|
در
سینه نشسته مهر "مهرِنجانت"
گُل
گِرد گلوی گنبد " بَلیانت "
سی
سال گذشتیم و ندیدیم چنار
در
منطقهی "چنارشاهیجانت"!
***
در
دامن کوه سایه داريم همه
ده
قیّم و شصت دایه داريم همه
در
خصلت کازرون همین بس که پس از
سی
سال رکود، مایهداریم همه!
***
پیوند
من و تو از تولد تا رنج
پیوند
هماغوشی شهری با رنج
ای
سبزه کازرونی ای "باغ نظر"!
پیوند
من و تو با بهار نارنج...
***
آواز
کف و دف و دهل سر دادند
گویا
به عروس، جای پا، پر دادند
دردانهی
"آب" کازرون را بردند؛
بوشهر
و بدون مهر شوهر دادند!
***
از
این طرفش نفیر بیشاپور است
از
آن طرفش کویر دریاشور است
دوران
خوش "سرآببهرام" گذشت
"بهرام که گور..." می زدی در گور است
***
خشک
است لب کودک ما –دریاچه-
در
غم، دل ما رفته فرو تا پاچه
معلوم
نشد چرا، چگونه، کی، کِی؟
هم
کوزه شکست هم سبو را، با چه؟!
***
ما وارث "سلمانیم"، بر
حق هستیم
در
شهر پر از خلأ معلق هستیم
راز
برکات سفرهی ما اینست:
ما
عاشق اقتصاد خندق هستیم!
***
هم
نسل رشیدِ "ناصرالدیوانیم"
هم
جزء عیال خانهی "سلمانیم"
چون
سجده نکردهایم ما "آدم" را
مشهور
شده نواده ی شیطانیم!
***
سبز است ولي زردي از او مي بارد
شهریست
كه تب كرده تنش مي خارد
اينجا
همه دكترند و بيمارستان؛
راهي
به در ِ بهشت زهرا دارد!
***
من
اهل جنوب سرد و خشک و گرمم
من
شیفته ی بلوط "دشت برمم"
آغوش
من از پونه و بابونه پر است
من
راوی نسل بوس و جنگ نرمم!
نازشصتت ( ببخشید دمت )
چه عجب ؛ بدیع یاتی ده گانه خواندیم بین این همه شعرگونه!
ارادتمند:یکی از دوستان از شهر دوست ( یار )
دیریست که از شهر تو من رفتندی....
چه خوب شایسته است اگر به شاعرانی همچون رضوی عزیز هم بها داده شود نه به جرم مدح وستایش نکردن آنها را فراموش کنند.
انصافن قربان کلامت مثل همیشه زیبا وباصفا
باآرزوی موفقیت