|
ای
حنجره ات تباری از نشتر و درد
آغاز
سرودی که به دریا پیوست
آهنگ
سکوتی همه سرخ ، از آتش سرد
ای
دست تو ، نقاشی پرواز قلم
در
باور شب خانه مرگ
در
جهل مرکبی به پهنای عدم
ای پنجره چشم تو ، زاییده نور
بی سفسطه مبهم خواب
در خفتن کورانه و کور
ای
روح تو ، باورکده سبز بهار
بر
شانه ابر ، در بارش بی کبر و غرور
بر فهم زمین آرام و رها
بی
گرد و غبار ، بی گرد و غبار
علی رضا مرادیان
95/2/25