از دیرباز تاکنون، مهمترین و ملموسترین
راه ارتباطی بین روستاها و شهرها و حتی کشورهای همجوار، »راههای زمینی«
بوده و هست که با همه پیشرفتهای ارتباطی، اعم از هوایی و دریایی و غیره، باز همچنان
راههای زمینی (خشکی) حرف اول را میزند چرا که همچنان پرکاربرد، پرخاطره و قابل
دسترسی همگانی است. در این میان اصیلترین و معروفترین آنها، بعد از »جاده
ابریشم«، »راه شاهی«
است که خوشبختانه قطعاتی از آن، بعضاً با همان عرض و شاکلهی سابق، در اطرافمان موجود
و با وجود بیتوجهیها و بیمهریها از جانب مسوولین وقت و حریم شکنی بعضی زارعین
و باغدارانِ حواشیِ آن، همچنان پابرجا مانده و سرسختانه، علیرغم بیتفاوتیها،
موجودیت تاریخی خود را حفظ نموده و از این حیث، میتواند جزء میراث فرهنگی هم،
قرار گیرد. این قطعاتِ جادهای، که به قول اهالی حواشی آن، به »رَه
شِی« [مخفف »راه
شاهی«] معروف است، در
اطرافمان باقی است و چشم انتظار همت مسوولانهیِ مسوولانِ دلسوز و علاقه مندان به
حفظ آثار ملی و فرهنگی و تاریخی این میراث شناسنامهای شهرمان و غیرت و مردانگی
اهالی منطقه است تا بلکه با نگرشی جدید، به این راهِ ارزشی و به کاروانسراهای
ارزشمندِ منسوبِ به صفویه که هر کدام به منزلهی »ایوان مدائنی«
است و توجه به بقایای پلهای در همان مسیر که بین کازرون و شیراز و بوشهر هم موجود
است و هر کدام به مثابهی »سی و سه پلی«
اما با ارقام کمتر است توجه گردیده تا از این پس دستخوش حوادث طبیعی یا قهری بشری
بیشتری نگردند.
البته
در اینجا بحث روی بقایای جادهای هموار »راه شاهی«
واقع شده در غرب شهرمان است که با احداث جادههای جدید به سمت شاپور و راهدار،
متوازیاً یا متقاطعاً، قطعه قطعه گردیده و آن قطعات هم، بدون هیچ اقدام عمرانی و
حفاظتی به حال خود رها شده تا به روزِ امروز، افتاده است. ناگفته نماند که این
جاده، خاطرات زیادی در سینه خود دارد از جمله، اینکه سابقاً محل عبور کاروانها،
کوچهای فصلی عشایر غیور و زحمتکش و افرادی که گهگاه به دلیل کمبود وسایل نقلیه و
یا به دلایل دیگر حواشی همین مسیر را حتی تا برازجان با پای پیاده طی میکردند به
گونهای که »سَرِ
هر خار، نشانِ کفِ پائی دارد« و همچنین عبور وسایل نقلیهی آن
زمان، از قبیل دُوجِ 48 (1948 میلادی) شورولیت 56 و 59 و جِمس 57 و اینترنشنال و
ماک و مان و کُمنز و بنر 64 دماغه دار واتوبوسهای موتور جلو پوزهدار و یا جلو
صاف و جیپهای چادر برزنتی و لیز و شهباز و ادوات ارتشی را بر سینه خود تحمل کرده
و شاهد تلاش رانندگان و کمک رانندگان زحمتکش
و بیحمایت بیمهای آن روزگار بوده، که در همان جادهها، استخوانها و ستونهایی
فقراتشان خرد گردیده و مهمتر از همه، این جاده خاطرات مقاومتها و جانفشانیها و
خونفشانیهای غیور مردانی از این خطه در مبارزه سلحشورانه با استعمارگران انگلیس و
غیره هم در دل دارد.
حال:
-
آیا سزاوار است که اجازه دهیم تا چنین جادهی تاریخی و پر جاذبه و پرخاطره و
بقایای پلها و کاروانسراهای بین راهی و ارزشی آن، بی توجهانه بمیرند و محو شوند و
به فراموشی سپرده گردند؟؟؟!!
- آیا
این قطعات بازماندهی جادهای و دیگر اماکن تاریخی در مسیرش، برگی از برگهای زرین
شناسنامهی گلبرگی و پربرگ شهرمان نیست و ارزش تاریخی و فرهنگی ندارند؟
- آیا این جاده، زمانی محصول رسان محصولات
زراعی و باغی کشاورزان زحمتکش و عزیزمان به شهر و دیگر شهرها و نیز شاهراهِ
اقتصادی بین بندر بوشهر و دیگر نقاط کشور نبوده و زمانی ارزش اقتصادی آنچنانی
نداشته است؟
- آیا
احیای این سه قطعه غربی مورد بحث، که از هم مجزا افتادهاند و نیز دیگر قطعات
باقیمانده در شرق شهرمان تا کُتَل دختر و کُتَل پیرزن و میان کُتَل و ... که
صبورانه نفسهای آخر خود را میکشند تاثیر شگرفی در موقعیت سیاسی و جغرافیایی و
فرهنگی و گردشگری و اقتصادی شهرستان (بطور عام) و مناطق همجوار آن (بطور خاص)
نداشته و ندارد؟؟
1- آیا این احیای کاملاً ضروری آن، موجب مباهات
و افتخار شهروندان و دیگر اهالی منطقه نخواهد شد؟
- آیا
سزاوار نیست که هم اکنون که کشورمان به اتفاق کشور چین و بعضی از کشورهای آسیایی و
اروپایی تصمیم قاطعانهای به احیای »جاده ابریشم«
گرفتهاند ما هم به موازات آن اقدام شایسته، در شهرستان خودمان نسبت به احیای »راه
شاهی« اقدام نماییم؟؟؟
در
حال حاضر این سه قطعه مسطح غربی و غریب واقع شدهای که از هم و از بقیه جدا افتاده
و در حال استغاثه و چشم انتظار مسوولین و
دلسوزان منطقه میباشند عبارتند از:
1- قطعهای
که قبل از تالار افشین آغاز و با یک انحراف به چپ و سپس به راست جادهای(در مجاورت
تل رشتون) از برکتک گذشته و ادامه انتهایی آن، در جوار میدان تره بار امام حسین
(ع) مدفون میگردد.
2- قطعهای
که از شمال غرب میدان امام علی (ع) [بین جاده شاپور و جاده جدید راهدار ]آغاز و با
گذر از میان باغات بعضاً بدون دیوار و پیشروی کرده، گذشته و از کنار سیلوهای
جدیدالاحداث، خود را درست به قلب »دریس«
میرساند که احیای این قسمت، اولاً؛ دریس را متحول و مرکز آن را با کوتاهترین راه
به میدان امام علی (ع) رسانده و آن مرکز
را حدود 1 کیلومتر به شهرمان نزدیکتر میگرداند. ثانیاً؛ تردد کامیونهای
حامل گندم به سیلوها را آسان تر، سرعت کار را بیشتر و استهلاک و مصرف سوخت و
آلایندگیها را کمتر مینماید.
ثالثاً
باغات بدون دیواری که بعضاً بی رویه، در حریم آن راه، قرار گرفتهاند به جای قبلی
خود عقب نشانده و حق معبری اهالی، اعاده میشود. رابعاً، لزوماً موجب میگردد تا
اقدامات عمرانی بیشتری همراه با طرحِ امنیت ترافیکی راحتی، در آن میدانِ آنچنانی و
پرخطر، از طرف اداره محترم راه، ایجاد گردد و در ورودی به آن، تابلوی نام دریس از »راه
شاهی« به هموطنان معرفی گردد.
3- آخرین
قطعه مورد بحث از این بخش، که علاوه بر ارزش تاریخی، میتواند ارزش گردشگری فوق
العادهای هم (برای اهالی و شهروندان و دیگر هموطنان و مسافران نیز) داشته باشد از
بطنِ دیگرِ قلبِ دریس، خارج و آن را به چهارراهی مهم تبدیل نموده و تا نزدیکیهای
راهدار ادامه مییابد که قطعاً احیای واقعی آن، تاثیر شگرفی در هویت زایی و ارتقای
موقعیت جغرافیایی منطقه به ویژه در زمینهی گردشگری داشته و موجب بهره برداری
شهروندان و اهالی منطقه هم می گردد و چه خوبست که کاندیداهای محترم مجلس دهم، بر
اینگونه درخواستهای مهم و عام المنفعه مردمی مندرج در نشریات شهرمان تاکید و تبلیغ
فراوان نموده و در سخنرانیها روی چنین مسائل تاریخی، عمرانی،رفاهی، زیست محیطی،
میراث فرهنگی و منطقهای که خاستگاه همگان است مانورهای خوبی داشته باشند.
لذا
ایجاب مینماید موضوع فوق با جدیت تمام، مدنظر فرماندار محترم و رییس محترم اداره
راه و مسکن و شهرسازی قرار گرفته تا با همکاری بخشدار مرکزی و اداره میراث فرهنگی
و دهیاری منطقه و شورای اسلامی دریس و با پشتیبانی امام جمعه محترم و عنداللزوم با
کمک شورای اسلامی شهر کازرون و شورای اسلامی شهرستان، به موضوعیت مهم و کم هزینه
فوق، عینیت بخشیده تا حتی زودتر از احیای راه ابریشم، این »راه شاهی« پرارزش، احیا گردد که در این راستا لازم است
کارگروهی مأمور بررسی و تهیه گزارشی از کلیه بقایای موجود این راه و ابنیه تاریخی
در مسیر و اختصاصاً این سه قطعه فوق الذکر گردیده و سپس قاطعانه نسبت به مشخص کردن
قاطعانه حریم آن اقدام، و در نهایت احیای آن راه، که به معنی »شاهراه« بوده با همان شاکلهی کما
فی السابقی صورت گرفته و در جهت حفظ و حراست و عمران آن تدابیر مستمری هم به کار
برده شود.