ماه محرم آمده و شهر باز لباس ماتم به تن كرده است در گوشه و كنار خيابان خيمههاي غم برپا شده، مردم كمكم خود را براي عزاداري آماده ميكنند هيأتها نيز آماده شدهاند تا بار ديگر از فرزند فاطمه(س) و برادر سربريدهي زينب(س) سخن بگويند، سخن از آن جسم تير خورده آغشته در خون، كه در گودال صدا ميزند، با ناموس من كاري نداشته باشيد.
سخن از مردي مظلوم همچون پدر كه هر چه فرياد ميزند جز 72 تن كسي او را ياري نميكند. مردي كه براي احياي امر به معروف و نهي از منكر به ميدان رفت. اين جمله را بارها شنيدهايد اما امروز تنها چيزي كه كمتر در جامعه توجه به آن احساس ميشود همين امر به معروف و نهي از منكر است كه متأسفانه همين كه صحبت از آن ميشود نگاهها به مسايل جزييتر ميرود.
امروز به قول امام جمعهي كازرون، ما بايد بدانيم شمر زمان كيست، 72 تن كيست؟ نداي ياري از كجا بلند ميشود؟ و اينها جز با آگاهي از مسايل روز ميسر نميشود. اگر ما پايههاي دينيمان سست شود ديگر صداي هيچ ندايي را نخواهيم شنيد چه رسد كه آن را لبيك گوييم.
شريعتي خدا بيامرز ميگفت: جان انسان بيرنگ است، اگر آنجور كه او دوست دارد رنگ نگيرد ديگر خدا را هم آنجور كه دوست دارد نخواهد پرستيد و دنيا را آنجور كه بايد باشد نخواهد ديد.
قلم را با ترديد به دست ميگيرم؛ نميدانم بايد بنويسم يا نه، اما دوستان قبل از شروع بحث بايد بگويم كه حقير هيچ قصد توهيني ندارم و فقط ديدهها را مينويسم تا با همياري شما اهالي فهيم شهرمان در حد توان ديدهها را اصلاح كنيم.
سال گذشته بود، نزديك به محرم پايهاي بلند كه به پارچههاي سبز مزيّن شده بود، در پشت در يكي از اماكن مذهبي قرار داشت، بعد از پايان نماز عدهاي، البته معدود بدون اينكه بدانند آن پايه چيست صرفاً به دليل پارچههاي سبز شروع به گره زدن آنها كردند، از مسؤولان در بارهي آن پايه پرسيدم، گفتند: اين پايه مربوط به نمايشگاهي است كه چند روز قبل پايان يافته و اينجا باقي مانده است. انگشت حسرت به دهان فرو بردم و ياد اينجمله افتادم كه:«هر گردي گردو نميشود ( هر سبزي حاجت نميدهد)»البته اين نمونهها كم نيست.
در مراسم عزاداري محرم كم و بيش ديدهايد كه عدهاي چگونه هجوم ميبرند بر ماشينهاي حامل كجاوه و محملهايي كه پوشيده شده از پارچهها و تورهاي سبز كه در تاسوعا و عاشورا در محل مشخص حركت ميكنند و يادآور غم واندوه اهل بيت(ع) پس از حادثهي كربلا هستند.
در روز عيد غدير خم نيز ديده ميشود كه مردم البته انشاءا... محدود در مصلاي جمعه به اصطلاح جشن عيد غدير ميگيرند، با كفش به داخل مصلي ميروند، شيريني و شكلات در هوا پخش ميكنند، تُنبك ميزنند و .... چون عيد است روز اتمام نعمت ولايت.
در شبهاي محرم به جاي رفتن به مساجد و همدردي با مصائب اهل بيت(ع)، بعضي افراد را ميبينيم كه با وجود اينكه لباسهاي مشكي ميپوشند اما با صورتهاي آرايش كرده يا جديدترين شلوارهاي تنگ و لباسهاي ؟! به مراسم عزاداري ميآيند؟!
در مراسم عزاداريهاي خانگي متأسفانه به جاي استفاده از زنان مبَلّغه از كساني استفاده ميشوند كه از مصايب كربلا با آن عظمت فقط مسايل جزيي و حاشيهاي، آنهم درست يا نادرست واللهُ اعلم.. ميدانند
در قدمگاه خضر نبي(ع) كه روزهاي شنبه محل نذر و نياز شده است، شهيدان گمنام را ميبيني كه چه گمنام هم ماندهاند، و افراد معدودي بر سر محل دفن آنها قرائت فاتحه ميكنند. همان شهيداني كه آيت ا... مطهري ميفرمود: شمع محفل بشريت هستند.
يادم ميآيد كه در روزهاي پنجشنبه، كه مردم براي قرائت فاتحه بر سر مزار اموات خود ميرفتند زيارت عاشورا در محل قبور شهدا برگزار ميكردند اما فقط تعداد انگشتشماري در اين مراسم روحبخش شركت ميكردند كه به خاطر عدم استقبال مردم، آنهم منحل شد و...
شما بگوييد به وا... اينها درد نيست، اينها معضل نيست؟ كداميك از ارزشهاست كه دارد به فنا كشيده ميشود. اينها هشدار است.پيامبر ميفرمايد: در آخرالزمان نگهداري ايمان از نگهداري پارههاي آهن گداخته در كف دست سختتر است. اجازه بدهيد واضحتر بگويم نميخواهد به در و همسايه نگاه كنيد، راه دوري نميخواهد بروي، در احوال طايفه هم نه؛ به خانوادهي خود بنگريم، توانستهايد خانوادهاي متناسب با شريعت شيعه تربيت كنيد؟ توانستهايد؟ خوب پس اگر توانستهايد آنگاه ميتوانيد با اعمال خود نزديكانت را پند دهي، اما اگر تو خود نتوانستهاي -البته نه به ظاهر- خودسازي كني چگونه ديگران را پند ميدهي؟
راه چاره چيست؟ مگر اين من و تو نيستيم كه در دعاي ندبه عهد و پيمان همياري با امام زمان(عج) را ميبنديم، بياييد از خودمان شروع كنيم و راه را هموار سازيم اين اعمال ماست كه راه را دشوار و فاصلهها را زياد و نگاهها را آلوده كرده است راهحلها كم نيست بياييد به جاي تبرك گرفتنِ از پارچههاي سبز دست بندگي را به سوي امام حسين(ع) دراز كنيم اگر جشن عيد غدير خم ميگيريم تا سال آينده بدانيم فلسفهي غدير چيست و چه پيامي دارد آنگاه وقتي به جشن عيد غدير ميرويم خود به خود احترام آن را رعايت ميكنيم و جشن عيد غدير ما بهترين جشن ميشود؛ ديگر با كفش به مصلا نميرويم، ديگر رقص و اعمال زشت و زننده را كنار ميگذاريم و بدين ترتيب همراه با باز كردن شمع، خانهي دلمان هم روشن ميشود، وقتي حادثهي كربلا را شناختيم همه جا محل سوگواري ميشود. نه كارهاي بيهوده.
در محافل مذهبي وقتي ما اطلاعات ديني بالايي داشته باشيم هرگاه مسايلي متناقض با دين مطرح شد همان موقع با رعايت ادب در جلسه تذكر لازم ميدهيم وگرنه ميتوان با مركز پاسخگويي 144 كه براي پاسخگويي به مسايل ديني تأسيس شده تماس گرفت و اگر شبههاي بود آن را برطرف كرد و در مجالس ديگر آن را تذكر داد.
حوزهي علميه هم ميتواند با بكار گيري زنان مبلغه، توانمند در فن بيان ضمن معرفي آنها مانع از انحرافات احتمالي شوند. دربارهي منحل شدن زيارت عاشورا در سيد محمد نوربخش بايد گفت كه اگر خانمها به جاي اينكه گروه گروه بر سر قبر اموات خود جمع شوند و ناخواسته مانع از حضور آقايان براي قرائت فاتحه بر سر قبور اموات شوند، بعد از قرائت فاتحه به اين مراسم ميآمدند با حضور خود هم به ياد اموات خود زيارت عاشورا ميخواندند، هم مراسم را با شكوهتر ميكردند و هم خيرات خود را بين شركتكنندگان پخش ميكردند و با اين كار مانع از منحل شدن اين مراسم پر فيض ميشدند به هر حال به قول بزرگان جلوي ضرر را هر وقت بگيري سود است.