|
سالها
گذشته و گذشته؛ بهار و تابستان، پاییز و زمستان درپی هم آمدند و رفتند؛ با باران و
بی باران، سرد و گرم ...
نسلی
مشتاق و نسلی عاشق، نسلی شیفته شهر و دیار خود. نسلی پرسشگر و خواهان شنیدن هزاران
جواب از کسانیکه باید پاسخگو باشند و نیستند و نخواهند بود. پا گرفت قلم را برلوح فشردند
نوشتند و نوشتند تا فضا را تغییر دهند، فضای سرد و فضای کلاسه شده را تلطیف نمودند.
یک روز از محیط زیست گفتند، روز دیگر از تاریخ پر افتخار، روزی دلسوز واقعی طبعیت شدند،
و روز دیگر ارج و قرب به بزرگان فراموش شده شهر و دیار خود گذاشتند.
فضای
مجازی و یکی دوتا از نشریات محلی را جولانگاه علم و معرفت خود کردند. گروه های مردم
نهاد را پایه ریزی کردند و بدون وابستگی به این و آن، ایده های خود را به جامعه تشنه
تزریق کردند، و اما مردم که صداقت و عدم وابستگی آنها را دیدند، یاریشان کردند. یک
روز حماسه آفرین عیادت از پریشان شدند و روز دیگر به پاکسازی غار تاریخی شهرشان رفتند؛
همایش ها را لبیک گفتند و اهل قلم و اهل علم و ادب را تنها نگذاشتند...
سالهای
آخر دهه 60 بود که با یکی از رفقای همکلاسی و هم باشگاهی های صبحگاهان، به قصد ورزش
از منزل خارج می شدیم. با نرم دویدن در خیابان خود را به استادیوم میرساندیم و در کنار
فنس های دور زمین چمن به ورزش و دویدن می پرداختیم. ورزشی که حواشی فراوانی داشت. در
اوایل دهه 70 با یه حکم ساده از تربیت بدنی وقت، چند صباحی مسئول هیت دوچرخه سواری
شدم و برای تمرین دوچرخه سواران در جاده، چه مصیبت ها که نکشیدیم. هرچند که پایانش
قهرمانی بود...
و
اما امروز به مدد همان نسل آگاه، دخترانمان هرچند با محدویت در خیابان های شهر رکاب
میزنند، ورزشکارانمان در خیابان ها در مکان های ورزشی با آرامش و بدون شنیدن متلک ورزش
می کنند تا جامعه ایی پویا و با نشاط داشته باشیم.
کشاندن
ورزش به میان مردم و ایجاد شور و نشاط در جامعه، از وظایف مهم و اولیه اداره ورزش و
جوانان بوده و کار هیت دوچرخه سواری کازرون در برپایی همایش دوچرخه سواری همگانی قابل
تقدیر و ستایش می باشد؛ و امید آنکه دیگر هیئت ها، از جمله دو و میدانی نیز اینکار
را الگوی خود قرار داده و به زودی شاهد همایش دو همگانی یا دو صحرانوردی باشیم.