی
و به تبع آن تصرف بغداد مرکز خلافت عباسیان ، فارس و کازرون نیز در تقسیم
بندی قدرت به علی عماد الدوله رسید.( ابن اثیر ، بی تا : ج6 /190 ؛ فسایی ، 1379 :
ج1/216 ) . دوران حکومت آل بویه بر شاپور و کازرون به ویژه دوران فرمانروائی عضد
الدوله دیلمی را می توان یکی از مقاطع مهم رونق و شکوفایی صنعت نساجی و کتان بافی
در کازرون دانست .در این دوران فرآورده های نساجی شاپور و کازرون از سویی به نواحی
جنوبی کشور به ویژه بندر سیراف و از دیگر سو به نواحی مرکزی ایران و مراکزی چون
یزد و اصفهان و از آنجا حتی تا مرکز خلافت اسلامی نیز صادر می گردید . به احتمال فروان یکی از دلایل
عمده توجه عضدالدوله دیلمی به شهر بیشاپور و کازرون را می توان جایگاه ویژه سیاسی
ـ اقتصادی بندر سیراف در معادلات این پادشاه دیلمی دانست .
موقعیت
مهم بیشاپور و کازرون به عنوان یک شهر پس کرانه ای خلیج فارس در قرن چهارم هجری ،
عضد الدوله را بر آن داشت تا عده ای از مهاجران شامی را نیز در منطقه شاهِجان یا
شاهیجان ( چنارشاهیجان فعلی ) به نام دوست ایران یا دوسیران ساکن کند . اینان
مردمانی قوی بنیه بودند که از نظر امنیت راههای ارتباطی منتهی به خلیج فارس را
تأمین می نمودند. از دیگر موارد در خور ذکر، رشد تصوف خانقاهی به رهبری شیخ
ابواسحاق ابراهیم کازرونی پیرو طریقه مرشدیه است که نقش عمده ای را در تقابل با
زردشتی گری و ترویج دیانت اسلامی در کازرون ایفا نمود، به طوری که به شیخ غازی نیز
ملقب گردید. ( فردوس المرشدیه ، 1333 : 18 ـ21 ؛ فرصت الدوله شیرازی ،1362 :
ج2/526 ) تاثیر شیخ ابو اسحاق بر مریدان به نحوی بود که بعدها در قرن هشتم مرشدیه
در آناطولی و آسیای صغیر نیزطرفدارانی به نام اسحاقیه داشت. پس از فروکش کردن قدرت
در خاندان بویه جنگ های جانشینی و خانمان برانداز خانوادگی در این خاندان منجر یه
تجزیه امپراطوری وسیع آل بویه گردید . در نهایت امر نیز سرزمین ایران که در این
مقطع حساس از تاریخ خود مواجه با موج جدیدی
از ترکان غز به نام سلجوقیان گردید ، بار دیگر تقدیر خود را در دستان ترکان
صحراگردی می دید که داعیه حکومت و فرمانروایی بر سرزمین ایران را داشتند . بنابر
این بدنبال انتقال قدرت از آل بویه به سلجوقیان ، ایالت فارس تحت اقتدار سلاطین
سلجوقی قرار گرفت . حکومت فارس نیز از سوی آلب ارسلان پادشاه مقتدر سلجوقی به
امرای شبانکاره تفویض گردید. از این زمان به بعد است که حکومت ایل شبانکاره بر این
نواحی تا مدت ها برقرار گردید . بر اساس مستندات تاریخی امرای شبانکاره که مردمانی
ظالم و بی رحم بودند در زمان حاکمیت " ابوسعد محمد بن بابای شبانکاره
ای" در سال 495 هـ . شاپور را به کلی سوزاندند و ویران نمودند . به گونه ای که از آن پس مسکن دد و دام
گشت . ( ابن بلخی ، 1379 : 142 ؛ ابن زرکوب شیرازی ، 1230 : 63 ؛ فسایی ، 1388 : ج1 / 238 ) .
بدنبال اختلافاتی که بر سر جانشینی سلطان ملکشاه سلجوقی در مرکزیت قدرت سلاجقه
پدیدار گردید، امرای شبانکاره نیز در ایالت فارس و به خصوص شهرهایی چون شاپور و
کازرون و نوبندجان هرچه بیشتر بر تعدیات خویش افزودند و اکثر شهرهای این ایالت را
ویران نمودند . ( ابن اثیر ، بی تا : ج8/188 ؛ فسایی ، 1388 : ج1 /236 ) . شدت
ویرانی و قتل و غارت در بیشاپور به حدی بود که عده بیشماری از مردمان ساکن این
نواحی به دلیل ظلم و اجحافات بیش از اندازه امرای شبانکاره از این شهر مهاجرت کردند .( ابن زرکوب ،1230 :
61 ـ 63 ). احتمالا از همین زمان است که بدنبال ویرانی شاپور ، کازرون جایگزین
بیشاپور کهن سال گردید. روند این حوادث که پیامدی بجز قتل و غارت و اسارت برای
مردمان شاپور و کازرون به همراه نداشت تا هفت سال بر همین منوال ادامه داشت ، تا
این که در سال 502 هـ . ق سلطان محمد سلجوقی برادر برکیارق پسر کوچک خود را به نام
چغری فرمانروای فارس کرد واورا تحت اختیار اتابکی به نام جلال الدین چاولی قرار
داده و والی فارس نمود . سرانجام بدنبال اقدامات این اتابک ابوسعد شبانکاره ای در
طی نبردی از پای درآمد و امنیت و آرامش به کازرون بازگشت . ( ابن بلخی ، 1379 :
146 ؛ ابن زرکوب شیرازی ،1230 : 30 ؛
وثوقی ، 1380 : 120 ) در سایه امنیت ایجاد شده براساس نقل منابع تاریخی در کازرون صنعت نساجی کازرون بار دیگر رونق گرفت به طوری
که تحت نظارت حکومت ، نساجان جامه هایی از جنس کتان می بافتند و آن را به دیگر شهر
های ولایات صادر می نمودند . بنابر گفته ابن بلخی به دلیل اعتماد نساجان کازرونی
از سویی و و خریداران این نوع کالا از سوی دیگر و همچنین بدنبال اعمال سیاست های
امنیتی از سوی حکومت وقت تا حدود زیادی تجارت کازرون از قِبَل صنعت نساجی و فروش
کتان توزی رونق گرفته بود.( ابن بلخی ، 1379 : 145 و 146 ؛ لمبتن ، 1382 : 357و358)
با از میان رفتن امنیت و رفاه از فارس و صفحات جنوبی و بدنبال آن تزلزل در ارکان
حکومت سلاجقه در ایران مرکزی و دست به دست
شدن قدرت مابین اتابکان سلجوقی، زنگی و سلغری و دست نشاندگان حکومت خوارزمشاهیان
در یک توالی تاریخی چندین ساله که با درون مایه ای از تضاد و تقابل همراه بود رونق
، رفاه و امنیت باردیگر از کازرون رخت بربست .
رخنه
ای که از مدت ها قبل در ساختار ترکی ـ عشیره ای خوارزمشاهیان ایجاد گردیده بود به
دلیل تزلزل در ماهیت قدرت مرکزی که آن
ماهیت به رسم همیشگی در تاریخ ایران شخصی بوده است پیامدی در آن برهۀ حساس
تاریخی به جز مغول و ایلغارش نمی توانست داشته باشد . پیامدی که به قول یکی از
مورخین این قرن جهان را چون موی زنگی در هم می پیچید و دگرگون می نمود . بنابراین
حضور و نفوذ ایلخانان در صفحات جنوبی ایران ، فارس و کازرون اگرچه بواسطه سیاست
های بازدارنده اتابکان فارس کم رنگ بود اما در پاره ای از مقاطع با قتل و غارت
مردمان این نواحی همراه بود و گهگاهی رنگ جنون و جنایت نیز به خود می گرفت .
در
زمان حکمرانی ایلخانان بر سرزمین ایران و همزمان با حکومت غازان خان که دوران اوج
و اقتدار ایلخانان نیز بود ، به دلیل وقوع کشمکش های سیاسی و جنگ های مکرری که
مابین ایلخانان و حکومت ممالیک رخ داده بود . عده ای بالغ بر ده هزار سوار از
مغولان جغتایی از فرصت بدست آمده نهایت استفاده را برده و به صفحات جنوبی ایران ،
به ویژه فارس ، کازرون ، دشتستان ، لیراوی ، خورشیف هجوم بردند که در کازرون با
مقاومت عده ای از مردمان روستای عبدویی ( روستایی واقع در کوهمره نودان از توابع
شهرستان کازرون ) روبه رو شدند . مقاومت مردان این روستا و سایر محلات کازرون که
با حداقل امکانات در مقابل حمله و هجوم مغولان جغتایی ایستادند مانع از تصرف
کازرون توسط این گروه از مغولان گردید . (
ثواقب ، 1385 :؛ به نقل از : وصاف ، 1372
: 218و220 ؛ فسایی ، 1388 : ج1 /285 و 286 ) . با سپری کردن عصر فَترَت در
تاریخ ایران و در گذار از عصر تیموریان و ترکمانان که پیامدی به جز کشمکش
امیرزادگان تیموری و ترکمان بر سر قدرت در فارس و کازرون به همراه نداشت به عصر
صفویه می رسیم . حکومت کازرون در عصر دوران ساز صفویه و به ویژه دوران حاکمیت شاه
عباس اول شاهد تحولی عمده در ساختار سیاسی خود بود . تثبیت و تفویض قدرت در سلسله
افشار کازرون از مهمترین رویداد های سیاسی کازرون در سال 1001 هـ . ق به شمار می
رفت . ( فسایی ، 1388 : ج1 / 438 ) . از این مقطع تاریخی به بعد به مدت 250 سال
تقدیر تاریخی و سیاسی مردمان کازرون با
حاکمیت سلسله خوانین پیوند خورد . خوانینی که گهگاه رعایای فرودست این دیار را بر
اساس مصالح سیاسی وقت نوازش و گاه می نواختند و مالیات های سنگین را بر آنان تحمیل
می نمودند . از معروفترین خوانین این سلسله علی قلی خان کازرونی و برادرش رضاقلی
خان بودند که هر کدام از این دو بنابر اقتضای سیاست حکام وقت در قدرت طلبی و
تمامیت خواهی حاکمانی که پس از مرگ کریم خان زند ، داعیه قدرت داشتند این حاکمان به کار گرفته شدند . ( هدایت ، 1339
: ج9 / 99 ) . با افول ستاره خاندان زند و
قدرت گیری سلسله قاجار در تاریخ ایران ، بار دیگر در دو مقطع حساس تاریخی شاهد
حضور فعال کازرون در صحنه سیاسی ایران می باشیم : یکی در سال 1273 هـ . ق و همزمان
با هجوم نیروهای انگلیسی به جنوب ایران در جریان قضیه هرات و دوم وقوع جنگ جهانی
اول در اواخر حکومت قاجاریه بود که مردم و تفنگچیان کازرون و سایر نواحی این شهر
در کنار مردم و مبارزان بوشهری تأثیر به سزایی از خود بر جای گذاشتند . ( ثواقب ،
1385 : 266 ؛ هدایت ، 1339 : ج10 / 727 ؛
سپهر ، 1362 : ج4 / 255 ؛ فسایی ، 1388 :
ج1 /812ـ 817 ).
مبادلات
کازرون ـ بوشهر از قرن چهارم تا دوازدهم هجری
سیر
صعودی تعاملات اجتماعی کازرون ـ بوشهر و روند مبادلات این دو شهر از قرن چهارم ،
همزمان با دوران قدرت گیری آل بویه و به خصوص عصر حاکمیت عضدالدوله دیلمی آغاز
گردید . رونق و شکوفایی کازرون در این عهد به عنوان یکی از معتبرترین کانون های
صنعت نساجی از یک سو و از سوی دیگر موقعیت ویژه و برتر اقتصادی و تجاری سیراف در
قرن چهارم موجب سرعت بخشیدن به ارتباطات اقتصادی، اجتماعی ، و مبادلات فکری و
فرهنگی گردید . به طوری که بیشترین حجم مبادلات مابین این دو شهر از راه دریز (
دریس ) به کمارج و سپس از کمارج به خشت و ازآنجا پس از طی مسافتی و با عبور از
شهرهای مابین راه با مرکزیت سیراف صورت می گرفت . ( ابن بلخی ، 1374 : 426 و 427 )
. بدنبال عدم ثبات سیاسی و شکاف در هرم قدرت آل بویه و پس از آن هرج و مرج های
متداول به وجود آمده در تاریخ ایران که به زعم دکتر کاتوزیان از خصایص ذاتی جوامع
کوتاه مدت است ( کاتوزیان ، 1392 : 9و10 ) نواحی تحت سیطره و نظارت آل بویه از جمله فارس
و کازرون را نیز در این مقطع زمانی از رخوت و بی ثباتی رایج در دربار این خاندان
متأثر گردید. بدنبال این رخدادها و قطعی شدن عدم نظارت حاکمان و ترویج بی ثباتی و
هرج و مرج از سویی و از سوی دیگر افول و تنزل سیراف به عنوان مهمترین مرکز
بازرگانی خلیج فارس در این برهه از زمان ، مبادلات کازرون و بوشهر را در این مقطع و
در ابعاد مختلف اجتماعی ، اقتصادی ، فکری
و فرهنگی تحت تاثیر قرار داده و دچار افول نمود . ازاین زمان تا حدود اوایل قرن
دوازدهم و همزمان با دوران حاکمیت خاندان زند بر ایران اکثر قریب به اتفاق منابع
تاریخی در باب مبادلات جمعیتی دو طرف سکوت اختیار کرده اند . بیشترین اطلاعاتی که
از ارتباطات کازرون ـ بوشهر در دوران زندیه ، به خصوص سالهای پایانی این حکومت
حکایت می کند ، مربوط است به اتحاد نیروهای کازرونی و بوشهری در تقسیم بندی قدرت
مابین لطفعلی خان زند و آقامحمد خان قاجار از یکسو و نیروهای دشتستانی از سوی دیگر
. شایان ذکر است که با استناد به منابع تاریخی ، مهمترین موج های مهاجرتی میان
کازرون و بوشهر را می توان در سه مقطع حساس تاریخی دسته بندی کرد : 1 ـ سالهای
پایانی حکومت زندیه تا ابتدای قاجاریه 2 ـ عصر ناصری تا مشروطیت 3 ـ از مشروطیت تا
پایان قاجاریه
مهاجرت
از کازرون به برازجان
مهاجرت
پدیده ای تاریخی است که قدمتی به اندازه طول عمر بشریت دارد . اکثر مهاجرت ها را
می توان برخوردار از عوامل دافعه در داخل و جاذبه در خارج دانست . مهاجرت ها بسته
به نوع آن اعم از سیاسی ، اجتماعی ، فکری و فرهنگی در روند رخدادهای تاریخی تاثیر
گذار بوده اند . عواملی چون ؛ جنگ ها ، فقدان امنیت ، عدم ثبات سیاسی و هرج و مرج
،فقدان فضای روحی و روانی به منظور شکوفا شدن خلاقیت ها و استعدادها ، فقدان یک نگاه عقلانی و جامع نگر به ظرفیت ها
و استعدادهای یک ملت در طول تاریخ در کنار موارد دیگری چون تمامیت خواهی حکام در
مقاطع حساس تاریخی به قیمت به مسلخ کشاندن منافع سرزمینی و ارجحیت دادن منافع شخصی
بر این امر مهم را می توان از مهمترین عوامل دافعه دانست . در نقطه مقابل نیز وجود
عواملی چون امنیت و ایجادبستری مناسب برای ظهور و بروز اندیشه های خلاق و آفرینشگر
از یکسو و بهره مندی جامعه از یک فضای فکری مناسب و خالی از اغراض و تعصبات
کورکورانه به منظور شکوفایی سطوح فکری و فرهنگی طبقات مختلف جامعه از سوی دیگر را
می توان از مهمترین عوامل جاذبه ای دانست که با تکیه بر وفاداری طبقات گوناگون
جامعه می توانست و می تواند حاکمان را در اجرای مقاصد عالیه فرهنگی و تمدنی توفیق
بخشد . ( فرای ، 1363 :212 ) همانگونه که ذکر آن رفت در تاریخ ایران مهاجرت ها
بسته به نوع آن در روند رخدادهای تاریخی تاثیر گزار بوده اند . بیشترین مهاجرت ها
در تاریخ ایران براثر کوچ های گروهی و همچنین کوچ های اجباری ناشی از سیاست های
حکام وقت بوده است . به عنوان مثال : مهاجرت ترکان در قرون میانه و مهاجرت
ترکمانان در قرن های هشتم و نهم ، در کنار کوچ های اجباری ارامنه و گرجی ها ،
چرکسی ها ، افشارها و قاجارها ، نمونه های فراوانی هستند که هر کدام از این مهاجرت
ها بسته به سیاست های اعمال شده از سوی حکام وقت و به فراخور عصر و زمانشان منشأ
تحولات سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی فراوان در تاریخ ایران گردیدند .در این
میان صفحات جنوبی ایران زمین در سالهای پایانی حکومت زندیه و همزمان با اوایل قدرت
گیری سلسله قاجاریه شاهد چنین ارتباطات
اجتماعی بود . مهاجرت های گروهی و انفرادی مابین کازرون به عنوان مهمترین شهر پس
کرانه ای خلیج فارس و در سوی دیگر بوشهر به عنوان مهمترین بندر تجاری خلیج فارس در
دوران قاجار ، نمونه هایی از آن دست مهاجرت هایی است که به دلایل عمده ای چون ؛
حسن همجواری و جذبه اقتصادی و اجتماعی بوشهر به عنوان یک بندرترانزیتی و مادر از
نظر موقعیت در بارگیری ، صادرات و واردات
کالا توجه بسیاری از مردم به ویژه صنف تجار و بازرگانان کازرونی را به سوی خود جلب
نمود . به گواهی تاریخ و با توجه به اسناد موجود و همچنین روایت منابع تاریخی موجود
ریشه های اولین ارتباطات در فصل جدید تاریخ ایران مابین این دو شهر را می توان در
اواخر دوران زندیه و اوایل دوران قاجار دانست . رونق اقتصاد تجاری بوشهر به عنوان
یک بندر مقصد و پیشرو در آبراه خلیج فارس ، که از همان ابتدای دوران فتحعلیشاه به
مرور آغاز گشته بود می تواند دلیلی موجه بر این امرباشد . مهمترین دلایل این رونق
که خود باعث جذب بیشتر مهاجران از طوایف و قومیت های گوناگون ، به خصوص کازرونی ها
به این بندر گردید را در ایجاد امنیت اعمال شده توسط دولت وقت در محورهای حمل و
نقل کالا که از مسیر برازجان و کازرون در جاده شاهی می گذشت مربوط دانست . علاوه بر این ویلم فلور حضور ناوگان دریایی
بریتانیا در خلیج فارس را که اقدامات امنیتی دریایی را برای شناورهای کوچک فراهم
می نمودند بر این موارد افزوده است . ( فلور ، 1389 :29 ) .
جایگاه
بوشهر به عنوان نقطه اتصال فرهنگی و تجاری خلیج فارس در ابعاد امنیتی و رفاهی نیز
آرامش را به نواحی پس کرانه ای منتقل نمود . به نحوی که نواحی پس کرانه ای چون
برازجان ، کازرون و شیراز که در مسیر جاده شاهی قرار داشتند از قِبَل آن منتفع
گردیدند . بر همین مبناست که شاهد اولین ارتباط اجتماعی مابین کازرون ، برازجان و
بوشهر از این راه هستیم . فرانکلین مسافر انگلیسی که در اواخر قرن هجدهم در مسیر
مسافرت به شیراز از برازجان عبور می کند
" برازجان را روستایی قابل
توجه می داند که هم پر جمعیت است و هم حصاری آجری دارد . این حصار دارای برج و
باروست . برازجان جایی تقریبا آرام بوده که جمعیتی قابل توجه نیز در آن ساکن بوده
است ." ( فلور ، 1388 : 15 ) این آرامش را به احتمال فراوان می توان متأثر از
رونق اقتصاد و تجارت بوشهر در این برهه از زمان دانست . این رونق و شکوفایی بوشهر
به عنوان دروازه تجاری ایران در خلیج فارس از یکسو و از سوی دیگر امنیت و آرامش
ایجاد شده توسط خوانینی که در مناطق پس کرانه ایی چون برازجان اعمال قدرت می
نمودند موجب گردیدکه عده ای از اقوام و اصناف مختلف از ناحیه کازرون به دعوت یکی
از خوانین حاکم در این شهر به نام سالم خان برازجانی (1246ـ 1220 هـ . ق) به این
شهر کوچ کنند و مایه خدمات فراوانی برای این شهر گردند . به طوریکه به فاصله چند
سال ده ها نفر از صاحبان حِرَف مختلف از قبیل : آهنگر ، مسگر ، حلبی ساز ، نجار ،
خراط ، رنگرز ، رویگر ، گیوه دوز ، کوزه گر ، بنّا ، آهک پز ، نانوا و غیره از
کازرون به برازجان آمدند و با کمک سالم خان مشغول کسب و کار شدند .( فراشبندی ،
1336 : ج1 / ؛ یاحسینی ، 1388 : 35 ) کوچ گروهی طبقات گوناگون از اصناف فعال در
کازرون را می توان به احتمال فراوان نشانگر تحمیل مالیات های سنگین از سوی مؤدیان
مالیاتی از یکسو و ایجاد آرامش مقطعی و هرچند کوتاه مدت در برازجان از سوی دیگر
دانست که برای مدت زمانی می توانست آرامش لازم را برای کسب و کار فرآهم آورد . بنابراین
و دریک بررسی مختصر می توان مهمترین طوایف مهاجر کازرونی را که به برازجان مهاجرت
کردند و با خدمات خویش منشأ اثر فراوان گردیدند چنین برشمرد :
طایفه
پاپری:
طایفه
پاپری یکی از معروفترین طوایفی است که پس از خاندان روزبه و حاج باقری که از زمان
صفویه ، یعنی در سنه 920 هـ . ق در برازجان ساکن بودند در این شهر مستقر گردیدند . این طایفه از دو تیره به نام
های مشهد علیشری و رئیس قاسمی تشکیل شده که تیره رئیس قاسمی اصالتا متعلق به
روستای مشتان کازرون بودند . این تیره تقریبا از اوایل دوران قاجاریه به دنبال
فقدان امنیت و تعدیهای مکرر اشرار و راهزنان منطقه به برازجان کوچیدند و در زمینه
فعالیت های اجتماعی و اقتصادی برازجان و به دلیل برخوردار بودن از تعداد جمعیت
فراوان تاثیرات فراوانی در اداره امور برازجان از خود بر جای گذاشتند . ( فراشبندی
، 1336 : ج2 / 141 ؛ اتابک زاده ، 1373 : 83 ) لازم به ذکر است که اصطلاح "پاپری" که
بر این طایفه اطلاق می شده است به دلیل محل سکونت اولیه آنان بوده که در مناطق
کوهپایه ای روستای مشتان کازرون ساکن بوده اند .
طایفه
خسروی:
این
طایفه نیز از دو تیره به نام های آقایان خشت و خسرو کازرونی تشکیل شده بود که این
تیره نیز در دوران حاکمیت فتحعلیشاه قاجار از کازرون به برازجان مهاجرت نمودند .
طایفه
آهنگر:
اصل
این طایفه از کاشان بوده ، که به دلیل مساعد نبودن محیط این شهر در ابتدا به
کازرون مهاجرت نموده و سپس به دلیل مناسب نبودن فضای کسب و کار مناسب در کازرون
این طایفه به سرپرستی دو برادر به نام های فخر و عسکر که بنا به نقل منابع از
اجداد نسل حاضر نیز به شمار می روند از
کازرون به برازجان مهاجرت کردند . ( فراشبندی ، 1336 : ج2 / 146 ، اتابک زاده ،
1373 : 38 ).
طایفه
کوزه گران:
این
طایفه اصالتا کازرونی بوده و شخصیت برجسته آنان نیز فردی بوده به نام "
کربلائی بخشعلی فخار " که به احتمال
در اواخر دوران فتحعلیشاه و اوایل حکومت محمد شاه قاجار به همراه طایفه خویش به
برازجان مهاجرت نموده و صنعت کوزه گری و سفال سازی و آجر پزی و گچ ریزی را در این
شهر پایه گزاری کردند .این طایفه همچنین به دلیل مهارتی که در فن گچ ریزی داشتند در
پی ریزی دژ معروف برازجان و پل ارتباطی دالکی نقش فراوانی داشتند . ( فراشبندی ،
1336 : ج2 / 146 ).
طایفه
نجاران:
این
طایفه نیز اصالتا کازرونی بوده که از سه تیره با نام های استاد حسنی ، حاج صفری و
قاید جعفری تشکیل شده بود .علت مهاجرت این طایفه را می توان در اختلافات محلی با
خوانین وقت و همچنین اختلاف نظرهای طایفه ای دانست که موجب مهاجرت آنان به برازجان
گردید .( فراشبندی ، 1336 : ج2 / 152 ). درکنار این طوایف ، طوایف دیگری نیز از
سایر نقاط کازرون را می توان برشمرد که در
یک جغرافیای جمعیتی وسیع تر ، کازرون و مسقط الرأسشان را ترک نموده ودر برازجان
رحل اقامت افکندند . طوایفی چون : شاه حسینی از روستای کلانی و عبدوئی ،
دارالمیزانی متعلق به نودان کازرون ، شحنه ؛ از ملای ارۀ کازرون ، برجل ازمهرانگان
کازرون ، ذهبی و مقنی اصالتا کازرونی ، کمارجی ؛ اهل روستای کمارج کازرون و طایفه
زمانی از روستای بناف کازرون . هرکدام از این طوایف بنا بر موقعیتی که به دست
آوردند منشأ اثر و خدمات فرهنگی و اقتصادی فراوانی گردیدند . بنابراین و در یک جمع
بندی کلی می توان دلایل مهاجرت طوایف
مهاجر از منطقه کازرون به مقصد برازجان را اینگونه برشمرد :
ـ
رونق و رشد تدریجی بندر بوشهر به عنوان یک بندر مقصد و تاثیر این رونق بر مناطق پس
کرانه ای واقع در مسیر عبور مال التجاره ها از جمله برازجان .
ـ
ناامنی به وجود آمده در منطقه کازرون بدنبال عدم تمرکز قدرت در حاکمیت ، به دلیل
وقوع جنگ های فرسایشی میان خوانین .
ـ
تمایلات استقلال طلبانه خوانین و دامن زدن به جنگ های طایفه ای که نتیجه ای به جز
اختلافات شدید خوانین محلی و متعاقب آن
اجحاف بر رعیت چیزی باخود به همراه نداشت .
ـ عدم
وجود زیر ساخت های لازم برای رونق کسب و کار و در نهایت تضاد منافع خوانین حاکم
بوشهر؛
تکیه گاه تجاری ایران در دوران قاجار
ایران
درزمان قاجار با پشت سر گذاشتن عصر انقلاب های بزرگ جهانی وارد مرحله ای نوین از
تاریخ خود گردیده بود . همزمان با این دوره در ایران ، کشورهای اروپایی استعمارگر
مرحله به مرحله همگام با پیشرفت های نوین جهانی به پیش رفته بودند، به گونه ای که
خود و کشورشان را دائرمدار کشورها به ویژه کشورهای توسعه نیافته و جهان سومی می
دانستند . ایران زمانِ قاجاران اما غرق در جهالت و بی خبری بود تا جایی که آقامحمد خان برای اصلاح امور " راهی جز
کشتن و بستن " نمی شناخت و آن گاه نیز که سلطنت به جانشین او رسید ، شاه
زیوری جز تن آسانی و خودآرایی نداشت . ( طباطبایی ، 1392 : 497 ) در این میان
صفحات جنوبی ایران به مرکزیت بوشهر تنها به دلیل موقعیت ویژه و مهم خود و همچنین
اقدامات اقتصادی برخی از شیوخ آل مذکور در کنار عوامل دیگری چون برخورداری از
استعدادهای بالقوه اقتصادی و تجاری رفته رفته به کانون اصلی و تکیه گاه تجاری
ایران تبدیل گشت .
همزمان
با عصر فتحعلیشاه در تاریخ ایران ، انگلستان نفوذ خود را در هند و خلیج فارس گسترش
داده به نحوی که در سال 1227 هـ .ق / 1812 م دفتر سیاسی خود را در بوشهر تاسیس کرد
. حضور فعال انگلستان در بوشهر زمینه ساز دیگر دولت های اروپایی شد . به دنبال
حضور نمایندگی سیاسی کشورهای خارجی و فعالیت بازرگانان ایرانی و خارجی ، بوشهر
بندر اصلی و عمده سراسر خلیج فارس شد . ( مشایخی ، 1391 : 7 ) نکته در خور ذکر
اینکه با افزایش هرج و مرج در عراق و استقرار نیروهای انگلیسی در خلیج فارس بندر
بوشهر از موقعیت تجاری مناسب تری برخوردار و به یکی از راههای اتصال خلیج فارس به
نواحی پس کرانه ای وداخلی ایران مانند : فارس ، اصفهان و تهران تبدیل گردید . از
عواملی که باعث این ترقی گردید ، گشایش کانال سوئز بود که دریای مدیترانه را به
دریای سرخ و اقیانوس اطلس متصل می کرد . ( سعیدی نیا ، 1389 : 58 ) . بدنبال این
ترقی برخی از دولت های اروپایی در این شهر دفتر نمایندگی سیاسی تأسیس کردند .
بوشهر درسراسر سدۀ نوزدهم تا اواسط سدۀ بیستم مهمترین بندر ایران و نیز سراسر خلیج
فارس به شمار می آمد به طوری که دومین شعبۀ بانک شاهی پس از تهران در سال 1890م/
1307 هـ .ق در بوشهر افتتاح گردید .( خیراندیش ، 1391 :48و49 ). دولت های فرانسه ،
آلمان ، و روسیه به ترتیب در سالهای 1306 هـ .ق /1889 م ، 1315هـ .ق /1897 م و
1319 هـ . ق / 1901 م اقدام به تاسیس کنسولگری در بوشهر نمودند . لازم به ذکر است
که دولت هلند برای سالهای متمادی در بوشهر کنسولگری داشت و دولت های نروژ، ایتالیا
و عثمانی نیز در بوشهر کنسولگری داشتند . از هنگام به قدرت رسیدن سلسله قاجار به
مدت یک قرن و نیم بوشهر مهمترین بندر تجاری ایران بود . به تدریج از سال 1215 هـ .
ق / 1800 م بوشهر از بندری واقع در مسیر کشتی ها به بندری ترانزیتی تبدیل شد . (
مشایخی ، 1391 : 7 ؛ گرمون رای ، 1378 :
169 ) سالانه نزدیک به یکصد کشتی انگلیسی و عربی از هندوستان و مسقط برای
امور بازرگانی به این بندر می آمدند و روی هم رفته در فاصله سالهای 1232 ـ 1238 ق
/ 1817 ـ 1823 م . سه چهارم کالاهای وارد شده به بوشهر از هندوستان و چین و یک
چهارم دیگر از اروپا بود . ( عیسوی ، 1369 : 124 ) شایان ذکر است که برقراری نظم و
امنیت و به راه افتادن راههای کشتی رانی در خلیج فارس و حضور ناوگان انگلستان در
منطقه خلیج فارس زمینه ساز رشد تجارت بوشهر گردید . تا آنجا که در سال 1232 تا سال 1238 ق رقم کل
واردات از طریق بندر بوشهر دو برابر شد . ( عیسوی ، 1369 : 125 ) این تحولات
اقتصادی زمینه ساز رشد بازارهای شیراز و
اصفهان گردید که کالاهای وارده به این شهرها از راه بندر بوشهر تأمین می گردید . (
لاریمر ، 1379 : 170) رشد جمعیت بوشهر که
از گسترش بازرگانی و تجاری آن سرچشمه می گرفت شتابان بود . تعیین تعداد جمعیت
بوشهر در برهه های مختلف زمانی در گرو ثبات و امنیت اوضاع سیاسی و اقتصادی این شهر
بوده است . برای مثال به مدت بیش از یک قرن
ـ دوره ای که کسادی و رونق تجارت را در بر می گیرد ـ جمعیت این شهر بین ده
تا بیست هزار نفر در نوسان بود . ساکنان بوشهر و اطراف آن از نژاد ایرانی بودند که
از اواخر دوره افشاریه به بعد تعداد زیادی از اقوام عرب از کرانه های جنوبی خلیج فارس به بوشهر مهاجرت
کرده و در شهرهای بندری ایران اسکان یافتند ، که برخی از آنان مانند خاندان آل
مذکور و نصوری ها (در بندر کنگان ) موفق به تشکیل حکومت شدند .همچنین در دوره
حاکمیت قاجاریه بر ایران اقلیت های مذهبی متعددی در بوشهر زندگی می کردند که
مهمترین آنها اقلیت ارامنه بودند . ( مشایخی ، 1391 : 8 ) ارامنه که احتمالا بعد از غارت تفلیس در سال
1211 هـ .ق /1797 م دسته جمعی به نقاط مختلف ایران از جمله بوشهر مهاجرت کردند بعد
از مدتی از موقعیت متنفذی برخوردار شده به طوریکه برخی از آنان از تجار عمده بوشهر
به شمار می رفتند تاجرانی مانند زیتون ، تگران ، اسماطور و مگرویج از جمله این
تجار ارمنی بودند که در بوشهر به فعالیت مشغول بودند ( سعیدی نیا ، 1389 :62 ) .
علاوه بر ارامنه ، یهودی ها نیز در بوشهر ودر تجارت بوشهر سهیم بودند به نحوی که
تعداد فراوانی از آنان در دو محله قدیمی بوشهر و ازجمله محله کوتی ساکن بودند . (
مشایخی ، 1391 : 8 ) گفتنی است که طبقه
تجار و بازاری همواره در جامعه ایران و از جمله بوشهر نقش عمده و اساسی ایفا کرده
اند و در بسیاری از جنبش های سیاسی و اجتماعی هماره پیشرو وپیشگام بوده اند . در
این دوره تاریخی تجار معتبر بوشهری و غیر بوشهری در این بندر به فعالیت تجاری
مشغول بودند. از مشهورترین آنها که از نفوذ سیاسی و اقتصادی فراوان برخوردار بودند
، می توان از بهبهانی ها ، دهدشتی ها و مهمتر از آنها کازرونی ها به عنوان یکی از
مهمترین عنصر پویای اقتصادی بوشهر نام برد که در کنار سایر تجار فعال در امر تجارت
به رشد و پیشرفت اقتصاد بوشهر کمک های شایانی نمودند . در این مقطع زمانی تجار
بوشهر برای گسترش و بهبود روابط تجاری با کمپانیهای خارجی اقدام به تشکیل
کمپانیهای تجاری در سال 1301 هـ . ق نمودند و با همکاری سایر بازرگانان شرکتی به
نام " کمپانی تجارتی ایران " را در بوشهر تأسیس نمودند . این کمپانی در
مجلس تجارت بوشهربه ثبت رسید و عده زیادی
سهام دار آن شدند . ( سعیدی نیا ، 1389 : 63 ؛ معتضد ، 1366 :627 و629 ) در پایان
و با ارائه تصویری از روند تجارت و جوامع تجاری بوشهر به عنوان تکیه گاه تجاری
ایران در خلیج فارس در عصر قاجار و در یک جمع بندی کلی دلایل این رونق و شکوفایی
که موجب جذب مهاجرانی ، از جمله مهاجران کازرونی به این شهر شد را می توان به صورت
زیر برشمرد :
ـ برخوردار بودن از شهرهای پس کرانه ای مناسب با
اتکای براقتصاد کشاورزی پویا به منظور تأمین مایحتاج این بندر وصادرات .
ـ وجود جامعه فعال و پویای تجاری
ـ نقش
بندر بوشهر به عنوان بندر مقصد و پیشرو در جنوب ایران به واسطه پخش و توزیع
کالاهای وارداتی از جنوب به مرکز ایران با گذر از شهرهای پس کرانه ایی چون :
برازجان ، کازرون ، شیراز ، و اصفهان به
منظور تأمین کالا برای بازارهای داخلی با فاکتور بهره مندی از نیروی کار بالا ، و
حمل و نقل مقرون به صرفه
مهاجرت
از کازرون به بوشهر :
برای
شناخت ارتباط تنگاتنگ کازرونی ها و بوشهری ها ، می بایست به دو قرن اخیر تاریخ
معاصر مراجعه کرد وریشه این پیوند های اجتماعی را که موجب استحکام روابط خویشاوندی
میان این دو گروه جمعیتی گردیده است را به کمک مقوله جامعه شناسی تاریخی بررسی کرد
. مراودات سیاسی ـ اقتصادی و اجتماعی کازرون ـ بوشهر را می توان فصل مشترک تاریخ
معاصر این دو شهر دانست .جایگاه مهم و در خور اهمیت بوشهر به عنوان یک کانون
بازرگانی مطرح در آبراه تاریخی خلیج فارس که به دلیل برخوردار بودن از یک چنین
جایگاهی در پیوندی ناگسستنی با خلیج فارس باب الابواب تجاری ایران نامیده می شد .
ازطرفی و در نقطه مقابل نیز نقش و تأثیر کازرون به عنوان یکی ازمهمترین شهرهای پس
کرانه ای خلیج فارس به دلیل قرار گرفتن در مسیر مواصلاتی منتهی به نواحی مرکزی
ایران موجب گردید تا در طول یک پروسه زمانی مشخص مبادلات اقتصادی ، اجتماعی ، فکری
و فرهنگی این دو شهر درهم تنیده شود . می توان اینگونه بیان نمود که ایران زمان
قاجار برخلاف دوران صفویه به خاطر ایران بودنش مطرح نبود بلکه این جاذبه اقتصادی
هندوستان بود که ایران و به تبع آن بوشهر را به عنوان یک کانون تجاری بسیار مهم در
کانون توجهات بین المللی قرار داد . همین جاذبه بود که بوشهر را مأمن مناسبی برای
تجار و بازرگانان داخلی و خارجی به ویژه تجار کازرونی نمود . در سفرنامه ای که یکی
از دیوانیان عصر محمد شاه قاجار در سفر به نواحی جنوبی و ساحلی خلیج فارس نگاشته
است اطلاعاتی را درباره چهار گروه اجتماعی ساکن در بوشهر شامل کازرونی ها ، دریسی
ها ، بهبهبانی ها ، و دهدشتی ها ارائه می دهد که بنابر مندرجات این سفرنامه هرکدام
از این گروهها کدخدایی جداگانه داشته اند و در این بندر ساکن بوده اند . (دو
سفرنامه ازجنوب ایران ، 1368 : 72 ؛ مارتین ، 1387 : 54 ) .
لازم
به ذکر است که از گروه مهاجرین ساکن در بوشهر تعدادی به حرفه ملکی دوزی ، سندل
سازی و پینه دوزی و هیزم شکنی روی آوردند و بقیه اعم از بومی و مهاجر به کارهای
مختلف دیگر از قبیل ؛ بقالی ، خرازی ، بزازی ، علافی ، نانوایی ، و عطاری گرفته تا
فعلگی و حمالی و کفش دوزی دست زدند . بندر بوشهر در این زمان جنبه یک شهر کاملا
تجاری به خود گرفته بود و به عنوان مرکز عظیم و پرجنوب جوش تبادل کالا بین ایران و
هند تقریبا با یک مرکز تجاری امروز ایران کوس برابری می زد . ( احمدی ریشهری ،1380
: 109 ) . بنابر اطلاعات و اسناد برجای مانده از کازرونی های مقیم بوشهر ، آنان در
چهار محله قدیم بوشهر و به خصوص محله های شنبدی و دهدشتی بیشترین تعداد جمعیت را
دارا بودند بطوری که محله شنبدی به محله کازرونی ها معروف بود .کازرونی های مقیم
بوشهر در دوران قاجار در کنار سایر تجار بوشهری از ارکان مهم تجارت بوشهر به شمار
می رفتند و نقش به سزایی در روند روبه رشد تجارت و بازرگانی بندر بوشهر ایفا
نمودند . در کنار کازرونی ها دوانی ها نیز یکی از عناصر فعال در تجارت بوشهر بودند
که اکثر قریب به اتفاق آنها در گمرک خانه بوشهر که در محل چهار برج قدیم قرار داشت
مشغول فعالیت بودند . تعدادی از دوانی ها منصب حمال باشیگری را عهده داربودند
.لازم به ذکر است که منصب حمالباشی یکی از مناصب بالا در گمرگ آن دوره بود .که به
نوعی مترادف با ترابری امروزی بوده است . گذشته از منصب حمال باشیگری سایر دوانی
ها به کار یدی در گمرک اشتغال داشتند . برطبق برآورد لوریمر کنسول انگلیس در بوشهر
، کازرونی های مقیم بوشهرتقریبا 1000 نفر ودوانی های ساکن در این شهر نیز 200 نفر
برآورد شده است . در این بررسی دوانی ها در گروه کارگران فصلی جای گرفته که تعداد
آنان همانگونه که عنوان گردید دویست نفر برآورد شده بود . همچنین لازم به ذکر است
که بیشترین کارگر فصلی ساکن در بوشهر بعد از تنگستانی ها بنا به گفته لوریمر دوانی
ها بودند . ( لوریمر ، 1379 : 168 و169 ) درمورد دلایل مهاجرت دوانی ها گفتنی است
که بیشترین مهاجرت ها که غالبا در مدت زمان جنگ جهانی اول صورت پذیرفت بیشتر به
مقصد بندر بوشهر و بحرین صورت گرفت . عمده ترین دلیل این نقل مکان را از طرفی می
توان بر اثر قحطی ها و خشکسالی ها ی بوجود آمده در کازرون دانست و از طرف دیگر
غارت های مکرر اشرار و فشارهای اقتصادی روزافزون را نیز در این مهاجرت و نقل مکان
مزید بر علت دانست . شیخ محمد علی دوانی در رساله خود وضع دوان را درآن سالها (
پیش از 1250هـ . ق) اینگونه توصیف می کند : " وقریه مزبوره از اعظم رساتیق
بود ودر سنوات قحط و غلا نستجیر بالله منها اغلب و اکثر ایشان مردند و تفرقه شدند
که بالفعل خانه های ایشان غیر مسکون است " . ( لهسایی زاده ، سلامی ، 1380 :
239 ؛ به نقل از : دوانی ، 1349 :454 ). منتشر
شده در پایگاه خبری – تحلیلی کازرون نما
با توجه به رونق وشکوفایی بوشهر در امر تجارت
این بندر یکی از عمده ترین مکانهایی بود که قادر به جذب مهاجر بود چرا که نیاز
فراوانی به جذب نیروی انسانی به ویژه در بخش گمرک داشت . بر این اساس دوانی ها به
دو صورت این نیروی کار را تأمین کردند . دوانی ها که به واسطه طبیعت دوان مردمانی
ورزیده بودند به محض استقرار در بوشهر وظیفه تخلیه و بارگیری کشتی های تجاری را
برعهده گرفتند . گوشه هایی از فعالیت دوانی های ساکن در بوشهر در کتاب تنگسیر صادق
چوبک اینگونه انعکاس یافته است " آفتاب بلند شده بود و بازار شلوغ بود . مزدورها
برای خالی کردن بارهای کشتی به طرف اسکله و گمرک در تکاپو بودند . حمال های نیرومند
کازرونی و دوانی با بارهای سنگین و ستبر میان گمرک و تجارتخانه ها آمد و شد می
کردند . " ( لهسائی زاده ، سلامی ، 1380 : 239 ؛ به نقل از چوبک ، 1351 :130و
131 ) این شغل را در آن زمان کولی میگفتند
که به احتمال فراوان مترادف همان حمال و حمال باشی است که در سطور پیشین نیز ذکر
آن رفت . شایان ذکر است که اصل این کلمه هندی است که در زبان انگلیسی هم کاربرد
داشته و به معنای کارگر ساده و غیر ماهر به کار می رفته است . تعداد دوانی هایی که
به امر حمال باشی گری اشتغال داشتند روبه فزونی داشت ، به نحوی که باربری در بندر
بوشهر در انحصار آنها درآمده بود و اگر چنانچه دست به اعتصابی میزدند ، کار تخلیه
و بارگیری کشتی ها متوقف می شد .
این مهاجران در ابتدا به صورت فصلی بودند اما
بعدها در بوشهر دائمی شدند و بطوریکه امروزه از اعقاب آنها چهار نسل در بوشهر و
اطراف این بندر به سر می برند . ( لهسائی زاده ، سلامی ، 1380 : 239 ) علاوه بر باربری و اشتغال در امر گمرک دوانی ها
در زمینه جابه جایی کالاها وتحت عنوان قاطرچی نیز معروف بودند که از این طریق مال
التجاره های ارسالی میان بوشهر و شیراز و بالعکس را جابه جا می کردند واز این طریق
امور حمل و نقل نیز به وظایف آنان در بوشهر افزوده گشت . قاطرچی های دوانی به سرعت
به عنوان رابط و پستچی ، میان تجار و تجارتخانه های مطرح آن زمان درآمدند که وظیفه
حمل مال التجاره های تجار بزرگ داخلی و خارجی را بر عهده داشتند . شهبازخان دوانی
از جمله افرادی بود که سالها این وظیفه را برعهده داشته و تحت این عنوان حمل و نقل
بوشهر به بندر لنگه و بوشهر به اهواز را برعهده داشت و در مبارزات ضد انگلیسی نیز
یاری رسان مبارزان جنوب بود . دوانی ها تنها به این مشاغل اکتفا نکرده و عده ای
ازآنان که ازعلم و سواد بهره ای داشتند به عنوان دفتر دار در تجارتخانه های فعال
آن زمان در بوشهر استخدام شدند .لازم به ذکر است که شمار فراوانی از تجار دوانی
ساکن در بوشهر به علت ارتباطات تجاری با بحرین به این مکان مهاجرت کردند و در مدت
زمانی بعد در شمار تجار مطرح بحرین نام بردار گشتند .تاجر دوانی ازجمله این تجار
است که تجارت چای بحرین را در دست داشت . (
لهسائی زاده ، سلامی ، 1380 : 240 ) . فعالیت کازرونی ها و دوانی های ساکن بوشهر در امر بازرگانی و تجارت به گونه ای
چشمگیر بوده که رکن زاده آدمیت نیز به آن اشاره کرده است " اهالی دوان و
کازرون در کسب و تجارت ید طولائی دارند و کازرونیان به هر شهری از ایران که رفته
اند اگر در تجارت حائز درجه اول نشده اند حتما درجه دوم را بخود اختصاص داده اند ،
اهل دوان نیز در بوشهر به کسب و تجارت مشغول هستند . " ( رکن زاده آدمیت ،
1349 :85 و 86 ) از مطرح ترین تاجران دوانی ساکن در بوشهر که در اواخر حکومت قاجار
در این بندر فعایت داشتند و صاحب تجارتخانه بودند عبارتند از : حاجی میر احمد تاجر
دوانی ، حاج مرتضی و حاج مختار دوانی اشاره نمود . تجار دوانی علاوه بر امر تجارت
درکنار تاجران کازرونی مقیم در بوشهر به امور فرهنگی و خیریه نیز توجه ویژه ای
مبذول داشتند . ( روزنامه مظفری ، 1319 : 16 ) . علاوه بر تجار، علمایی چون ملا
عبدالله دوانی به دلیل درگیریهای رخ داده تحت عنوان شیخی و اصولی در کازرون و دوان
در سال 1300 هـ . ق به بوشهر مهاجرت و پس از مدتی به نجف و سرانجام در سال 1333 هـ
. ق و همزمان با وقایع جنگ جهانی اول در جنوب به بوشهر بازگشته و در این شهر ساکن
می شود .علاوه بر وی روحانی دیگری به نام ملا محمد باقر دوانی در سال 1285 هـ . ق
به همراه پدرش ملا محمد جعفر دوانی به بوشهر مهاجرت نموده ودر نزد علمای آل عصفور
وآقا شیخ خلف بن آل عصفور درس می خوانده است .( لهسائی زاده ، سلامی ، 1380 : 488
و 489 ) . کازرونی های مقیم بوشهر علاوه بر امور تجاری که بیشتر باین کسوت شناخته
می شدند در زمینه امور فرهنگی نیز پیشرو پیشگام بودند . مدرسه سعادت برای اولین
بار در سال 1317 هـ .ق توسط شیخ محمدحسین سعادت از علما و فضلای بوشهر و با همکاری
و همراهی برادرش شیخ عبدالکریم سعادت تأسیس گردید . مدرسه سعادت را می توان یکی از
مهمترین کانون های تربیت رجل سیاسی و فرهنگی سده های اخیر دانست . رونق و شکوفایی
مدرسه سعادت را می توان از یکسو مدیون درایت و استقامت شگفت انگیز شیخ محمد حسین
سعادت و شهامت شیخ عبدالکریم سعادت در نظم و انتظام بخشیدن به امورات مدرسه دانست
. (خیراندیش ، 1390 : 49 ) از سوی دیگر
حمایت ها و پشتیبانی های افرادی چون سید محمدرضا تاجر کازرونی ، تاجر سرشناس
کازرونی مقیم در بوشهر را بایستی یادآور شد . نکته درخور تأمل آنکه این بزرگواران
در یک قرن پیش و بدون داشتن الگوهای آموزشی و با داشتن حداقل امکانات آن روزگاران
و علی رغم کارشکنی های حاسدان و جاهلان ، آن سالها موفق شدند با همکاری تعداد معدودی
از بزرگان علمی به تأسیس و تداوم مدرسه ای با شیوه جدید دست بزنند . مدرسه ای که
دهها سال بر تارک فرهنگ بنادر جزایر خلیج فارس می درخشید و فارغ التحصیلان آن
بعدها از مصادر علمی و اداری منطقه و سایر مناطق ایران زمین شدند . مخلص کلام
اینکه مدرسه سعادت با مساعدت حکمران بوشهر ( احمدخان دریابیگی ) ، موافقت دولت قاجار، همراهی تجار ، همکاری گمرک
و بانک شاهی و همدلی جمعی از فرهنگ دوستان و ترقی خواهان شکل گرفت و به یکی از
مهمترین کانون های ترویج فرهنگ اندیشه نوگرایی در خلیج فارس تبدیل گردید . (
خیراندیش ، 1390 : 49 ) . اما بدون شک در ترویج و تعلیم اندیشه های نوگرایی و تجدد
، نقش معلمین و مدرسین کازرونی حائز اهمیت است .
گذشته
از شیخ محمد حسین و پدرش شیخ محمد علی سعادت که در انتصاب ایشان به کازرونی بودن
جای تردید و تأمل فراوان است . و آنان را بایستی شبانکاره ای و اهل شبانکاره دانست
، می بایست از دو نفر معلمین کازرونی مدرسه سعادت با نام های میرزا لطف الله
کازرونی و خسرو مؤدب کازرونی نام برد که نقش مهمی در عرصه فرهنگی بندر بوشهر در دوران
قاجار ایفا نمودند . میرزالطف الله
کازرونی که متولد 1285 هـ . ق در کازرون بود در ابتدا مراحل مقدماتی تحصیلات خود
را در شیراز و در یکی از مدارس قدیمی آن شهر ودر نزد شیخ الرئیس از فرزند زادگان
فتحعلیشاه فرا گرفت . وی که از مطلعین زمانه خویش بود با بهره گیری از اندیشه های
نوین علمی وقت تغییرات اساسی را در نظام آموزش و پرورش فرسوده و سنت گرا بوجود
آورد و با ایجاد و گسترش نظام نوین آموزشی ، احداث مدارس جدیدی چون مدرسه هدایت در
کازرون را موجب گردید . ( رکن زاده آدمیت ، 1340 : ج4/558 ) . وی پس از ایجاد تحول
در نظام آموزشی کازرون از سوی زعمای مدرسه سعادت به تدریس در این مدرسه فراخوانده
شد و به این شهر مهاجرت نمود.علاوه بر میرزا لطف الله ، خسرو مؤدب نیز در سال 1322
هـ . ق به دعوت شیخ عبدالکریم سعادت به بوشهر آمده و به تدریس در مدرسه سعادت
پرداخت . در مدت شش سالی که تا سال 1327 هـ . در بندر بوشهر به فعالیت علمی اشتغال
داشت تأثیرات فراوانی را از خود در عرصه فرهنگ و تربیت رجال علمی و سیاسی برجای
گذاشت . وی همچنین کتابی با نام انتقادالتواریخ با حمایت مالی حاج سید ابوالقاسم
تاجرکازرونی ، برای شاگردان مدرسه سعادت تألیف کرد . ( حق شناس ، 1386 : 74 و 77 )
.
تجار کازرونی مقیم در بوشهر :
تجار
کازرونی ساکن در بوشهر که به واسطه سالها اقامت در بوشهر ، خوی و خصلت بوشهری
گرفته بودند رفته رفته با گذشت زمان به یکی از ارکان مهم اقتصاد و بازرگانی بوشهر
در عصر قاجار تبدیل شدند . بنابراین قبل از ورود به این مبحث توضیحی در مورد
جایگاه اقتصادی تجار در عصر قاجار لازم می نماید . با نگاهی به زمان های گذشته و
با بررسی بازارهای اسلامی در طول زمان ، این نکته مشخص می شود که در این بازارها پایگاه اجتماعی
تجار بزرگ همواره از کسبه و پیشه وران متمایز بود . آنها از یکسو از اهل بازار
مجزا می شدند و از دیگر سو در رأس هرم قدرت و منزلت پس از علما و عمال دیوانی قرار
می گرفتند . ( تشکری ، 1392 : 274 ) . در بسیاری از موارد تجار روابط مالی درهم
تنیده ای با سران حکومتی پیدا می کردند و ضمن شراکت در فعالیت های بازرگانی ،
منافع مشترکی میان آن دو پدید می آمد . ( تشکری ، 1392 : 274 ؛ به نقل از متی ،
1387 :135 ) چنانکه این پیوند از یکسو باعث حمایت تجار از حکومت و تأمین بخشی از
نیازهای مالی حاکمیت توسط تجار می شد و از سوی دیگر آنها را تحت حاکمیت قدرت حاکم
و به مرور وابسته می ساخت که این موضوع خود مانعی در پیدایش طبقه مستقل تجار می
گردید . ( اشرف ، 1359 :26 ) . تجار بزرگ علاوه بر اینکه نقش مهمی رادر حیات
اقتصادی شهرها ایفا می کردند ولی تعدادشان زیاد نبود و حتی در مراکز تجاری ، گروه
کوچکی را تشکیل می دادند و گاهی اوقات در یک شهر تعداد آنها بسیار محدود بود . (
فلور ، 1365 : 152 ) تعداد تجار خرده پا و متوسط در شهرها زیادتر بود و آنها در شهرها دارای نیروهایی
بودند که بوسیله آنها بین شهر و روستا روابط بازرگانی برقرار می کردند . ( عیسوی ،
1362 : 62 ) . در دوران قاجار تجار و بازرگانان از گروههای متنفذ و مورد اعتماد
حکومت محسوب می شدند . تجارت در خانواده های آنان موروثی بود و از پدر به پسر به ارث می رسید . علاوه بر این
تجار از القاب و عناوینی برخوردار بودند که از جمله این القاب می توان به عنوان
ملک التجاری اشاره کرد . این عنوان از طرف حکومت به رئیس تاجران اعطا می شد و
وظیفه اش حفظ منافع عمومی تجار و رسیدگی به امور تجاری آنان در کنار مسائل دیگری
چون ؛ سروسامان دادن امور تجاری میان تجار و حکومت و همچنین برقراری ارتباطات
سازنده میان آنان بود . مقام ملک التجار همزمان با صدور فرمان محمد شاه در سال
1262 هـ . ق/ 1844 م . به منظور کاهش بست نشینی تجار به وجود آمد . این مقام ها در
تهران و سایر شهرهای مهم و فعال اقتصادی از سوی شاه منصوب می شدند که مقامی موروثی
بود . ( سعیدی نیا ، 1393 : 39 ) . گفتنی است که شرط اعطای لقب ملک التجاری فزونی
ثروت و مال التجاره بود. القاب تجاری دارای درجاتی بود که هر تاجر به فراخور
دارایی خود آن را بدست می آورد . نخستین کسی که لقب ملک التجاری گرفت ، حاجی خلیل
خان قزوینی از مشاهیر رجال و سرمایه داران ایرانی و از تجار معروف بندر بوشهر بود
که از جانب فتحعلیشاه قاجار عنوان ملک التجار داشت . ( احمدی ریشهری ، 1380 : 124
) . به عنوان مثال در این زمینه بایستی به خاندان ملک التجار در بوشهر اشاره نمود
که از قدرت و ثروت فراوانی برخوردار بودند
و تحت عنوان واسطه میان حکومت و تجار تأثیرات به سزایی از خود در دو حوزه سیاست و
اقتصاد خلیج فارس و بوشهر در دوران قاجار برجای گذاشتند .
خاندان
ملک التجار :
خاندان
ملک التجار اصلیتی کازرونی دارند که تقریبا در سالهای اولیۀ تأسیس سلسله قاجار و
در سال 1210 هـ . ق از کازرون به بوشهر نقل مکان کردند . ( فسایی ، 1388 : ج 2 /
1323 ) .نخستین فرد از خاندان ملک التجار فردی به نام حاجی علی اکبر تاجر کازرونی
بوده است که تقریبا همزمان با اواخر دوران حکومت زندیه و اوج گیری قدرت آقامحمدخان
قاجار به دلیل عدم ثبات سیاسی و اقتصادی بوجود آمده در فارس و کازرون که قتل و
غارت ، و هرج و مرج شدید سیاسی ـ اقتصادی فضای کسب و کار و تجارت را ناایمن کرده
بود از کازرون به بوشهر آمد و دراین شهر ساکن شد . با توجه به مناسب بودن بستر
تجارت وبازرگانی در بندر بوشهر حاج علی اکبر تاجر کازرونی سرسلسله خاندان ملک
التجار رفته رفته در امر تجارت ترقی و پیشرفت نموده ، و این ترقی در امر تجارت تا
بدانجا بود که حتی بعد از وی فرزندانش حاج غلامحسین و حاج محمد شفیع تاجر کازرونی
به یکی از معروفترین و در عین حال بزرگترین تاجران و بازرگانان عصر خود تبدیل شد.(
فسایی ، 1388 :ج 2 / 1323 ) . آقامحمد شفیع در سال 1302 هـ . ق با کمک مردم بوشهر
موفق به تأسیس شرکتی با نام " کمپانی تجاری ایران " شد . این شرکت با
سرمایه ای معادل000 /350 هزارتومان برای مقابله با نفوذ بیش از پیش اقتصادی انگلیس
در بوشهر گردید . ( معتضد ، 1366 :627 ) . از میان ملک التجارها که اسامی و القاب آنها
هرکدام به تفصیل در فارسنامۀ ناصری ذکر شده است می توان از آقا محمد علی ملقب به
ملک التجار دوم و حاج محمد مهدی ، ملک التجار سوم نام برد که از نسل حاج غلامحسین
تاجر کازرونی بودند و در میان خاندان ملک التجار به دلیل داشتن وجاهت سیاسی و
اقتصادی تقریبا تا حدودی از مابقی افراد این خاندان نام بردارترند . نکته در خور
تأمل آنکه به فاصله تغییر نسل در خاندان ملک التجار ، فرزندان نسل های بعدی در این
خاندان از آنجا که سالیان متمادی در بندر بوشهر اقامت داشتند خوی و خصلت بوشهری
گرفتند . تاجایی که در اسناد و فرمان هایی با مضمون های گوناگون ، پسوند بوشهری بر
آنان اطلاق می شد . فسایی آقا محمد علی ملک التجار دوم را یکی از سرمایه دارترین
تجار ایران به شمار می آورد و به قول وی " به ارث و استحقاق به لقب جلیل ملک
التجاری سرافراز گردید . از وفور مال التجاره اگر شخص اول نبود لا محاله در شماره
شخص دویم محسوب بود و در سال 1295 هـ . ق در بندر بوشهر وفات یافت . " (
فسایی ، 1388 :1323 ) . همانطور که ذکر آن در سطور پیشین رفت منصب ملک التجاری در
دوره قاجار موروثی بود و بر همین اساس نیز لقب ملک التجاری در خاندان حاج علی اکبر
تاجر کازرونی به صورت موروثی درآمد . علاوه بر آقا محمد علی ملک التجار بوشهری
(کازرونی )،حاج محمد مهدی ملک التجار بوشهری (کازرونی ) ملک التجار سوم نیز یکی از
مهمترین شخصیت های خاندان ملک التجار در ایران است . وی علاوه بر نفوذ بالای
اقتصادی از وجاهتی سیاسی نیز در نزد حاکمان وقت برخوردار بود . این وجاهت از منظر
سیاسی تا بدان حد بود که به واسطه نفوذی که حاج محمد مهدی ملک التجار بوشهری (
کازرونی ) در ارکان حکومت قاجار داشت بارها ضمانت مالیاتی بوشهر و بنادر خلیج فارس
را بر عهده گرفت . بر همین اساس است که در سال 1304 هـ . ق ناصرالدین شاه قاجار
حکومت بنادر و جزایر خلیج فارس را به حاج محمد مهدی ملک التجار واگذار می کند . از
طرفی براساس اسناد موجود در کتاب نارنجی متعلق به دولت روسیه ، وی اولین فردی است
که در هنگام گفتگوی بازرگانان تهران با عین الدوله از برپایی مجلس مبعوثان سخن می
آورد . ( کتاب نارنجی ، 1367 : 102 ) . ناصر
الدین شاه با تفویض قدرت سیاسی و اقتصادی بوشهر و بنادر به محمد مهدی ملک التجار
وی را مأمور پایان بخشیدن به سلطه شیخ نشینان خلیج فارس می کند که توانسته بودند
بر بخش هایی از بنادر مسلط شوند . ( سدید السلطنه ، 1362 : 14 و 66 ) . پس از مدتی
ملک التجار توانست در بنادر جنوب بنا به نوشته منابع عَلَم دولت انگلیس رابرافکند
و عَلَم دولت ایران را بر جای آن نشاند و بنادر را ازچنگ تعدی و تجاوز آنان خلاصی
بخشد . ( حسینی کازرونی ، 1384 :30 ) . در امور مربوط یه تجارت و بازرگانی که در
اندیشه حاج مهدی ملک التجار تا حدود فراوانی به سیاست پیوند خورده بود تشکیل شرکتی
با عنوان " کمپانی تجار بوشهر "
به منظور کسب و کار و تجارت داخلی و از سویی تجارت با اروپا ، با سرمایه ای به
مبلغ کل یک میلیون روپیه آن روز می توانست مثمر ثمر واقع شود . ( معتضد ، 1366 :
629 ) . علاوه بر این ملک التجار به واسطه اعتباری که کسب کرده بود نماینده چندین
شرکت خارجی در ایران بود . شرکت هایی چون ؛ زیگلر کمپانی ، کری بال ، و کمپانی ملی
که هر کدام از این شرکت ها با توجه به نفوذ فراوانی که دولت هایشان در دربار قاجار
داشتند توانستند تأثیرات به سزایی از خود در چرخه اقتصاد و تجارت دوران قاجار از
خود بر جای گذارند . در نهایت حاج محمد مهدی ملک التجاردر سن شصت سالگی در بمبئی
درگذشت و جسدش را به نجف اشرف برده و در آنجا دفن نمودند . اما بزرگترین عیبی که
در وجود حاج محمد مهدی ملک التجار بوده مٌسرِف بودن این شخصیت از خاندان ملک
التجارهاست که برخی از منابع آن عصر بدان اذعان داشته اند.که در نهایت بر اثر همین
اصراف گری با از دست دادن سرمایه خویش درنهایت تنگدستی در بمبئی درگذشت .
میرزا
علی کازرونی ؛ تاجری در لباس سیاست
میرزا
علی کازرونی فرزند یکی از کازرونی های مقیم بوشهر بود که خانواده وی در اواخر
دوران ناصر الدین شاه از کازرون به بندر بوشهر مهاجرت کرده بودند و میرزا علی
توانست به تدریج مراحل ترقی را از راه تجارت طی کرده و رفته رفته با توجه به فتانت
و هوش سرشار خویش تجارت را با سیاست پیوند زده و به یکی از رجل سرشناس تاریخ معاصر
بوشهر تبدیل گردد . به نقل منابع تاریخی و با توجه به اسناد موجود میرزا علی
کازرونی نقش قابل توجهی را در کنار سایر آزادی خواهان بوشهر در جریان مشروطیت و به
خصوص دوران استبداد صغیر در تقابل با استبداد داخلی و از سویی استعمار خارجی ایفا
نمود . حیات سیاسی میرزا علی کازرونی را می توان به سه مقطع مهم تقسیم بندی نمود
که نقش فعال میرزا علی در مراحل اولیه مشروطیت و استبداد صغیر و همچنین جنگ جهانی
اول به مراتب پر رنگ تر و تأثیر گذارتر است . در سال 1324 هـ . که ندای جانفزای
آزادی و آزادی خواهی در ایران عصر قاجار طنین افکن شد . و به گفته محمد علی شاه
قاجار که نقل و حکایت مشروطه را چو بلبل به چمن ها می گفتند ، نقل این حکایت علاوه
بر تهران و تبریز و فارس و اصفهان به صفحات جنوبی ایران زمین و به خصوص بندر بوشهر
که خود مهمترین دروازه ورود افکار و اندیشه های نوین سیاسی و اجتماعی معاصر بود
نیز رسید و دل و جان آزادی خواهان و دلسوزان وطن را جلایی دگر بخشید . میرزا علی
کازرونی که پس از تثبیت نهاد مشروطیت در بوشهر خود یکی از وکلای مردم بوشهر در
مجلس ملی بود ( مشایخی ، 1381 : 30 ) .
همزمان با استبداد صغیر و به توپ بسته شدن مجلس به نمایندگی از سوی آخوند ملا محمد
کاظم خراسانی ، علما و خوانین بوشهر را بر ضد معززالدوله ، حکمران وقت بوشهر در
عصر مظفری متحد کرده و با تصرف ادارات دولتی و تصرف اداره گمرک بوشهر ، به منزله
نبض اقتصادی بنادر جنوب ایران و دربار قاجار عمل می کرد . آنان این مرکز اقتصادی
را از تصرف بلژیکی ها خارج نمودند و در اختیار یکی از تجار ارمنی موافق با مشروطیت
در بوشهر به نام موسس خان ارمنی گذاشتند . علی رغم کارشکنی های احمد خان دریابیگی
بر ضد آزادی خواهان بوشهر ، دوران دوم مشروطیت با خلع محمد علی شاه از سلطنت و
تبعید وی از ایران به پایان رسید و میرزا علی کازرونی نیز بار دیگر به سمت نیابت
انجمن ولایتی بوشهر منصوب گردید . برهۀ دوم حیات سیاسی میرزا علی کازرونی همزمان
است با وقوع جنگ جهانی اول در ایران و به تبع آن تصرف بوشهر توسط قشون انگلیس و
نقض بی طرفی ایران در سالهای پایانی حکومت قاجار بر این سرزمین . فعالیت نیروهای آلمانی
از یکسو و تحرکات خوانین مناطقی چون ؛ دشتی ، دشتستان ، تنگستان و کازرون در تقابل
با اغراض تمامیت خواهانه انگلیسی ها از سوی دیگر در کنار قتل و غارت و قحطی و تنگی
معیشت مردمان صبور بوشهر و دیگر مناطق درگیر در این جنگ فرسایشی ، اوضاع سیاسی و
اجتماعی بوشهر و سایر شهرهای همجوار را که در خط سیر این مبارزات ملی و میهنی قرار
گرفته بودند را تا حدود زیادی در یک وضعیت حاد سیاسی و کابوس اجتماعی جانگداز فرو
برده بود . در چنین وضعیتی که با سکوت و بی مبالاتی حاکمان وقت ویکه تازی سرکنسولگری دولت انگلیس و
ایادی وابسته اش در بوشهر همراه بود ، میرزا علی کازرونی به نقل منابع تاریخی و
اسناد بر جای مانده در آرشیو بالیوز گری انگلیس در بوشهر ، انتقادات تندی علیه
سیاست های این دولت مطرح نموده که در نهایت به مصادره اموال وی به تحریک کنسول
انگلیس ، توسط تجارتخانه داوود ساسون منجر گردید . ( رکن زاده آدمیت ، 1349 :14 ؛
کاکس ، 1386 : 215 ؛ حق شناس ، 1389 : 26
) کازرونی به صلاحدید رئیسعلی دلواری به برازجان نقل مکان کرده و از آنجا به
مدیریت روش و راهکارهای مبارزاتی برضد سیاست های انگلیس با کمک خوانین ، قوای ژاندارمری
، و همچنین علماء وقت پرداخت . مطابق اسناد و مکاتبات باقی مانده از کازرون و سران
جنوب ، قدرت سخنوری میرزا علی کازرونی و همچنین جسارت و شجاعتی که در آن مقطع
زمانی از خود بروز داد ، وی را در میان رهبران آن روز مرجع امور ساخته بود .
کازرونی همزمان با خاتمه جنگ جهانی اول به کازرون و مدت زمانی بعد به تهران نقل
مکان کرد . با تخلیه بوشهر از قوای انگلیس بار دیگر به این شهر بازگشته و در دوره
چهارم مجلس شورای ملی از طرف مردم بوشهر به همراه مرحوم شیخ عبدالکریم سعادت از
بانیان مدرسه سعادت به نمایندگی مردم در مجلس ملی انتخاب شد . کازرونی بار دیگر در
دوره های ششم ، هفتم ، هشتم و نهم از جانب مردم بندر عباس به عنوان نماینده این
شهر انتخاب شد . در نهایت در دوران مجلس
نهم و در سال 1313 ش در تهران وفات یافت . آنچه مسلم است اینکه دوران وکالت
کازرونی در ادوار مختلف مجلس ، پس از انقراض سلسه قاجار و در دوران حکومت پهلوی
اول با توجه به فضای خاص حاکم بر حکومت پهلوی چندان پربار نبوده است .
سید
محمد رضا تاجر کازرونی ؛ پیوند دهنده دیانت با تجارت :
سید
محمدرضا تاجر کازرونی یکی از شخصیت های به نامِ بوشهر در عصر قاجار است که در
فاصله سالهای پس از مشروطیت تا اواخر قاجاریه و اوایل پهلوی اول ، نقش و تأثیر به
سزایی در عرصۀ سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی بوشهر از خود برجای گذاشته است . این
تاجر کازرونی مقیم بوشهر که در سال 1244 ش در کازرون متولد شد . اجدادش از نسل
سادات طباطبایی ساکن در یمن بوده که پس از مهاجرت به ایران در ابتدا در شولستان و
سپس در کازرون ساکن شدند . شمار فراوانی از این سادات در روستای فهلیان از توابع
شولستان ( ممسنی ) سکنی گزیده بودند . بنا بر نقل منابع تاریخی ، علما و فضلای
نامداری از این تیره برخاسته اند که در فاصله سالهای حاکمیت صفویه بر ایران و تا
مدت زمانی پس از آن نیز صاحب کرسی تعلیم و تدریس بوده اند . ( کازرونی ، 1384 : 42
) موقعیت جغرافیایی کازرون که در امتداد زاگرس قرار گرفته و به ویژه مناطق مرکزی
این خطه به مرکزیت بخش شاپور و اندکی آنسوتر به سمت جنوب شرقی، مناطقی چون جره که
در مسیر جاده شاهی باستان نیز بوده است را از قدیم الایام مستعد کشاورزی و به ویژه
کشت صیفی جات کرده بود . ( عیسوی ، 1362 : 350 ) . بر همین اساس ، خاندان سید محمد
رضا تاجر کازرونی و پدر ایشان حاج سید محمود کازرونی با آگاهی از چنین اهمیتی از
آنجا که خود نیز به پیشه کشاورزی اشتغال داشته ، کازرون را مکان مناسبی برای کشت و
زرع تشخیص داده و تقریبا همزمان با حکومت ناصر الدین شاه قاجار در کازرون سکونت
اختیار نمود . همزمان با اهمیت یافتن بوشهر در معادلات سیاسی و اقتصادی دوران
قاجار ، سید محمدرضا تاجر کازرونی در سال 1260 ش و از سن شانزده سالگی راهی این
بندر گردید و از این زمان به بعد است که با تحمل سختی ها و پشت سر گذاشتن مشقات
فراوان تا مدت چهل و هفت سال به پشتوانه اعتقادات و تمسک به معتقدات مذهبی بر اساس
اسناد و مدارک موجود ، هم در زمینه دیانت و دستگیری از مردمان تنگ دست بندر بوشهر
اثرات خیری از خود برجای گذاشت و هم در زمینه های اقتصادی و فرهنگی . ( مطهری زاده
، 1378 : 65 ) . سید محمد رضا تاجر کازرونی بدنبال سالها خدمت در بندر بوشهر منشأ
خیرات و خدمات فراوانی گردید . خدماتی چون تأسیس نخستین شعبه بانک ملی در بوشهر و
سرمایه گذاری و خرید سهام این بانک در کنار تجار سرشناسی همچون حاج محمد باقر
بهبهانی ، حاج محمد رضا بهبهانی و دیگر تجار در سال 1324 هـ . ق ، حضور فعال در
کنار مبارزان جنوب و تأمین مایحتاج نظامی و دفاعی آنان از طریق بارگیری و انتقال
اسلحه از بندر مسقط به مقصد بوشهر و دلوار در بحبوحۀ جنگ جهانی اول ، احداث اولین
کارخانه آب شیرین کنی و آب انبار در بوشهر ، بر عهده گرفتن نمایندگی شرکت های هواپیمایی
آلمان ، فرانسه ، انگلیس در بوشهر با اختصاص دادن زمینی جهت ساخت فرودگاهی بدین
منظور ، علاوه بر این خدمات بایستی به حضور فعال در عرصه فرهنگ به خصوص عضویت در
هیأت امنای مدرسه سعادت مظفری در بوشهر که از اولین مدارس جنوب کشور به شمار می
رفت در کنار اقداماتی دیگری چون دستگیری از ضعفا و فقرا و چندین و چند مورد دیگر
یاد کرد که ذکرشان در این مقال نمی گنجد . با در نظر گرفتن زوایای گوناگون شخصیتی
سید محمد رضا تاجر کازرونی و ضمن سنجش این زوایا از نگاه تاریخی با استناد به
اسناد و مدارک باقی مانده از وی و با در کنار هم گذاشتن خصلت های نیک و بد که از
سرگذشت هر انسانی در رهگذر زمان نشأت می گیرد ، فضایل اخلاقی و معنوی این شخصیت
افق روشنی را پیش روی هر مورخ و محقق منصفی می گمارد . علاوه بر سید محمد رضا تاجر
کازرونی ، کازرونی های دیگری نیز بودند که با فعالیت در زمینه اقتصاد و تجارت
بوشهر نقش مهمی را در شکوفایی تجارت بوشهر در دوران قاجار ایفا نمودند افرادی چون
: حاج میرزا بابا تاجر کازرونی ، سید حسن تاجر کازرونی ، حاج عبدالعلی تاجر
کازرونی ، حاج میرزا غلامحسین صاحب تاجر کازرونی ، محمد جعفر تاجر کازرونی ، حاج
محمد حسن تاجر کازرونی ، حاج محمدشفیع تاجر کازرونی ، میرزا محمود تاجر کازرونی و
حاج علی اکبر تاجر کازرونی .
محمد
رضا اصلاح دریسی ؛ روزنامه نگاری آزادی خواه :
نام
محمد رضا اصلاح با نام روزنامه و روزنامه نگاری در بوشهر پیوندی خاص یافته است .
محمدرضا اصلاح از جمله مهاجران کازرونی مقیم بوشهر بود که از زادگاهش دریس واقع در
غرب کازرون در اواخر سلطنت ناصر الدین شاه قاجار یا به احتمال در اوایل سلطنت
مظفرالدین شاه به مانند سایر مهاجرین کازرونی مقیم بوشهر ترک یار و دیار کرده و در
این شهر سکنی گزید .لازم به ذکر است که روستای دریز یا دریس از جمله قدیمی ترین
روستاهای کازرون است که قدمت آن به نوعی با تاریخ بیشاپور کهن عجین است . بنا به
نقل منابع تاریخی از به هم پیوستن سه روستای نورد و راهبان و دریز است که کازرون
پدید آمد و به مرور جایگزین بیشاپور گردید . ( ابن بلخی ، 1379 : 145 ) . علاوه بر
این دریس در قرون نخستین اسلامی بیشتر به دلایل ارتباطی و همچنین از بعد اقتصادی
تأمین کننده پارچه های کتانی نواحی داخلی ایران و دیگر نواحی خلافت اسلامی بود که
در قرون سوم و چهارم هجری مورد توجه بود . اصلاح که به واسطه سالها اقامت در بندر
بوشهر به بوشهری نیز شهرت یافته بود . به دلیل اهمیت و جایگاه مهم این بندر در
معادلات سیاسی و اقتصادی حاکمان زمانه و همچنین نقش بوشهر در تبادل اطلاعات و
اندیشه های مترقی حاصل از تعاملات بین المللی به مشی اصلاح طلبی گرایش یافت . اصلاح
طلبی که آمال خود را از بُعد داخلی در مبارزه با جهل و و استبداد زمان و از بُعد
خارجی نیز در ستیز با تمامیت خواهی استعمارگران می دید و بیان می کرد . اصلاح ،
همزمان با شروع انقلاب مشروطیت در ایران به صف مشروطه طلبان پیوست و برای تحقق
آرمان دموکراسی و آزادی خواهی در بوشهر به فعالیت پرداخت . با به توپ بسته شدن
مجلس توسط محمد علی شاه قاجار و شروع استبداد صغیر به بمبئی رفت و از آنجا با
انتشار روزنامه اصلاح به دفاع از آمال مشروطیت پرداخت . اصلاح در اولین شماره
منتشرشده این روزنامه مشی سیاسی و اجتماعی آن را در غیرت وطن دوستی و خدمت به مردم
ایران و بوشهر می دانست . " برای
تأسیس این جریده جهاتی داریم که شاید تدریجا در طی مقالات خود به اظهارش بپردازیم
و حالا با ضیق وقت همین قدر به ملاحظه کنندگان اعلام میداریم که ابدا قصدی جز خدمت
به وطن و نوع خود نداریم و از این رو بالمره با هیچکس طرف نبوده و نیستیم و فقط هم
خود را بر اجراء آن خدمات معطوف می کنیم و با همین خرابی اسباب و حقارت و آلات که
دلالت بر بضاعت مزاج ما دارد اقدام نموده ، امیدواریم مشترکین عظام و هموطنان
گرامی همین قدر بر ما منت نهاده عرایض ما را درست گوش دارند تا بلکه از توجهات
الهی این سحاب مظلم از افق وطن مرتفع گردد . و من الله توفیق . " ( اصلاح ، 1327 :1 ) .
اصلاح را می توان روزنامه نگار روشن فکری دانست که با قلم خود به مبارزه با
استبداد داخلی و استعمار خارجی پرداخت ، به نحوی که حتی بنا به گفته یکی از مورخین
معاصر ، سفیدیهای روزنامه وی داد از حب وطن می زد . ( صداقت کیش ، 1388 : 5 ) محمد
رضا اصلاح در بمبئی به مدت سه سال به مبارزات قلمی خود در زیر لوای آزادی خواهی و
آگاهی بخشی به متن جامعۀ ایران عصر قاجار ادامه داد . آگاهی بخشیدنی که هدفش در
وهله اول انعکاس اخبار مربوط به مشروطیت بوشهر و عملکرد انگلیسی ها در این بندر و
در تقابل با مشروطیت بود . همزمان با بازگشت مجدد اصلاح به بوشهر در 20 ذیحجه 1329
هـ . ق این روزنامه متناوبا در بوشهر و
تهران منتشر می شد . همزمان با آغاز جنگ جهانی اول و اشغال بندر بوشهر توسط
انگلیسی ها ، اصلاح به مخالفت با سیاست های تجاوز طلبی آنان پرداخت . به همین علت
نیز در لیست سیاه انگلیسی ها قرارگرفته و به همراه میرزا علی کازرونی و برای
سازمان دهی مبارزات چریکی بر علیه قوای متجاوز، عازم اهرم و همکاری با رئیسعلی
دلواری و زائرخضرخان و شیخ حسین خان چاهکوتاهی گردید . با فروکش کردن آتش جنگ
جهانی اول در جنوب ایران که با تلفات انسانی ، اجتماعی و اقتصادی همراه بود موقعیت
انگلیسی ها در جنوب و ایالات فارس تثبیت گردید . بدنبال انعقاد قرارداد 1919 م .
کارگزاران انگلیسی مجال بیشتری برای عرض اندام در عرصه سیاست ایران بدست آوردند .
بواسطه آن قراردادو پیامدهای حاصل از آن ، انگلیسی ها توانستند به مرور زمینه را
برای تغییر سلطنت در ایران آماده سازند . در چنین اوضاع آشفته ای که اصلاح همزمان
با تغییر سلطنت به تهران رفته بود به انتقاد از سیاست های دولت جدید پرداخته که در
نهایت نیز این انتقادات منجر به تعطیلی روزنامه اصلاح گردید . با حاکم شدن فضای
امنیتی و خفقان ناشی از آن که از پیامدهای تغییر حاکمیت در هرم قدرت زمانه بود ،
محمد رضا اصلاح که چنین فضایی را در تضاد با افکار اصلاح طلبی خود می دانست چاره
کار را در انزوا گزیدن دیده و بر همین اساس بنا به گفته رکن زاده آدمیت در اهواز
سکنی گزید و در همین شهر نیز رخ در نقاب خاک کشید . ( اصلاح ،1390 : ج1 : 104
) .
تعاملات
کازرون ـ بوشهر در جنگ جهانی اول
جنگ
جهانی اول را می توان نقطه عطفی در روابط مابین کازرون و بوشهر دانست که به مرور
زمان علاوه بر ابعاد نظامی در زمانهای بعد خود را در قالب مقوله های اجتماعی ،
اقتصادی و فرهنگی نشان داد و با گذشت هر چه بیشتر زمان بر دامنه این تعامل افزوده
گشت . با مروری بر روند مبارزات خوانین
جنوب که از سال 1273 هـ . ق/ 1856 م . و بدنبال فتح هرات از سوی قوای ایران در عصر
ناصر الدین شاه قاجار و متعاقب آن تصرف جزیره خارک و بندر بوشهرکه از سوی نیروهای
انگلیسی صورت پذیرفت . متوجه اولین حضور نیروهای کازرونی در تقابل با دشمن بیگانه
و به حمایت از مردمان بوشهر در این مقطع تاریخی می شویم . این حضور خود می تواند
نشان از حسن نظر و ارتباطات تاریخی سازنده ای باشد که در این برهۀ حساس در قالب
ستیز با بیگانه نمود یافت . نیروهایی که از سراسر مناطق کازرون به سرکردگی میرزا
علی محمد خان حاکم کازرون و البته به محوریت نیروهای خشتی به سرکردگی محمد هاشم
خان خشتی به همراه چهارصد نفر از مبارزان کازرونی که از جای جای منطقه کازرون گرد
هم آمده بودند به سمت بوشهر و نواحی ساحلی به مرکزیت قلعه ریشهر که نقطه تلاقی
نیروهای انگلیسی و مدافعان جنوبی بود رهسپار گردیدند و پابه پای مبارزان بوشهری و
تنگستانی و دشتی و دشتستانی با نیروهای انگلیسی به مبارزه پرداختند . میرزا حسن
فسائی این حضور و همگامی نیروهای کازرونی را این چنین توصیف می کند : " نواب
والا مؤید الدوله (والی فارس) به تعجیل با چهارصد نفر تفنگچی کازرونی و خشتی از
صحرای خشت گذشته وارد قریه دالکی گردید و ایلخانی را از ننیزک ( دهی از توابع
برازجان ) احضار فرموده و توپخانه را که در دالکی انداخته بودند به ایلخانی سپرده
به ننیزک رسانیده ننیزک را لشکرگاه ایرانی قرار دادند و سوگند مسلمانی استوار
داشتند که تا جان در بدن دارند در دفع سپاه انگلیس بکوشند ." ( فسائی ، 1388
:816 ) در این جنگ نیروهای انگلیسی به دلیل برتری قوا و برخورداری از تجهیزات
مکانیزه و پیشرفته توانستند کنترل اوضاع را در دست گرفته و مبارزان خطه جنوب را
سرکوب نمایند . اما حضور و همگامی نیروهای کازرونی در این نبرد خود فتح بابی بود
بر همراهی و مناسبات دوسویه ای که در مقاطع حساس بعدی به خصوص در رخدادهای مربوط
به جنگ جهانی اول دامنگیر بوشهر گردید . لازم به ذکر است که در پایان جنگ هرات ،
دولت انگلیس فتح هرات توسط قوای ایران را بهانه ای برای تصرف جزیره خارک و بندر
بوشهر قرار داده و با استفادۀ از ترفند و حربۀ دیپلماسی در میدان مذاکره از سویی و
از سوی دیگر با در اختیار داشتن نیرو های برتر و تجهیزات مکانیزه توانست تصرف
بوشهر را دستاویزی برای به اجرا گذاشتن اهداف خویش که همان انعقاد معاهده پاریس
بود قرار دهد و با جدا نمودن افغانستان از ایران یکی از مهمترین راههای نفوذ به
هندوستان را که رگ حیاتی استعمار پیر تلقی می شد سد نماید . (مشایخی ، 1386 : 88 )
شایان ذکر است که فرمانروایان قدرتمند عالم در طول تاریخ از داریوش گرفته تا
اسکندر و از نادر تا ناپلئون ، چنگیز تا هیتلر و تیمور تا استالین همگی درفکر فتح
و تصرف هندوستان بوده اند . ( باستانی پاریزی ، 1386 :7 و8 ) رفته رفته زمان هرچه
به پایان حاکمیت قاجارها بر ایران زمین نزدیک تر می شد . به دلایل عدیده ای چون
خفقان سیاسی ، عدم ثبات در نظام مرکزی ، جور و تعدی حکام و فرزندان و دست نشاندگان
شاهان و شاهزادگان قاجار بر ایالات و ولایات که حریم خصوصی رعیت را در مناطق مختلف
ایران ملک الطلق شخصی خویش تلقی می نمودند ، با اعمال مالیات های سنگین هرچه بیشتر
بر شکاف میان هرم قدرت و بدنه آن افزودند
و با اقدامات خود زمینه های تزلزل در ارکان حاکمیت را پدید آورند . با تغییرات
تحول سازی که در نظام بین الملل روی داده و دولت های اروپایی برخاسته از بطن
رنسانس و انقلاب صنعتی ، با گذر از عصر استعمار به بازتفسیر دولت و ملت در قالب
ناسیونالیسم پرداختند . ودر دو جبهه متفق و متحد به رویارویی با یکدیگر برای تقسیم
هرچه بیشتر سرزمین های آسیایی و آفریقایی به این مناطق چنگ انداخته و حقوق و آزادی
انسان ها را قربانی قدرت و جاه طلبی خود نمودند.اما ایران دراین جغرافیای ترسیم
شده از سوی استعمار جایگاهی ویژه داشت . ایرانی که در طی سالیان طولانی شمال و
جنوبش هرکدام میدان یکه تازی های دو ابر قدرت روس و انگلیس بود ، در سالهای پایانی
حاکمیت قاجارها علی رغم اعلان بی طرفی دولت ایران درگیر جنگی ناخواسته گردید .
جنگی که نواحی جنوبی ایران را به مرکزیت بوشهر و فارس به کانون اصلی بحران سیاسی
مبدل نمود . بنا به رسم دیرینۀ تاریخ مقاومت در ایران و بنا بر مقتضیات زمانی
کانون مقاومت سیار بوده است . تاریخ نشان داده است اگر در زمانی خراسان نماد هویت
ایرانی در مقابل بیگانگان تلقی می شد و در زمانی دیگر تبریز ، در این مقطع بوشهر
ونواحی جنوبی بودند که به نماد مقاومت و هویت ایرانی تبدیل شده بودند . اقدامات حزب دموکرات فارس و وطن پرستی بخشی از
نیروهای ژاندارمری ، در کنار مبارزات مبارزان بوشهری و تنگستانی و کازرونی ، دشتی
و دشتستانی شور و حرارت زاید الوصفی را در قالب دفاع از کیان این سرزمین به نواحی
جنوبی بخشیده بود . در این میان موقعیت ویژۀ جغرافیایی کازرون به واسطه قرار گرفتن
در نواحی پس کرانه ای خلیج فارس و بوشهر و همچنین اهمیت مواصلاتی حاصل از ترانزیت
کالا از بندر بوشهر به نواحی مرکزی ایران
که به مانند پلی ارتباطی میان نواحی ساحلی با مرکز عمل می کرد اهمیتی دو چندان
یافت . شایان ذکر است که کازرون به واسطه مبدل شدن این شهر به یکی از کانون های
مهم مقاومت بر ضد نیروهای انگلیسی در مرتبه نخست هم در نگاه حاکمان فارس و
کارگزاران دولت انگلیس از سویی و از سوی دیگر در نگاه مدافعان کازرونی و نیروهای
مردمی ، بواسطه پشتیبانی از نهضت جنوب از اهمیت ویژه ای برخوردار بود . به طوری که
هربرت چیک کنسول دولت انگلیس در بحبوحۀ جنگ جهانی اول در سفری که از بوشهر به
شیراز داشته سیمای کازرون را اینگونه توصیف می کند : " نام ناصر دیوان را بسیار شنیده ام . خیلی دلم می
خواست او را ببینم گفتند چند روزی است در کازرون نیست . کازرون پر از هیاهوست ، به
نوعی قلب تلاش قبیله ها و ایل ها در کازرون می تپد ، این شهر محل برخورد دو نوع
رویداد در حال شکل گرفتن در فارس و شهرهای حوزۀ رود کارون که در دست ماست می باشد
، و نخستین زمزمۀ هرنوع اتفاقی در آینده
را باید از این شهر شنید . بر پایه
اطلاعات پیش تر دریافت شده از مأمورین پنهان مان در این شهر ، شهر نآرام بلکه بی
پرده رو به سوی رویارویی با ما دارد و در صورتی که این نگاه علنی شود ، گلوگاه
دسترسی از بندر بوشهر به شیراز و بندرهای معشور و محمره و شهر ناصریه از راه خشکی
سخت خواهد شد و بخش عمد ه ای از جابه جایی نیروها در منطقه با خطر مواجه خواهد شد
، باید هرچه سریعتر برای حل این مشکل راهی یافت ." ( چیک ، 1392 : 83 )
موقعیت حساس و استراتژیک کازرون که از یکسو مبدل به شاهرگ حیاتی انگلیسی ها در شیراز و بوشهر شده بود این شهر
را به یکی از کانون های اصلی بحران و تحرکات سیاسی طرفین تبدیل کرده بود . تحرکات
ضد انگلیسی واسموس در مناطقی چون کمارج ، کازرون ، جره و شیراز بر ضدیت هر چه
بیشتر مردمان این نواحی با نیروهای انگلیسی می افزود . ( نیلستروم ، 1373 : 30 ) .
بدنبال عدم ثبات و فقدان وحدت تصمیم گیری در شاکله هرم قدرت قاجار، پس از هجوم قوای
انگلیس به سرحدات ایران ، نظام ایالات بیش از پیش از هم گسیخته گردید . تضاد و
تقابل نیروهای ژاندارمری در فارس و همچنین سیاست های تفرقه آمیز نیروهای انگلیسی
در فارس و بوشهر ، خوانین مناطق جنوبی به خصوص ناصر دیوان کازرونی را هرچه بیشتر
به یکدیگر نزدیک و در برابر بریتانیا متحد ساخت . ناصر دیوان کازرونی به عنوان
سرکرده مبارزان کازرونی با سازماندهی نیروها و با پیشنهاد طرح جلسه ای با حضور
واسموس و صولت الدوله قشقائی خواهان یاری رساندن به مبارزان بوشهری شد . در یکی از
این گزارش ها آمده است : " خبر
رسیده که واسموس در کازرون است . خبرآور
ما از جلسه ای در خانه ناصر دیوان با حضور واسموس و صولت الدوله و حاج رضا کازرونی
خبر داده است . حاج رضا گویا در اندیشه سرمایه کلانش در بوشهر نیست . خبرها حاکی
از آماده شدن قشقائی ها و کازرونی ها برای جنگ سخن می گویند . " ( چیک ، 1392
: 135 ) . ناصر دیوان کازرونی که رهبری مبارزات نیروهای کازرونی را در دفاع از
سرحدات کازرون و همچنین حمایت از نهضت جنوب بر عهده داشت ، کلانتر و حکمران
سنتی کازرون محسوب می شد .خواجه عبدالله ناصردیوان ، کلانتر موروثی کازرون ، عضو
حزب دموکرات فارس بوده و با اکثر علما و روحانیون ازجمله آیت الله سید عبدالحسین
لاری ارتباط داشت.( صداقت کیش ، 1394 :695) . وی که رویه ای ضد انگلیسی داشت در
خلال تحولات مشروطیت با سیاست بریتانیا درگیریهایی پیدا کرد . ناصر دیوان همچنین با قوای ژاندار مری هم برخوردهایی داشت
که در نهایت با مداخله بریتانیا به نفع ژاندارمری و موقتا به زیان ناصر دیوان
خاتمه یافت . لازم به ذکر است که ناصر دیوان با خوانین برازجان ، کمارج و
دالکی نیز اختلاف هایی داشت که در ماههای
آغازین جنگ به این اختلافات پایان داد و با خوانین جنوب که از ارکان حوزه های قدرت
در آن مقطع بودند دست اتحاد داد . ( یاحسینی ، 1391 : 96 ) . همگامی و همراهی
افکار عمومی کازرون از همان آغاز تصرف بوشهر به دست قوای انگلیس خود را نشان داد .
همزمان با خبر اشغال بوشهر توسط قوای نظامی بریتانیا که موجی از خشم وشگفتی را در
سر تا سر ایران در پی داشت ، اهالی فارس و به خصوص مردم منطقه کازرون از جمله
اولین کسانی بودند که نسبت به این اقدام اعتراض نمودند، به نحوی که با ارسال
تلگراف بلند بالایی سوگوارانه تصرف بوشهر را محکوم کردند . ( یاحسینی ، 1391 : 150
به نقل از روزنامه عصر جدید ، 1333 : 2 ) .
در خور یآداوری است که ارتباطات دوسویه کازرونی ها و بوشهری ها ، در گیرو
دار جنگ جهانی اول با اقدامات کازرونی های مقیم بوشهر بیش از پیش تقویت گردید . در
پایان با نگاهی به پیامدهای حاصل از جنگ جهانی اول در صفحات جنوبی این سرزمین و
فارغ از هر نتیجه ای این جنگ را هر چند
ناخواسته ، به عنوان پدیده ای جامع شناختی به مانند هزاران جنگ رخ داده در تاریخ ،
سوای از زوایای تاریک آن که با هتک حرمت و پایمال کردن خون هزاران انسان بی گناه
درصفحات جنوبی ایران زمین همراه بود ، بایستی در انسجام بخشی به " مام وطن
" ودر قالب منافع گروهی و تحت عناوین
مختلفی چون " کازرونی " " بوشهری " "دلواری "
"دشتی " و " دشتستانی " بازتعریف نمود . که این انسجام بخشی، خود موجب نزدیکی و تعامل
هرچه بیشتر آنان را در این برهه از زمان فرآهم آورد .
مساجد
کازرونی ها در بوشهر
انسان
ها به فراخور زمان با نیایشگاه که التیام بخش روح و روان خویش بوده الفتی دیرینه
دارند ، به طوری که انسان های نخستین از زمانی که عناصر مختلف طبیعت از قبیل آسمان
و خورشید و ماه و زمین ، ستارگان و سایر پدیده ها را معبود خویش ساختند و از قِبَل
آن به ساختن عبادتگاه پرداختند و از همان زمان نیز نامی درخور ومناسب بر روی آن
گذاشتند . بدین گونه که آرامیان نام مزگت را شایسته آن دیدند و مسیحیان نام کلیسا
را برگزیدند و یهودیان عنوان کنشت را بدان دادند و ایرانیان نیز نام یزدان سرا و
مسلمین نیز کلمه مسجد را درخور آن دانستند . با گذشت زمان تعداد اینگونه اماکن
مذهبی روبه فزونی گذاشت و هر شهر تازه ای که پا گرفت ، بنا بر نیاز مذهبی شهروندان
پرستشگاهی در آن بنیاد گردید . بطوری که برخی از این پرستشگاهها نام رب النوع دینی
به خود گرفت و پاره ای به نام پیشوایان و رهبران مذهبی معروف گردید . بر روی
تعدادی دیگر از این اماکن نام سلاطین و مأموران وقت نهاده شد . پس از خاموش شدن
آتشکده های ساسانیان توسط مسلمانان و برافراشته شدن پرچم اسلام به جای آن بنیاد
مسجد در کشور ایران افزونی گرفت و آهنگی تازه به خود گرفت که تا زمان فعلی نیز
ادامه دارد . بندر بوشهر از جمله شهرهایی است که در این راه شتابان به پیش رفت و
در یک مقطع زمانی دویست و یک ساله (1153 _ 1360 هـ . ق )
ساختمان 61 باب مسجد و حسینیه در آن بنا نهاده شد و هر محله صاحب چندین
بنای مذهبی گردید . بطوریکه بعد از روی آوردن مهاجران مختلف و از طبقات گوناگون به
بوشهر هر گروه از این مهاجران اقدام به ساختن
مسجد یا حسینیه در محله خود نمودند و علاوه بر برگزاری مجلس ترحیم و مراسم
روضه خوانی و عزاداری در ماههای محرم و صفر و مجالس مذهبی مخصوص ماه مبارک رمضان
از مسجد به عنوان یک مرکز شورا و تبادل افکار اسثفاده نمودند . ( احمدی ریشهری ،
1382 : ج2 / 524 و 525 ) . کازرونی ها نیز که از جمله مهاجران سرشناس بوشهر در عصر
قاجار بودند مساجد و اماکن مذهبی خاص خود را در بوشهر داشتند . مساجدی چون ؛ مسجد
شنبدی ، مسجد دوانی ها ، و حسینه کازرونی که در محلۀ شنبدی واقع بودند .
مهاجرت
از بوشهر به کازرون
با
نگاهی به تبادلات و تعاملات صورت گرفته میان کازرون و بوشهر در دوران قاجار زوایای ارتباطات دو سویۀ این دو شهر از نظر
پیوندهای اجتماعی رخ داده میان طرفین مشخص و آشکار می گردد . علی رغم اینکه بوشهر
در این مقطع به عنوان مقصد مهاجران داخلی نقش مهمی در شکل گیری اقلیت های گوناگون
نژادی مختلف ایفا نمود اما قراین و شواهد تاریخی حاکی از مهاجرت برخی از مردمان
بوشهر به ویژه افرادی از آل مذکور به نواحی مختلفی از جمله شبانکاره ، دیلم ، دیر
، دشتستان ، شیراز و به ویژه کازرون است . ازجمله
افرادی از خاندان آل مذکور که به کازرون مهاجرت نمودند می توان به شیخ
عبدالله فرزند سوم شیخ نصراول اشاره کرد . به دلیل پیوند خانوادگی که میان شیخ
عبدالله فرزند شیخ نصر و کلبعلی خان حاکم کازرون صورت گرفته بود وی بیشتر اوقات خود
را در کازرون و برای سرکشی به زمین هایی می گذراند که از سوی مادر وارث آنها شده
بود . ( مظفری زاده ، 1394 :257 و 258 ) . شیخ عبدالله فرزندانی به نام های شیخ
محمد خان و شیخ احمد خان داشته است که از احمد خان اطلاعات چندانی در دست نیست
ولی فرزند دیگرش شیخ محمد خان که در عصر
ناصرالدین شاه می زیسته است به مراتب از سایرین معروفتر است . محمدخان که فامیل
ایزدی را برگزیده بود در فن شاعری و سخنوری نام بردار گشت و دیوان شعرش در تهران و
بمبئی به چاپ رسید . شیخ محمد فرزندانی با نام های ؛ شیخ علی ، شیخ نصر و بی بی
عزرا ایزدی داشته است . از این میان شیخ نصر که وارث مایملک پدر بود صاحب فرزندانی
به نام های مصطفی ، محمد و عبد الرسول ایزدی می شود که از میان این فرزندان
پیوندهایی خانوادگی میان یکی از دختران مصطفی ایزدی با خانواده امیر عضدی که از
فرزندان ناصر دیوان کازرونی به شمار می روند صورت گرفته است .( مظفری زاده ، 1394
: 257 و 258 ) .
نتیجه
گیری :
روند
تحولات گوناگون سیاسی و اقتصادی رخ داده در ایالت فارس که بوشهر را به عنوان کانون
اصلی تجارت دریایی ایران در دوران قاجار مطرح ساخت . کازرون را نیزکه از مهمترین
مناطق پس کرانۀ ای بوشهر محسوب می شد در چرخۀ تعاملات سیاسی و اقتصادی این بندر
وارد ساخت . تبادلات کازرون و بوشهر که به دوران قرون نخستین اسلامی باز می گشت پس
از پشت سر گذاشتن کشمکش های سالهای پایانی زندیه و همزمان با تثبیت قدرت در سلسله
قاجار وارد مرحلۀ نوینی از تاریخ خود شد . جاذبۀ تجاری بندر بوشهر به عنوان بندر
اصلی ایران درخلیج فارس وکانون بازرگانی ایران که دروازۀ ارتباط با جهان آن روز
بود شمار فراوانی از مهاجران کازرونی را به سوی این شهر جذب نمود . با بررسی روند
رویدادهای تاریخی رخ داده در ایالت فارس و کازرون از سویی و از سوی دیگر بندر
بوشهر به عنوان مقصد اصلی و کانون مهم جذب جمعیت در جنوب ایران و خلیج فارس ، علل
و عوامل مهمی را می بایست در این نقل مکان دخیل دانست که اهم این دلایل بسته به
رخدادهای سیاسی و اجتماعی رخ داده در ایالت فارس و ولایت کازرون متغییر بوده است .
اقدامات و عملکرد برخی از والیان فارس از یکسو و اقدامات پاره ای دیگر از حکام و
خوانین کازرون در مقاطعی دیگر که درلفافۀ حفظ نظم اجتماعی به تمامیت خواهی ها و
استبداد دامن می زدند و بر آسیب پذیری هرچه بیشتر بدنۀ اجتماعی منطقه می افزودند
در پاره ای از مواقع موجب بروز هرج و مرج و رخت بربستن رفاه و امنیت از منطقۀ
کازرون می گردید . علاوه بر این عوامل دیگری چون ؛ قحطی ها و خشکسالی را نیز می
بایست مزید بر علت دانست . به هر روی مهاجران کازرونی که با استقرار در بندر بوشهر
به مرور زمان با توجه به پیوند های اجتماعی و خانوادگی صورت گرفته میان طرفین خوی
و خصلت بوشهری نیز گرفته بودند ، در زمینه های گوناگون سیاسی ، اجتماعی ، فکری و
فرهنگی به فعالیت پرداختند که در این میان حضور فعال در عرصۀ تجارت و بازرگانی و
سرمایۀ گذاری در زمینه اقتصاد و تجارت بوشهر بیش از سایر زمینه ها نمود یافت .
*محقق وپژوهشگربنیاد ایرانشناسی شعبۀ بوشهر
منابع و مأخذ
ـ
ابن اثیر ، عز الدین علی ، ( بی تا ) . الکامل ، ترجمه : ابولقاسم حالت ، مجلدات
مختلف ، تهران : مؤسسه مطبوعات علمی .
ـ ابن بلخی ، (1374 ) . فارسنامه ، تصحیح گای
لسترنج و رینولد آلن نیکلسون ، تهران : انتشارات دنیای کتاب ، چاپ سوم ..
ـ
احمدی ریشهری ، عبدالحسین ، ( 1382 ) .سنگستان ، ج1 و2 ، شیراز : انتشارات نوید
شیراز ، چاپ دوم .
ـ
اشرف ، احمد ، ( 1359 ) .موانع رشد سرمایه داری در ایران دورۀ قاجاریّه ، تهران :
انتشارات زمینه
ـ
اصلاح ، علیرضا ، ( 1390 ) . نگاهی به مبارزات محمد رضا اصلاح دریسی ،
شیراز : مجموعه مقالات فارس در جنگ جهانی اول ، ج 1 ، شیراز : انتشارات فارس شناسی ، چاپ اول .
ـ
اتابک زاده ، سروش ، ( 1373 ) . جایگاه دشتستان در سرزمین ایران ، شیراز :
انتشارات نوید شیراز .
ـ
استفان رای ، گرمون ، ( 1378 ) . چالش برای قدرت و ثروت در جنوب ایران ، ترجمه :
حسن زنگنه ، قم : انتشارات همسایه
ـ
باستانی پاریزی ، محمد ابراهیم ، ( 1386 ) . سلجوقیان و غزدر کرمان ، تهران : انتشارات
علمی
ـ
تشکری ، علی اکبر ، ( 1392 ) . یزدِ عصر صفوی ، یزد : انتشارات اندیشمندان یزد ،
چاپ اول
ـ
حسینی ( فرصت الدوله ) ، سید محمد نصیر ، ( 1362 ) ، آثار العجم ، به کوشش علی
دهباشی ، تهران : انتشارات فرهنگ سرا
ـ
حق شناس ، علی ، ( 1386 ) . بانیان سعادت ، بوشهر : انتشارات شروع ، چاپ اول
ــــــ
، ( 1389 ) . فراز و فرود شخصیت میرزا علی کازرونی " لسان المله " ،
بوشهر : انتشارات دانشگاه آزاد واحد بوشهر ، چاپ اول
ـ
حسینی کازرونی ، سید احمد ، ( 1384 ) . سید محمد رضا تاجر کازرونی و خدمات او به
بندر بوشهر ، تهران : انتشارات کازرونیه ، چاپ اول
ـ حسینی
فسایی ، میرزا حسن ، ( 1388 ) . فارسنامه ناصری ، به کوشش منصور رستگار فسایی ،
تهران : انتشارات امیرکبیر ، چاپ اول
ـ
حقیقت ، عبدالرفیع ، ( 1376 ) .فرهنگ تاریخی و جغرافیای شهرستان های ایران ، تهران
: انتشارات کوشش
ـ
چیک ، هربرت ، ( 1392) . گزارش های مستر چیک از رویداد های فارس و بوشهر در جنگ
جهانی اول ، ترجمۀ : افشین پرتو ، تهران : انتشارات همسو ، دانشنامۀ استان بوشهر ،
چاپ اول
ـ
جیهانی ، ابوالقاسم ، ( 1368 ) . اشکال العالم ، ترجمه : علی بن عبدالسلام کاتب ،
انتشارات آستان قدس رضوی
ـ
دوسفرنامه از جنوب ایران ، (1368 ) .تصحیح و اهتمام علی آل داود ، تهران :
انتشارات امیرکبیر
ـ
رکن زاده آدمیت ، محمد حسین ، (1349 ) ، فارس وجنگ بین الملل ، ج1و2 ، تهران :
انتشارات اقبال ، چاپ دوم
ــــــ
، (1340) . دانشمندان و سخن سرایان فارس ، ج4 ، تهران : انتشارات اسلامیه و خیام
ـ
زرکوب شیرازی ، معین الدین احمدبن شهاب الدین ابی الخیر ، (1230) . شیرازنامه ، به
کوشش اسماعیل جوادی ، بی جا : انتشارات بنیاد فرهنگ ایران
ـ
سدید السلطنه مینابی ، محمدعلی خان ، (1362 ) .سفرنامه سدید السلطنه "
التدقیق فی سیر الطریق " تصحیح و تحشیه احمد اقتداری ، تهران : انتشارات
بهنشر
ـ سعیدی
نیا ، حبیب الله ، ( 1389 ) . گمرک بوشهر و نقش آن در تجارت خلیج فارس در دورۀ
قاجار ، بوشهر : انتشارات دانشگاه خلیج فارس، چاپ اول
ـــــ
، ( 1393 ) . معین التجار بوشهری و احیای تجارت دریایی خلیج فارس در دوران قاجار و
پهلوی ، بوشهر : انتشارات دانشگاه خلیج فارس ، چاپ اول
ـ
سعادت ، محمد حسین ، (1390) .تاریخ بوشهر ، تصحیح و تحقیق عبدالرسول خیراندیش
وعمادالدین شیخ الحکمایی ، تهران : انتشارات میراث مکتوب و نشر کازرونیه ، چاپ اول
ـ
سپهر ، احمد علی ، ( 1362 ) . ایران در جنگ بزرگ ، تهران : انتشارات ادیب
ـ
شیرازی ، شرف الدین عبدالله بن فضل الله ، (1372 ) . تاریخ وصاف . تحریر عبدالحمید
آیتی ، تهران : مؤسسۀ مطالعات و تحقیقات فرهنگی ، چاپ دوم
ـ
عیسوی ، چارلز ، (1369) .تاریخ اقتصادی ایرانِ عصر قاجار، ترجمه : یعقوب آژند ،
نشر گستره ، تهران : چاپ دوم
ـ فلور
، ویلم ، (1389 ) . بوشهر دروازه تجاری ایران در خلیج فارس ، ترجمه : غلامعلی
تمهید ، بوشهر : انتشارات شروع، دانشنامه استان بوشهر، چاپ اول
ــــ
، (1388 ) . برازجان ، ترجمۀ : دکتر عبدالرسول خیراندیش ، تهران : انتشارات آباد
بوم ، چاپ اول
ــــــ
،(1365 ) . جستارهایی از تاریخ ایران در عصر قاجار ، ج2 ، ترجمۀ : ابواقاسم سری ،
انتشارات توس
ـ
فراشبندی ، علیمراد ، (1336 ) .تاریخ و جغرافیای برازجان یا سنگر مجاهدین ، ج1و2 ،
شیراز : انتشارات چاپخانه احمدی شیراز ، چاپ اول
ـ
فرای ، ریچارد ، (1363 ) . عصر زرین فرهنگ ایران ، ترجمۀ : مسعود رجب نیا ، تهران
: انتشارات سروش
ـ
کاتوزیان ، محمد علی ، (1392 ) .جامعۀ کوتاه مدت ، ترجمۀ : عبدالله کوثری ، تهران
: انتشارات ، چاپ پنجم
ـ
کاکس ، سرپرسی ، (1386) .مشروطیت جنوب ایران به روایت بالیوز بریتانیا در بوشهر ،
ترجمۀ : مرحوم حسن زنگنه ، تهران : مؤسسه مطالعات تاریخ معاصرو بنیاد ایرانشناسی
شعبۀ استان بوشهر ، چاپ اول
ـ
کتاب نارنجی ، گزارش های سیاسی وزارت خارجۀ روسیۀ تزاری درباره انقلاب مشروطۀ
ایران ، به کوشش احمد بشیری ، ج1 ، تهران : انتشارات نور .
ـ
لوریمر ، ج ج ، (1379 ) .تاریخ و جغرافیای استان بوشهر ، ترجمۀ : مرحوم سید حسن
نبوی ،شیراز : انتشارات نوید ،چاپ اول
ـ
لسترنج ، گای ، (1377 ) . جغرافیای تاریخی سرزمین های خلافت شرقی ، ترجمۀ : محمود
عرفان ، تهران : انتشارات علمی و فرهنگی ، چاپ سوم
ـ
لمبتون ، آن ، ( 1382 ) .تداوم و تحول در تاریخ میانۀ ایران ، ترجمۀ : دکتر یعقوب
آژند ، تهران : نشر نی ، چاپ دوم
ـ
لهسایی زاده ، عبدالعلی و عبدالنبی سلامی ، ( 1370) . تاریخ و فرهنگ مردم دوان ،
تهران : انتشارات اطلاعات ، چاپ اول
ـ
محمودبن عثمان ، (1333) . فردوس المرشدیه فی اسرار الصمدیه ، تصحیح ایرج افشار ،
تهران : انتشارات اساطیر
ـ
مشایخی ، عبدالکریم ، ( 1386 ) . خلیج فارس و بوشهر ( روابط سیاسی و اقتصادی اروپا
در سالهای 1339 ـ 1308 هـ . ق / 1920 ـ1890 میلادی ، تهران : مؤسسۀ مطالعات تاریخ
معاصر ایران و بنیاد ایرانشناسی شعبۀ استان بوشهر ، چاپ اول
ــــ
، ( 1381 ) . بوشهر در انقلاب مشروطیت ، تهران : انتشارات معاصر پژوهان و بنیاد ایرانشناسی
بوشهر ، چاپ اول
ـ
مظفری زاده ، علیرضا ، ( 1394 ). حکمرانان بوشهر و بنادر جنوب ( خاندان آل مذکور
از ظهور تا سقوط 1148 ـ 1268 هـ . ق) . تهران : بنیاد ایرانشناسی ، چاپ اول
ـ
معتضد ، خسرو ، ( 1366 ) . حاج امین الضرب و تاریخ تجارت سرمایه گذاری صنعتی در
ایران ، تهران : انتشارات جانزاده ، چاپ اول
ـ مارتین
، ونسا ، ( 1390) . عهد قاجار ، ترجمۀ : مرحوم حسن زنگنه ، تهران : نشر ماهی ، چاپ
اول
ـ متی
، رودلف ، ( 1387 ) .اقتصاد و سیاست خارجی عصر صفوی ، ترجمۀ : حسن زندیه ، تهران :
پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ، چاپ اول
ـ
مطهری زاده ، موسی ، ( 1378 ) . جنبش ضد استعماری جنوب و آزادیخواهان کازرون ،
تهران : انتشارات نشر قو ، چاپ اول
ـ
نیستروم ، گوستاو ،( 1373 ) . شاخه نبات .
ترجمۀ : افشین پرتو ، تهران : اداره کل فرهنگ و اداره ارشاد اسلامی بوشهر ، چاپ
اول .
ـ
هدایت ، رضاقلی خان ، ( 1339 ) . روضه الصفای ناصری ، ج8 ، قم ، : چاپخانۀ حکمت
ـ
وثوقی ، محمد باقر ، ( 1380 ) . تاریخ مهاجرت اقوام در خلیج فارس و ملوک هرمز ،
شیراز : انتشارات دانشنامۀ فارس ، چاپ اول
ـ یا
حسینی ، سید قاسم ، ( 1391 ) . رئیس علی دلواری ، تجاوز نظامی بریتانیا و مقاومت
جنوب ، تهران : پردیس دانشگاه ، چاپ اول
ــــ
، ( 1388 ) . خاطرات ماشاءالله کازرونی ، تهران : انتشارات سورۀ مهر ، چاپ اول
ـ
صداقت کیش ، جمشید ، ( 1394 ) . مبارزات مردم فارس علیه پلیس جنوب ، تهران : مؤسسۀ
مطالعات و پژوهش های سیاسی ، چاپ اول
ـ
طباطبائی ، سید جواد ، ( 1392 ) . تأملی دربارۀ ایران ، دوجلد ، تهران : انتشارات
مینوی خرد ، چاپ اول
ـ
ثواقب ، جهانبخش ، ( 1385 ) . جغرافیای تاریخی بیشاپور و کازرون ، تهران :
انتشارات کازرونیه ، چاپ اول
نشریات
:
ـ
روزنامۀ مظفری ، نمرۀ دوم ، پانزدهم شوال 1319 هـ . ق
ـ
روزنامۀ اصلاح ، شمارۀ اول ، 1327 هـ . ق
ـ
بوشهرنامه ، ویژۀ تجارت و بازرگانی ، بهار 1391 ، مؤسسۀ ورزشی شهرداری بندر بوشهر
، شمارۀ 5 .
ـ
روزنامۀ فرهنگ جنوب ، شمارۀ 147 ، یکشنبه 7 تیر 1388
ـــــــــــــــــــــــ، شمارۀ 1436 ، دوشنبه 28 اردیبهشت 1388 ، بخش فرهنگ .
اقالی محمدی از مقاله خوبتان
قلمتان عالی هست و ارتباط مطالب درون مقاله خیلی خوب هست
با تشکر
تلفن تماس 09173214632
جد آنها قطب الدین هست که در روستای محمد صالحی و چم شهاب شهرستان گناوه زندگی می کنند
آقای سعادت نماینده کنونی دشتستان از نوادگان سعادت میباشند که اصالتا اهل حیات داوود گناوه بودند ولی در دشتستان زندگی کرده اند این را می توانید زندگی خودشان نیز سوال کنید
این خاندان به خاندان قطب الدین معروفند