شاید
اگر در پی بررسی اتفاقات قطار گونه و متناوبی که در چند سال اخیر در کازرون رخ
نمودند و متاسفانه غالبا نامیمون و رو به عقب داشتند برآییم، انبوهی از ابهامات و
سئوالات، ذهن محقق را مشغول می کند. ابهاماتی که یک رابطه ی منطقی عقیم را می سازد
که اوضاع شهرستان و شهر کازرون را چون پازلی می نماید که قطعاتی کلیدی از آن گم
شده است.
چند روز پیش بود که پیامی در گروه های مجازی منتشر شد و
مردم را به تجمع بر علیه صحبت های نامتعارف و غیر منصفانه ی مجری تلوزیون در مورد
ماجرای کذایی عضو شورای شهر دعوت می کرد. حتی در قسمتی از پیام نوشته بود حضور
تمام مردم کازرون برای حفظ ارزش شهرستان در این تجمع الزامیست!! و جالب اینکه این
تجمع در حاشیه ی جلسه ی کارگروه سلامت و امنیت غذایی برگزار شده بود.
از اینکه آیا برگزاری یک چنین تجمعی که اول قرار بود در
مسجد شهدا باشد ولی پس از آن در حاشیه ی میدان با شکلی تقریبا نا مناسب و بدون
برنامه ریزی برگزار شد درست است یا نه؟ می گذریم؛ و یا اینکه آیا بررسی مشکلات و
مسائل امنیت و سلامت غذایی در ملاء عام در یک برنامه ی ناهماهنگ می تواند مصداق
شفافیت باشد یا عوام فریبی نیز کاری نداریم.
اما نکته ای که در این جلسه ی به اصطلاح تجمع بسیار
خودنمایی می کرد، حضور قلیل و بسیار کم مردم بود و جالب اینکه حتی رهگذران هم در
نیم ساعت اول برنامه التفاتی جز یک نگاه گذرا نداشتند. طبق شمارشی که بنده در حدود
ساعت 9 انجام دادم، حدود 120 نفر در این تجمع حضور داشتند که بیش از نیمی از این
جمعیت را روسای ادارات و بخشداران و اعضای شورای اداری تشکیل می دادند که به نوعی
اجبارا حضور یافته بودند و بقیه هم یا عوامل دست اندر کار اجرا و برخی خواص همیشه
در صحنه بودند یا از روی کنجکاوی دقایقی را ایستاده به تماشا می گذراندند. البته
ظاهرا این تعداد تا اواخر برنامه رشد چند درصدی داشته است که قابل ذکر است.
اما همان نکته ای که در مطلع نگارش از آن به عنوان ابهام
یاد کردم در این تجمع بسیار مشهود و دیدنی بود. ابهامی که نگارنده نام آن را جدایی
مردم از مسئولین می گذارد.
این جدایی برآیند نوعی از بی اعتمادی است که آن نیز لاجرم
ریشه در اعمال مسئولان از جمله شورا و شهردار، فرماندار، امام جمعه و... دارد و
بعید می دانم که بتوان علت این بی اعتمادی را در تبلیغات رسانه های معاند و سیاه
نمایی رسانه های بی خبر از دنیا و تحرکات عده ای معدود از جای مشخص تغذیه شده جست
و جو کرد؛ چرا که هیچ کدام از موارد فوق قدرت و توان این را ندارند که شکافی به
این عمق ایجاد کنند. البته بی شک بی تاثیر هم نیستند.
قبل از اینکه مختصرا گذری بر ریشه ی این بی اعتمادی داشته
باشم، لازم است که تاکید کنم این نگارش صرفا نظر حقیر بوده و لزوما علمی و خالی از
خطا نیست و بی شک لازم می نماید اگر هر کدام از مسئولان و ارگان هایی که از آن ها
نام برده شد دلسوزانه در پی رفع این بی اعتمادی هستند. تحقیق و تفحص در این امر را
به مردمشناسان و جامعه شناسان و روانشناسان بسپارند تا شاید با راهکار های علمی و
عملیشان بهبودی حاصل گردد.
به نظر نگارنده واضح ترین ریشه ی این بی اعتمادی را باید
در عدم ارتباط موثر مسئولین با مردم بخصوص گروه های فعال مردمی دانست. شهرداری و شورای شهری
که بعد از سه سال فعالیت جز چند جلسه ی محدود با گروه های مردمی، دژهای نا مستحکم
خود را بر مردم بسته و هر وقت پیشنهادی آمده و دلسوزی پافشاری کرده با بهانه های
واهی وقت نداریم و پول نداریم دست به سرش کرده است، و بدتر اینکه با این همه ادعا
و تبلیغات، حتی یک برنامه مدون و عملی در حوزه ی جلب مشارکت های مردمی نداشتن، ثمری
جز این نخواهد داشت که وقتی مجری یک برنامه تلوزیونی خطابی نامتعارف به شورای
کازرون می کند، مردم این خطاب را اهانت به خود نمی دانند و بیشتر آن را مشکل شورا
می دانند نه مشکل شهر.
وجه دیگر ماجرا در رابطه برخی دستگاه های اجرایی دولتی
شهرستان است که این عدم اعتماد مدت هاست محسوس تر است. عدم اعتمادی که شاید ناشی
از تقابلی خواسته یا ناخواسته باشد که آن هم دلیلی جز عدم تدبیر ندارد. بی ثباتی
مدیریت در ادارات شهرستان، وعده و وعیدهای پوچ و بی عمل، بی توجهی های مکرر به
اذهان عمومی و... از جمله عواملی است که به یک جدایی شوم منجر می شود.
در مورد ارتباط مردم با مسئولان معنوی شهر، اوضاع متفاوت
می نماید؛ اما خلاصه ی کلام اینکه وقتی گستره ی اختیارات این مسئولان و
اطرافیانشان در برخی مسائلی وارد شود که عدم ورودش نیکوتر می نماید، پس از چند بار
تکرار این ورود ها، بی شک وازدگی ها و بی اعتمادی های مشابهی را حاصل می کند که
بسیار خطرناک تر از جدایی مردم با سایر مسئولین است.
در پایان نگارش لازم می نماید شیرینی یک اعتماد میمون و
مبارک را برای خواننده روایت کنم تا پس از آن تصور کند اگر این اعتماد متقابل بین
مردم و مسئولین بود، چگونه وحدت کلمه و اتفاق احسن حادث می شد و چه ثمراتی خیری به
همراه داشت. اعتمادی که مردم کازرون در چند سال اخیر به سازمان های مردم نهاد پیدا
کرده اند. حاصل این اعتماد نیکو و متقابل برگزاری چندین همایش و جشنواره با حضور
پرشور چند صد نفری و چند هزار نفری هست که واضح ترین خروجی آن رشد اتحاد و همدلی و
مهرآفرینی در دل مردمی هست که شاید تا دیروز از این نعمت بی بهره بودند. ارتقاء
فرهنگ شهروندی، افزایش سطح آگاهی عمومی، اصلاح الگوهای زندگی و... همه و همه می
تواند ثمره ی یک اعتماد شیرین بین مردم و نهاد های مردمی باشد.
در پایان جا دارد تاکید کنم که مشکل این بی اعتمادی را پول
و بودجه و برجام حل نمی کند، بلکه رفع این بی اعتمادی نیازمند یک برنامه ریزی از
طرف مسئولین در هر مقام و جایگاه می باشد تا طی آن ابتدا مفاهیم مردم، شهروند،
مشارکت اجتماعی، قدرت جامعه ی مدنی و افکار عمومی و... را برای خود باز تعریف کنند
و پس از آن از دری جز آنچه تا کنون در آمده اند وارد تعامل شوند
و شک نکنند مردم همانگونه که در طول تاریخ ثابت کرده اند،
آنقدر مهربان هستند که گذشته های سیاه را فراموش کنند...