از درسهاي عاشورا، اخلاص، عرفان و خدا محوري است. در حركت خونين سيدالشهدا اين نكته كاملاً روشن است كه معيار حركت و قيام و هدف نهايي او، رضاي الهي است. اگر قيام ميكند، اگر خونش را نثار مينمايد، اگر سختترين و شديدترين مصائب را برجان ميخرد، اگر فرزندانش را به وادي شهادت ميبرد واگر محبوبترين افراد خاندانش را به دست اسارت ميسپارد، هر بلا و مصيبتي را كه تحمل ميكند، براي اين است كه در مرتبهي اول رضاي الهي را به دست آورد و خدايش را راضي نمايد، بدين جهت در آغاز قيامش به زيارت قبر جد بزرگوارش رفت و پس از عرض ادب به پيشگاهش از خطري كه دامنگير اسلام و مسلمين شده و از بليهاي كه برايش رخ داده و از هتك حرمتي كه نسبت به فرزند پيامبر روا ميشود، به حضور جدش شكايت نمود، آنگاه رو به سوي خدا كرده و عرضه داشت.
«اي خداوند صاحب جلال و كرامت، تو را به حق اين قبر و صاحب آن سوگند كه ما را به آنچه رضاي تو و رضاي پيامبرت در آن است هدايت فرما و راهي را براي ما برگزين كه ما را به رضاي تو و پيامبرت برساند.»
و در جاي ديگر فرمود:
«رِضَي اللهُ رضانا اَهْلَ البيت، نَصْبِرُ علي بَلائِهِ و يُوَفّينا اُجُوَ الصّابرين»1
رضايت خدا، رضايت ما اهل بيت است، براي بلاي او صبر ميكنيم، او نيز پاداش صابران را به ما ميدهد».
آري، اين همان اخلاص، عرفان، عشق به خدا و خدامحوري است كه ما ميتوانيم از عاشورا درس بگيريم؛ يعني انسان جز خدا چيزي نبيند و جز خواستهي او چيزي نخواهد. وامام حسين(ع)در عاليترين نقطهي اين عشق مقدس و در اوج اين اخلاص و عرفان قرار داشت و قيام او روي اين شالودهي مقدس و پايهي محكم پيريزي شده است و به همين دليل رنگ جهاني و جاوداني به خود گرفته و شعاع قيامش تا ابد برعالم و آدم نورافشاني ميكند واين اخلاص و عرفان. روح قيام سيدالشهداء است و زيبايي خاصي به آن داده است.
اساساً قيامهايي ابدي و جاوداني ميشوند كه رنگ الهي داشته باشند. نمونهي بارز اين قيامها انقلاب اسلامي ايران به رهبري حضرت امام خميني(رض) را ميتوان نام برد. انقلابي كه تجديد حيات دوباره اسلام در قرن بيستم بود و انشاءا... به انقلاب جهاني ولي عصر(عج) متصل خواهد شد. و با سيل بنيان كن خود ميرود تا كاخهاي استعمار واستبداد واستثمار در سراسر گيتي نابود و سردمداران كفر و شركت و نفاق جهاني را به ديار عدم بسپارد. انشاءا...
پينوشت :
1- مثيران الاحزان ص41
منبع: هفته نامه سلمان