تصاویر هوایی موجود کازرون در دهه های گذشته را که نگاه
کنیم، خانه ها و خیابان ها پر است از درختان کهنسال. از گذشته های بسیار دور نخل و کنار و نارنج و توت میهمانان همیشگی خانه
ها و خیابان های ما بوده اند. نسل گذشته بیش از ما به درخت احترام می گذاشت. هرگز
زیر درختان آشغال نمی ریختند و وجود درخت را مایه ی برکت و روشنی خانه و محله می
دانستند. کُنار و نخل، به خصوص در فرهنگ گذشته مردم ما جایگاه ویژه ای داشته اند و
به نوعی این دو درخت مقدس به حساب می آمده اند. درختان خانگی قدیم جایگاه مناسبی
برای لانه سازی پرندگانی مانند گنجشک و قمری بود که از قضا قمری و پرستو نیز به
نوعی مورد احترام مردم بوده و تقدس داشته اند. در سقف خانه های قدیمی مان همیشه
پرستوها لانه داشتند و مردم حتی در گنبدهای گچی امامزاده ها نیز جایگاهی برای لانه
سازی پرندگان قرار داده بودند. این طرز تفکر نسلی بود که ما را پرورش داد. احترام
به درخت و احترام به جنبدگان و باهندگان. نسلی که آرامش فکری داشت و تمرکزش بر کار
و تعلیم و تربیت فرزندان و مهربانی به زیست مندان و رفت و آمد با اقوام و ... و
سایر فضایل اخلاقی بود.
زمانه گذشت و همه چیز عوض شد. از ظاهر ساختمان ها و بناها
گرفته تا کوچه ها و خیابان ها؛ و صدالبته خلق و خوها هم عوض شد. رفتارها و منش ها
نیز عوض شد. ما فرزندزادگان همان انسان های بی ریای گذشته که درخت و آب و زمین و خاک
را مقدس می دانستند و محترم می شمردند شدیم. دشمن شماره یک همه ی این مواهب
خدادادی شدیم؛ دشمن آب، آب این مایه ی حیات بخش را آنقدر هدر دادیم که به بن بست
رسیدیم، و اکنون نیز در اوج بحران هنوز باورمان نمی شود که چه کرده ایم و چه داریم
می کنیم. ماشین مان را با آب پاک و سالم و آشامیدنی می شوئیم و حیاط منزل مان را
نیز به همین صورت. درختان را که از صحنه زندگی درون شهری داریم حذف می کنیم و به
جای آن خانه های دلگشای قدیمی و پر از درخت، خانه هایی می سازیم بی روح و بی احساس
و خالی از هر درختی. به جای آن درختان زنده و سرسبز، ماکت درختان را با شکلی بدفرم
و بدقواره در گوشه ی نشیمن و پذیرایی خانه هایمان می گذاریم؛ یعنی مثلا ما هم درخت
داریم. جالب آن که همه مان دنبال این هستیم که در بیابان قطعه زمینی را بیابیم و با
آن باغچه ای بسازیم. شهر را خالی از درخت و خالی از روح و احساس می کنیم، آنگاه در
بیابان برای دلخوشی و تفریح خودمان باغ می سازیم.
با همه ی این وجود وقتی به معابر و خیابان های شهر نگاهی می
افکنیم، هنوز که هنوز است، در گوشه و کنار
شهر درختان کهنسالی را می بینیم که نشان از وجود یک هویت طبیعی و فرهنگی از
گذشته های دور دارند. درختانی که سن و سال شان از هر موجود زنده ای در این شهر به
مراتب بیشتر است. درختانی که بالغ بر یک قرن قدمت دارند. اینها هویت و میراث طبیعی
شهر ما هستند. متاسفانه توسعه شهر که امری اجتناب ناپذیر است همواره خطری جدی برای
حیات این زیست مندان وفادار به این آب وخاک بوده و هست. هزاران هزار درخت کنار و
نخل و نارنج از دو سه دهه ی گذشته به این سو در اثر توسعه خیابان ها و تجدید بنای
ساختمان ها از صفحه روزگار محو شده اند؛ اما هنوز تعداد قابل ملاحظه ی دیگری وجود
دارند که در خطر نیستی و نابودی قرار دارند. قطع درختان به منظور گشایش خیابان ها
ساده ترین و بی دردسرترین راه ممکن است و جلوگیری از بروز تصادف و خطر جانی برای
شهروندان هم بهترین بهانه برای این قلع و قمع بی رحمانه و شبانه. در حالی که سیصدو
اندی سال است چهار ردیف درخت کهنسال شاخ درشاخ یکدیگر زیباترین خیابان دنیا یعنی
خیابان چهارباغ را در اصفهان به وجود آورده اند ما به راحتی آب خوردن، درختان
خیابانی و با هویت و با اصالت مان را قطع می کنیم تا بر جایش برج ها و آپارتمان ها
بسازیم. حتی در یزد، نماد کویر و نماد خشکی و کم آبی، در خیابان ها درختان تنومند
و بلندبالا چنان سرسبزی و طراوتی به معابر داده اند، که آدم انگشت به دهان می
ماند. وقتی به درختان نزدیک می شوی و به آنها خیره می گردی، بر روی تنه همه ی درختان
کهنسال در شهرهایی چون اصفهان و یزد و شیراز و تبریز و... تکه فلزی کوچک می بینی
که شماره ای بر آن حک گردیده و زیر آن نوشته شده
شهرداری ...... .
اما متاسفانه در شهر ما تقریبا می توان با صراحت گفت که هیچ
شناسنامه ای برای درختان شهر وجود ندارد و مشخص نیست که مالک و نگهدار این درختان
کدام نهاد است؟ از این رو وقتی موجودی چنین بدبخت و بی صاحب می ماند، هر که از راه
رسید یک تو سری به آن می زند. هر که از راه رسید یک اره برمی دارد و به جان درخت
می افتد. من می خواهم تابلو ویترین مغازه ام پیدا باشد و شما می خواهید نمای شیک
خانه و آپارتمان تان هویدا گردد. شهرداری هم که در قبال این تخلفات ساکت است و
هرگز ندیده ایم که کسی به خاطر قطع یک درخت و به موجب قوانین موجود جریمه گردد.
دو سال پیش شهروندی به خاطر مزاحمت هایی که برخی کودکان
برای درخت کُنار بسیار کهنسال خیابان قدس (معروف به کنار مرتضی) ایجاد می کردند و
به آن سنگ پرانی می نمودند و گاهی سنگ ها به حیاط منزل ایشان می افتاد، تصمیم گرفت
با بیل مکانیکی به جان این درخت زیبا و تنومند بیافتد و متاسفانه بخشی از درخت را
نیز نابود کرد. اگر آن روز حضور به موقع و آگاهانه فعالان محیط زیست در محل نبود،
امروز دیگر اثری از آن درخت کنار زیبا هم نبود. شهرداری محترم نیز که اصلا در فکر
حفظ چنین درختان ارزشمندی نبوده و نیست. خوشبختانه امروز دور درخت کنار را باغچه ی
کوچکی کشیده اند و هر چند درخت تقریبا در وسط خیابان جدید قرار گرفته، اما وجودش
زینت بخش آن خیابان گردیده است.
هفته گذشته نیز که چندین درخت کهنسال دیگر از جمله کُنار
کهنسال خیابان مطهری با وجود همه اصرارها و خواهش ها و پیشنهاداتی که برای حفظ آن
می شد، عاقبت شبانه از صفحه روزگار محو شد. درخت کُنار کهنسالی که بر اساس تصاویر
هوایی موجود، از سال های دهه ی 50 در همین مکان وجود داشته و قد و قامت و بزرگی اش
به همین شکل بوده است. اما متاسفانه بالاترین مرجع نگهداری فضای سبز درون شهری،
یعنی شهرداری، به راحتی آب خوردن آن را از بین برد.
از این رو در اینجا با توجه به همه ی آنچه در نوشتار بالا
بدان پرداختم، بنده به عنوان یک شهروند این درخواست منطقی را از شهردار کازرون
دارم که هر چه سریع تر درختان کهنسال شهرمان را شناسایی نموده و برای آنان
شناسنامه تهیه کرده و پلاک ثبتی شهرداری را بر روی آنان نصب نماید. تا لااقل اندک
درختان باقی مانده شهرمان از این پس با خیالی آسوده تر به حیات خویش ادامه دهند.
درختان کهنسال باغ تاریخی نظر. نخل های کهنسال باغ موحد و انتهای خیابان نهضت،
درختان کاج و نخل کهنسال میدان بلوار و خیابان بسیج و از همه مهم تر، دو درخت
کهنسال کُنار اداره دارایی و خیابان قدس و درخت ابریشم خیابان 22 بهمن هستند که باید
برای ثبت آنان پرونده ای تشکیل شده و شناسنامه دار گردند.
حتی درختان جوان تر خیابان ها شهر از نارنج ها و توت ها
گرفته تا کُنارها و اکالیپتوس ها نیز باید دارای شناسنامه شده و وظیفه شهرداری و
همه ی ما شهروندان است که در نگهداری از آنان بکوشیم. این گونه اگر بشود، شاید
بتوان در دو سه دهه ی آینده بازهم به داشتن عنوانی هم چون شهر سبز برای کازرون
افتخار نمود.