به گزارش اختصاصی خبرنگار
کازرون نما از بخش جره و بالاده حضرت حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسینعلی بهرامی باباحیدری خطیب جمعه بخش جره و بالاده در خطبه اول این هفته نماز جمعه بالاده به مناسبت 9ربيع الاول سالروز امامت
حضرت مهدي موعودعج لالله تعالي فرجه الشريف (260ه.ق) به دلایل عدم دلدادگی به امام
زمان عج پرداختند:
دليل عدم دلدادگي ومعرفت به امام
زمان(عج)
با توجه به آيات و روايات، بهخصوص
روايات مهدوي و ادعيه موجود و توقيعات، ميتوان علل چندي را بهعنوان موانع شناخت
امام عصر(عج) بيان كرد:
علت اول: نشناختن دين
كسانيكه فهم درست از آموزههاي دين و
معارف الهي ندارند، چگونه ميتوانند به معرفت امام و حجت الهي برسند و از فيوضات
معنوي امام بهره ببرند؟ لذا در روايتي از امام صادق(ع) چنين آمده است: «لا خير في من لا يتققّه من اصحابنا؛ هرگاه از
ياران و اصحاب ما هر يك عميقانه به مسائل دين ننگرد، خيري در او وجود ندارد.»
البته منظور حضرت، فقاهت مصطلح نيست بلكه منظور حضرت، فهم درست و روشن و عميق در
آموزههاي دين است، زيرا همه نميتوانند فقيه باشند لذا از اين عبارت امام صادق(ع) ميتوان فهميد بيشترين خسارت و زيان،
عدم شناخت دين است، و اين امر نه تنها باعث خسارت فردي نيست بلكه جهالت و ناداني
در امور دين براي جوامع ديني خسارت جبرانناپذيري را به همراه دارد و ائمه صلوات
الله عليهم همواره از اين افراد نادان و سطحينگر بيشترين نگراني را داشتند.
آنان كساني اند كه هم به خود ضرر و
زيان ميرسانند و هم به اهداف وجود مقدس ائمه و نمونهاش را ميتوان در توقيع امام
عصر(عج) به محمدبن
عليبن هلال كرخي دريافت كه ميفرمايد: «يا
محمدبن علي قد آذانا جهلاء الشيعه و حمقائهم و من دينه جناح البعوضة ارجح منه؛ يعني اي
محمدبن علي، نادانان شيعه و كمخردان آنان و كسانيكه بال پشه از دين آنها برتر
و ارزشمندتر است، ما را آزار ميدهند.»
علت دوم: دنيازدگي
يكي از موانع مهم و جدي در شناخت
حضرت، علاقه به دنيا و دلبستگي به مطامع دنيوي است، قرآن كريم در آياتي، انسان را
به اين خطر جدي توجه داده است. مثلا ميفرمايد: «فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّي عَنْ ذِكْرِنا وَ لَمْ يُرِدْ إِلاَّ
الْحَياةَ الدُّنْيا؛ از كسيكه از ياد ما روي ميگرداند و
جز زندگي مادي دنيا را نميطلبد، اعراض كن» (نجم/۲۹) يا
ميفرمايد: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ
خَلْفٌ وَرِثُوا الْكِتابَ يَأْخُذُونَ عَرَضَ هذَا الْأَدْني وَ يَقُولُونَ
سَيُغْفَرُ لَنا وَ إِنْ يَأْتِهِمْ عَرَضٌ مِثْلُهُ يَأْخُذُوهُ ...؛ پس از آنها،
فرزنداني جاي آنها را گرفتند كه وارث كتاب (آسماني، تورات) شدند (امّا با اين
حال،) متاع اين دنياي پست را گرفته، (بر اطاعت فرمان خدا ترجيح ميدهند) و
ميگويند: (اگر ما گنهكاريم، توبه ميكنيم و) بهزودي بخشيده خواهيم شد! اما اگر
متاع ديگري همانند آن به دستشان بيفتد، آنرا (نيز) ميگيرند، (و باز حكم خدا را
پشت سر ميافكنند.)»
دنيا ميتواند پل سعادت بشر باشد به
شرط آنكه با استفاده صحيح و درست آنرا به مزرعه آخرت تبديل نماييم منتها اگر در
كنار واژهي دنيا، حبّ به آن افزوده شود، سرمنشأ بسياري از بديها و ناهنجاريها
در اجتماع خواهد شد و در اينزمينه روايات فراواني وجود دارد كه به برخي از آنان
اشاره ميكنم: امام صادق(ع) ميفرمايند:
«حبّ الدنيا رأس كل خطيئة؛ علاقه به
دنيا سرمنشأ همه خطاها است»، امام رضا(ع) ميفرمايد: «اكبر الكبائر حبُّ الدّنيا؛ بزرگترين
گناه علاقه به دنياست»، امام علي(ع) ميفرمايد: «حب الدنيا رأس الفتن و اصل المحن؛ دلبستگي به
دنيا سرمنشأ هر فتنه و ريشه همه بدبختيهاست.»
دهها روايت در اين زمينه نشان آن
است كه دنيازدگي بزرگترين آفت و ريشه و اصل هر نوع بدبختي است و متأسفانه در عصر
و زمان ما يك آفت فراگير براي خيلي از انسانها شده است، زيرا دنيا براي برخي
انسانها همه هستي آنان شده و چشم و دل آنان را چنان پر كرده كه راه سعادت و حق را
مشاهده نميكنند. حال با چنين وضعيتي چگونه ميشود از انسان دلبسته به دنيا
انتظار معرفت امام زمانش را داشت، دنيا همه چيز او شده و غير از مطامع دنيا چيزي
را مشاهده نميكند.
علت سوم: پيمانشكني
يكي از موانع مهم ديگر در شناخت حضرت،
همين بي وفايي و پيمان شكستن است. اگر به حضرت معرفت و محبت داريم بايد اين دو،
زمينهساز عهد و پيمان و بيعت با امام گردد، زيرا عشق و ولايت بدون عهدهداري و
مسؤوليتپذيري ، هوسي بيش نيست.
عهد، التزام خاص و نوعي تعهدپذيري در
مقابل شخص يا كاري است، بايد تعهد خود را به وظايفي كه نسبت به امام داريم ملتزم
سازيم و با او براي انجام خواسته ها و آرمانهايش عهد ببنديم (عهداً) و آن عهد را
با اسباب و وسايلي محكم كنيم (عقداً) و در نهايت با او بيعت كرده و دست در دست او
نهاده و دل و سر به او بسپاريم (بيعتاً). عهد و عقد و بيعت سه درجه از يك حقيقت
اند كه در شدت و ضعف با يكديگر تفاوت دارند بايد با بازخواني و تجديد عهد در هر
پگاه و بيعتي تا هميشه، هم اراده وانگيزهي خود را قوي كرد و افزايش داد و هم از
غفلتها و سستيها جدا شد و فاصله گرفت.
انساني كه نسبت به امام زمانش تعهدي
ندارد چگونه ميتواند منتظر باشد، و انتظار بدون عهد و پيمان، انتظار نيست. اهميت
عهد و پيمان تا جايي مهم است كه امام سجاد(ع) به ابا خالد اينگونه ميفرمايد: «يا أبا خالد لتأتين فتن كقطع الليل المظلم لا
ينجو إلا من أخذ الله ميثاقه أولئك مصابيح الهدي و ينابيع العلم ينجيهم الله من كل
فتنة مظلمة؛ اي ابا خالد، فتنههايي همچون شب تار فرا خواهد رسيد،
تنها كساني از آن فتنه ها نجات خواهند يافت كه خداوند از آنان پيمان گرفته باشد،
آنان چراغهاي هدايت و چشمه هاي علم هستند و خداوند آنها را از هر فتنه تاريكي
نجات خواهد داد.»
علت چهارم: گناهكاري
يكي ديگر از موانع معرفت و درك فيوضات
معنوي امام زمان(عج) گناه و معصيت
است، انساني كه ميخواهد در طريق معرفت امام قرار گيرد بايد تلاش كند رفتار و
كردارش مورد قبول حضرت واقع شود و اصولاً اگر بين امام و مأموم سنخيت نباشد
نميتوان به درك متقابل دست يابيم، فراموش نكنيم امام به وظيفه اش بر اساس
روايات عمل ميكند، و اين ما هستيم كه متأسفانه قصور و كوتاهي داريم.
چاره اين است كه براي رسيدن به معرفت،
بايد خود را همواره در مرأي و منظر امام ببينيم. قرآن كريم ميفرمايد: «قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَي اللهُ عَمَلَكُمْ وَ
رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُون؛ بگو: عمل كنيد! خداوند و فرستاده او و
مؤمنان، اعمال شما را ميبينند» (توبه/۱۰۵). امام صادق(ع) در تفسير آيه در مراد از كلمه «المؤمنون» ميفرمايند: هم الائمة. يعني خداوند
و پيامبران و ائمه ناظر بر اعمال مردم هستند. شاهد بر اين ادعا روايتي از امام رضا(ع) است كه «والله ان اعمالكم لتعرض عليّ في كلّ يومٍ و ليلةٍ؛ به خدا قسم
كه اعمال شما هر صبح و شام بر من عرضه ميشود.»
اگر انسان گرفتار معصيت الهي باشد و
به كردار زشت خود ادامه دهد، خداوند تبارك و تعالي او را از بهره مندي نعمتهاي
خودش بهخصوص نعمت ولايت محروم مينمايد، امام باقر(ع) در اينباره ميفرمايد: «اذا غضب الله تبارك و تعالي علي خلقه نحّانا عن جوارهم؛ هرگاه خداوند
تبارك و تعالي بر خلقش غضب نمايد، ما را از مجاورت ايشان دور ميدارد» و يا امام
عصر(عج) در توقيع
شريفشان به مرحوم شيخ مفيد ميفرمايند: «ما را از ايشان چيزي محبوس نكرده است مگر
گناهان و خطاهايي كه از ايشان به ما ميرسد و ما آنرا ناخوش ميداريم و از ايشان
نميپسنديم.» لذا گناه و معصيت امرمهمي در محروميت از بهرهمندي نعمت ظاهري و
معنوي امام زمان(عج) است.
خطبه دوم:
خطیب محترم جمعه بخش جره و بالاده در
خطبه دوم نیز پس از توصیه به تقوا و طلب آمرزش برای شهدا و اموات به اهم مناسبات
هفته اتی به شرح ذیل اشاره کردند:
جمعه19آذر 9 ربيع الاول سالروز امامت حضرت مهدي
موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف (260 ه. ق)
تشكيل شورايعالي انقلاب فرهنگي به فرمان حضرت
امام خميني(ره) (1363ه.ش) - آغاز هفته پژوهش و فناوري
شنبه 20آذر 10ربيع الاول شهادت آيت الله
سيدعبدالحسين دستغيب «سومين شهيد محراب»، نماينده حضرت امام(ره) و امام جمعه شيراز
توسط منافقين (1360 ه.ش) - روز جهاني حقوق بشر (تصويب اعلاميه حقوق بشر در سازمان
ملل متحد - 1948م
دوشنبه22 آذر 12 ربيع الاول ميلاد مسعود حضرت
رسول اكرم(ص) به يك روايت(53 سال قبل از هجرت) - آغاز هفته وحدت
پنجشنبه 25 آذر 15 ربيع الاول روز پژوهش -
روز تجليل از شهيد تندگويان
خطیب محترم جمعه بالاده با استناد به آیه کریمه
قرآن و فرمایشات حضرت امام (ره) به اهمیت بحث وحدت
رافع همه مشكلات
قرآن كريم كه ميفرمايد:«وَ اعتَصِمُوا بِحَبلِ اللهِ جَميعاً
وَ لا تَفَرَّقُوا»، ما اگر همين يك آيه را، مسلمين اگر همين يك آيه را عمل
بكنند، تمام اشكالات اجتماعي و سياسي و اقتصادي و همه چيزشان بدون تشبث به غير
رفع ميشود.(صحيفه امام، ج ۱۳، ص ۲۷۵)اگر مسلمين به حسب امري كه خداي تبارك
و تعالي فرموده است، اگر به همين يك امر و نهي عمل ميكردند، تمام مشكلاتشان -
مشكلات سياسي، اجتماعي و اقتصاديشان - رفع ميشد و هيچ قدرتي نميتوانست با آن
مقابله كند،(صحيفه امام، ج ۹، ص ۱۲۹)اگر ما به همين يك دستور عمل بكنيم،
مشكلات همه ممالك حل خواهد شد.(صحيفه امام، ج ۸، ص ۳۰۷)
شرط حمله نشدن به كشورهاي اسلامي
اگر اين دولتهاي اسلامي - اين دولتهايي كه همهچيز
دارند، اين دولتهايي كه افراد زياد دارند، اين دولتهايي كه ذخاير زياد دارند - اگر
اينها با هم اتحاد پيدا بكنند، در سايه اتحاد، احتياج به هيچ چيز و هيچ كشور و
هيچ قدرتي ندارند، بلكه آنها به اينها محتاج هستند. اگر مسلمين و دولتهاي
اسلامي با هم، آن پيوند اخوتي كه خداي تبارك و تعالي در قرآن كريم فرموده است، حفظ
كنند و ايجاد كنند، نه افغانستان مورد هجمه واقع ميشود و نه فلسطين مورد حمله
واقع ميشود و نه ساير كشورها. اگر دولتهاي اسلامي با هم وحدت كلمه پيدا بكنند،
چه احتياج به اين است كه ما دستمان را پيش آمريكا دراز كنيم؟ ما چه احتياجي به
آنها داريم؟ احتياج وقتي پيدا ميشود كه مثل حالا متفرق باشند، كشورها از هم جدا
باشند.(صحيفه امام، ج ۱۵، ص ۴۵۲)
شیخ حسینعلی بهرامی در ادامه خطبه دوم به مباحث سیاسی روز
با عناوین ذیل اشاره نمودند:
نقض برجام توسط آمريكا
همانگونه كه مستحضريد، مجلس نمايندگان
و سناي آمريكا روز پنج شنبه ۱۱ آذر به تمديد ۱۰ ساله قانون تحريم ISA راي داد. درباره اين مصوبه ذكر نكات
ذيل ضروري است:
۱- تمديد اين
قانون قطعا نقض صريح و قطعي برجام است. بنابراين به هيچ وجه نبايد تشكيكي در نقض
برجام بودن اين مصوبه مجلس نمايندگان و سنا ارائه شود. كليت تمديد تحريمهاي ايران
توسط سناي آمريكا، نقض برجام محسوب ميشود. به عبارت بهتر، نقض برجام منوط به
اجرايي شدن يا نشدن اين تحريمها از سوي وزارت امور خارجه يا وزارت خزانه داري
ايالات متحده آمريكا نيست. تمديد تحريمهايي كه از سال ۱۹۹۶ عليه ايران وضع شده است، عملا تفاوتي
با وضع تحريمهاي جديد عليه كشورمان ندارد.
۲- مصوبه اجماعي
سنا كه در آن هم نمايندگان دمكرات و هم جمهوري خواه حضور دارند، نشان داد كه
آمريكا همچنان خوي دشمني و گرگ بودن خود را حفظ كرده و بار ديگر به منصه ظهور
گذاشته است. فراموش نكنيم كه قانون داماتو توسط همان سناتورهايي تصويب شده است كه
حداقل ۴۲ نفر از آنها به توافق هسته اي ميان ايران و اعضاي ۱+۵ رأي مثبت
داده و موجبات تصويب آنرا فراهم آورده بودند. با اين حال چنانچه سناتور باب
كوركر اظهار نموده است، هدف سنا از اين اقدام، باز گذاشتن دست رئيس جمهور بعدي
آمريكا در ادامه دادن تحريمها عليه ايران و حتي وضع تحريمهاي جديد عليه كشورمان
است.
۳- نقض برجام، محصول
عملكرد مشترك سناتورهاي دو حزب دموكرات و جمهوريخواه است. بنابراين ترسيم دوگانه
«اوباما- ترامپ» و اعمال تفكيك ميان كبوترها و بازها، ديگر مفهوم خود را از دست
داده است. بنابراين، در مورد نقض برجام، همچنان بايد عتاب و خطاب خود را متوجه
آمريكا قرار دهيم و فلش و انگشت اشاره به سمت آمريكا باشد. تمديد قانون داماتو،
نقض عيني و عملي مفاد ۱۹، ۲۰، ۲۵، ۲۶ و ۳۳ مندرج در
برجام محسوب ميشود. به عبارت بهتر، اقدام اخير سناي آمريكا مصداق بارز و عيني
«وضع تحريمهاي يكجانبه» عليه ايران محسوب ميشود. آنهم تحريمهايي كه قرار بود
مطابق سند رسمي برجام برداشته (و نه تعليق) شود.
۴- بايد وحدت،
يكپارچگي و انسجام ملي ميان دولت و ملت را در قبال نقض برجام به نمايش بگذاريم.
بايد صداي واحد و موضع واحد از كشور به گوش دشمن برسد. به تعبير ديگر، نقض برجام و
تمديد تحريمهاي ايران نبايستي موجب ايجاد خط اختلاف، دو قطبيسازي و يا هجمه به
مسؤولان نظام شود.
مقامات وزارت امور خارجه و حتي رئيس جمهور محترم نسبت به
نقض برجام متفق القول بوده و تمديد قانونISAرا مترادف با
بيتعهدي واشنگتن در قبال توافق هستهاي ميان ايران و اعضاي ۱+۵ ميدانند.
بنابراين اجماع و اتفاق نظر مسؤولين كشورمان در خصوص نقض برجام از سوي آمريكا بايد
به مبنا و محوري براي ترسيم و تعيين رفتارها و واكنشهاي بعدي از سوي كشورمان در
تقابل با واشنگتن تبديل شود.
۵- در خطبهها و
سخنرانيها، همچنان بايد از دولت، مسؤولان وزارت خارجه، تيم مذاكرهكننده، اعضاي
نظارت بر اجراي برجام، نمايندگان مجلس، دبير شوراي عالي امنيت ملي و ديگر مسؤولان
مربوطه خواسته شود كه ضمن تداوم موضعگيريهاي خود در قبال بدعهدي و بياعتمادي
آمريكا، اقدامات قانوني و قاطع جمهوري اسلامي ايران را در قبال اين رفتار آمريكا در
صحنه عمل هم با تصويب قوانين و اجرايي كردن برخي اقدامات فني، به نمايش بگذارند.
۶- برجسته سازي
پايبندي ايران به تعهدات مندرج در برجام كه تمام مواضع مقامات سياسي طرفهاي مقابل
و همچنين گزارشهاي آژانس اين مسأله را اثبات مينمايد.
۷- بر اين نكته
تأكيد شود كه اكنون زمان آن رسيده است تا ديگر اعضاي ۱+۵ رويكرد واقعي خود را در برابر نقض
برجام از سوي واشنگتن مشخص نمايند. متاسفانه تاكنون شاهد واكنشي قاطعانه در خصوص
نقض برجام از سوي آمريكا توسط تروييكاي اروپايي، روسيه و چين شاهد نبودهايم. به عبارت
بهتر، لازم است دستگاه سياست خارجي كشورمان صراحتا از ديگر اعضاي ۱+۵ بخواهد تا
مواضع خود را نسبت به نقض برجام از سوي آمريكا مشخص نمايند.
تحولات منطقه
سوريه:
۱- اتحاد ميان
ايران، روسيه، عراق، سوريه و مقاومت منطقه در مبارزه با تروريسم بهعنوان مبارزان
واقعي با تروريسم برجسته و مورد مقايسه با عملكرد غيرصادقانه ائتلاف آمريكايي قرار
گيرد.
۲- جنايات
ائتلاف آمريكايي و حمايتهاي بشردوستانه متحدان سوريه برجسته شود.
۳- ادعاهاي
رسانهاي نظير سفر نماينده روسيه براي تغيير مواضع ايران در قبال سوريه بهدليل
نزديكي ترامپ و پوتين تكذيب و بر اتحاد دو كشور در حمايت از سوريه تأكيد شود.
۴- باگدانوف
نماينده ويژه پوتين در امور خاورميانه بهمنظور رايزني با مقامات كشورمان وارد
تهران شد. اين سفر ادامه تعاملات دو كشور در مبارزه با تروريسم و حل بحرانهاي
منطقه است و ازجمله دستاوردهاي اين همگرايي در امنيت منطقه و ثبات سوريه قابل
مشاهده است.
بحرين:
۱- ترزا مي
نخست وزير انگليس در نشست سران شوراي همكاري خليج فارس كه روزهاي سهشنبه و
چهارشنبه اين هفته در بحرين برگزار شد، شركت كرد.ضروري است حمايتهاي انگليس از
آلخليفه براي سركوب مردم برجسته شود چنانكه نيروهاي امنيتي و شكنجهگران بحريني
توسط انگليس آموزش ميبينند.
۲- سفر ترزا مي
برگرفته از سياست انگليس براي بازگشت به خليج فارس عنوان شود چنانكه اخيرا انگليس
ناوگان دريايي خود را رسما در بحرين تقويت كرد. اين امر تأكيد شود كه آمريكا كه رو
به افول است، براي مقابله با چين و فرانسه و روسيه به انگليس روي آورده و سعي دارد
تا با تقويت انگليس در منطقه ساير رقبا را حذف نمايد.
3- نقش انگليس در پيدايش رژيم صهيونيستي بهعنوان خيانت به
جهان اسلام برجسته شود.
سفر دوره ای پادشاه عربستان
به منطقه
در تحليل سفر دورهاي پادشاه عربستان
به منطقه كه شامل امارات، قطر، بحرين ميشود، چند نكته مطرح است:
۱- اين سفر در
شرايطي است كه پادشاه سعودي كه در سال ۲۰۱۵ بر كرسي قدرت نشسته چنان گرفتار بحرانهاي داخلي و
بيروني شده كه براي فرار از بحرانهايش دست به دامان كشورهاي ذرهبيني عربي شده و
كشورهاي بزرگ عربي و جهاني، ديگر حاضر به بازي در زمين سعودي نيستند.
۲- بن سلمان با
پروژههايي همچون ايران هراسي، شيعه هراسي، وفاق عربي در برابر غيرعربي، حفظ
ساختارهاي پادشاهي در برابر مطالبات ملتهاي عربي، معرفي ارتش عربي به عنوان
نيرويي معادل ناتو و با دادن وعدههاي ميلياردي بهدنبال بردن ارتشهاي عربي و حتي
كشورهاي اسلامي زير پرچم سعودي بود. چنانكه حتي ادعاي ارتش اسلامي با حضور ۳۴ كشور را مطرح
كرد كه البته بسياري از كشورها حضور در اين ارتش ادعايي را تكذيب و با آن مخالفت
كردند.
۳- وي با
مجموعهاي از بحران سازيهاي منطقه اي نظير حمايت از تروريسم در عراق و سوريه و
البته تجاوز گسترده به يمن و استمرار كشتار مردم بحرين و نيز ايجاد اتحاديههاي
نظامي منطقهاي در قالب شوراي همكاري خليج فارس و اتحاديه عرب بر آن بود تاخود را
پادشاه كشورهاي عربي معرفي نمايد.
۴- سعودي كه
براي رسيدن به روياهايش حتي به سمت رژيم صهيونيستي رفت، نتوانسته جز ويرانسازي
منطقه كاركردي داشته باشد و امروز جهانيان وي را پدرخوانده تروريسم ميدانند.
۵- تقابل
ملتهاي عربي با سعودي برجسته شود. اينروزها مصر كه دستاوردي از وعده هاي سعودي
نداشته و حتي زخم خورده خيانتهاي آن به ويژه در باب اخوان و روابط رياض با
آنكارا است، راه مقابله با بدعهدي سعودي را در پيش گرفته و اين خود چالشي بزرگ
براي سعودي شده است.
۶- حمايتهاي
امارات از كشتار مردم يمن به عنوان نشانه سرسپردگي امارات به سعودي عنوان شود.
۷- مقاومت مردمي
يمن و تظاهرات مردم در حمايت از دولت ملي با محوريت انصارالله مورد توجه باشد.
اينروزها عربستان حملات خودرا به يمن افزايش داده است. اين اقدام نه از روي قدرت
بلكه ظاهرسازي براي پنهانسازي شكست در يمن در نشست شوراي همكاري خليج فارس عنوان
شود.
ماجراي حسابهاي قوه قضاييه
چيست؟
پرسش: در چند هفته اخير شاهد طرح
مطالبي درباره حسابهاي شخصي رئيس قوه قضاييه در فضاي مجازي و تلويزيونهاي
ماهوارهاي بوديم. لطفا در اينباره توضيح بدهيد.
پاسخ: مسأله برخي
حسابهاي بانكي در قوه قضائيه كه بنابر مصالحي به نام رئيس قوه است، اين روزها
جنجال رسانهاي بسياري را بهراه انداخته است. اگرچه افتتاح اين حسابها به بيش از
بيست سال پيش بازميگردد اما ماجرا از زماني رسانهاي شد كه يكي از نمايندگان
مردم تهران در مجلس شوراي اسلامي، با انتشار مطلب در فضاي مجازي، شائبهاي را نسبت
به وجود حسابهايي در قوه قضائيه كه به نام شخص رئيس قوه است، مطرح ساخت.
همانگونه كه اشاره شد اين موضوع بازميگردد به سال ۷۳، زماني كه آيتالله يزدي رياست قوه
قضائيه را بر عهده داشتنند. در آن زمان حسابهايي در قوه قضائيه وجود داشت كه براي
امور مربوط به توديع بانكي در قوه قضائيه بهكار گرفته ميشد. مشكلي كه در آن زمان
وجود داشت اين بود كه عليرغم اينكه در اين حسابها پول بسيار زيادي در گردش بود،
اما بانكها قانونا سودي بابت اين حسابها به قوه قضائيه نميدادند. از طرفي در آن
زمان و همچنين در حال حاضر قوه قضائيه از مشكلات مالي و كمبود امكانات و نيرو
بسيار رنج ميبرد. اين شد كه آيت الله يزدي، رئيس وقت قوه قضائيه در نامهاي به
مقام معظم رهبري، ضمن مطرح نمودن مشكلات مالي اين قوه، از ايشان تقاضا نمودند كه
نسبت به پرداخت سود براي حسابهاي مربوطه، اجازه لازم را صادر نمايند. ايشان نيز
در پاسخ به نامه آيتالله يزدي، با پرداخت سود اين حسابها به دستگاه قضا موافقت
مينمايند.
در واقع سود تعلقگرفته بهحساب قوه قضائيه جزء اموال
بلاصاحب محسوب ميگرديد كه با اذن ولي فقيه، پرداخت آن به قوه قضائيه ممكن گرديد.
اما به جهت اطمينان بيشتر و رعايت سلسلهمراتب قانوني، موضوع به تصويب شوراي پول و
اعتبار نيز ميرسد.
پرسش: چرا اين حسابها به نام
قوه قضاييه باز نشد؟
پاسخ: مشكل قانوني
كه در راستاي اجراي اين مصوبه وجود داشت، اين بود كه بانكها نميتوانستند به
حسابهايي كه به نام قوه قضائيه است. سود بدهند لذا پيشنهاد شد حسابها به نام
اشخاص حقيقي افتتاح گردد تا اين مشكل نيز بر طرف شود. لذا از همان زمان اين
حسابها به نام اشخاص حقيقي است تا اينكه از زمان آيتالله شاهرودي تصميم بر آن
شد كه حسابها به نام رئيس قوه شود. در پايان رياست آيتالله شاهرودي، اين حساب به
آيتالله آملي لاريجاني رئيس جديد قوه قضاييه منتقل شد.
پرسش: نظر وزير اقتصاد را هم
درباره اين حسابها بگوييد.
پاسخ: اخيرا آقاي
طيبنيا در مصاحبهاي درباره اين حسابها چنين توضيح داده است: از ۲۰ سال پيش با
هماهنگي خزانه كل كشور و بانك مركزي جمهوري اسلامي ايران مجموعه مبالغي با رعايت
حدود قانوني و موازين شرعي براي قوه قضائيه بهصورت سپرده در سيستم بانكي كشور
قرار گرفته است. طبعاً به اين مبالغ سودهايي نيز تعلق گرفته كه البته از اصل
پولها به هيچ وجه استفاده نشده است. سود حاصله از مبالغ مذكور، صرفا براي برخي
هزينههاي معين در قوه قضائيه صرف شده است. بنابراين وجوه حاصله از سود مبالغ
سپرده شده قوه قضائيه نزد بانك ها، با هماهنگي نهادهايي همچون خزانه كل كشور و
بانك مركزي بوده است و لذا مطالبي كه در برخي سايتها در اينزمينه منتشر شده صحيح
نيست.
ناتمام ماندن موضوع فيشهاي
نجومي
پرسش: در ديدار اخير فرماندهان
نيروي دريايي ارتش جمهوري اسلامي ايران با رهبر معظم انقلاب، ايشان با اشاره به
اينكه ناتمام ماندن كارها، سؤال و اشكال ايجاد ميكند، نمونه آنرا موضوع فيشهاي
نجومي برشمرده و بيان داشتند: «اين موضوع از مسائل مهمي است كه نتيجه رسيدگي به آن
براي مردم روشن نشد و سؤالات در ذهن باقي ماند..»لطفا بفرماييد علت ناتمام ماندن
اين موضوع چه بوده است؟
پاسخ: رسيدگي نكردن
به موضوع فيشهاي نجومي موجب ايجاد پرسشهايي در ذهن مردم يا همان افكار عمومي شده
كه عبارتند از: ميزان فراگيري اين دريافتهاي گزاف چقدر بود كه مسير رسيدگي آن
متوقف شد؟ پاي چه كساني در ميان بود كه رسيدگي به اين مسأله به پايان نرسيد؟ اصلا
دولتمردان چه ميزان از حقوق را نامتعارف ميدانند كه بهجاي تقبيح دريافتها،
آنرا قانوني دانسته و رسيدگي به آنرا كنار گذاشتند؟
شرمآورتر اينكه نه تنها اين حرام خوري تقبيح نشد؛ بلكه
دريافت كنندگان ذخيره نظام ناميده شده و براي توجيه عدم رسيدگي ابتدا تعداد آنان
را معدود و ناچيز برشمرده و سپس با اعلام اينكه با بگير و ببند مسائل حل نميشود،
بهتدريج اين دريافتها را قانوني دانستند و حتي بهطور وقيحانه منتقدان به اين
رويه رسيدگي فرمايشي و صوري را افرادي مشكلدار معرفي كردند كه علايمي از وجود
ارادهاي براي متوقفسازي روند رسيدگي و كنار گذاشتن اين پرونده به شمار ميآيد؛
اما چرا موضوعي كه آقاي رئيسجمهور، معاون اول خود را مأمور رسيدگي قاطع به آن كرد
و حاميان دولت در ابتدا آنرا ميراث دولت گذشته ميناميدند كه بايد به طور ريشه
اي حل شود، به چنين سرنوشتي دچار شد؟
در بررسي دلايل عدم رسيدگي به پرونده فيشهاي نجومي
ميتوان به موارد ذيل اشاره داشت:
1-
ذينفع بودن
همان مسئولان محترمي كه ادعاي رسيدگي كرده يا مأمور به رسيدگي شدهاند. بهراستي
اگر قرار باشد به دريافتهاي نجومي يا به عبارت واقعي تر دريافتهاي ناحق و
ناعادلانه رسيدگي شود، نرم و ميزان دريافتهاي قانوني و عادلانه چقدر است؟ ده
ميليون تومان؟ پانزده ميليون تومان؟ در حال حاضر، دريافتي حضراتي كه بايد به اين
پرونده رسيدگي كنند، چقدر است؟
2-
باور نداشتن
به ناعادلانه بودن ارقام دريافتي و عادي تلقي كردن آن بهدليل رويه غلط حاكم بر
پرداختها به مديران عالي و بهحق تلقي كردن اين ميزان دريافتيها كه ناشي از
شكلگيري اليگارشي يا طبقه جديدي از نوكيسههاي متصل به مافياي قدرت و ثروت است كه
در طبقه بستهاي از تكنوكراتها قرار داشته و با برقراري برخي مناسبات سياسي
اقتصادي جايگاه تضمينشدهاي در حلقه قدرت در اختيار گرفتهاند؛ ازاين رو دليلي
ندارد كه مسؤول رسيدگي پرونده پس از چند ماه تعلل در رسيدگي به اين پرونده مهم،
دريافتها را قانوني معرفي كند.
3-
اهميت ندادن به افكار عمومي و قضاوت
مردم و تكيه بر مهارتهاي تبليغي و جنگ رواني براي مديريت افكار عمومي به جاي
احترام به خواست مردم و پاسخ دادن به پرسشهاي پيش آمده براي آنان. از نگاه اين
حضرات، اين پروندهها بهمرور زمان از سوي مردم به فراموشي سپرده شده و ميتوان با
دادن چند شعار در شروع ماجرا، افكار عمومي را همراه كرد و در ادامه با مهندسي
افكار عمومي بهراحتي از آن عبور كرد؛ چراكه رسيدگي واقعي به اين مسأله موجب
دلخوري مديران و مسؤولان دريافت كننده اين حقوقهاي ناعادلانه و حرام و لطمه به
پايگاه سياسي ميشود. بهويژه اينكه بسياري از مسؤوليتها بر اساس سهم حزبي بين
متحدان سياسي توزيع شده و دريافت ها به جبران حمايتها و همراهيها براي كسب و
تداوم قدرت است كه كاهش پرداختها ميتواند زمينه دلخوري و واگرايي باشد تا چه رسد
به اينكه رسيدگي به پرونده به بازگرداندن دريافتهاي حرام هم منتهي شود. در ادامه
همين عامل فوق است كه مدعيان رسيدگي به اين پرونده سعي كردهاند آنرا سياسي جلوه
داده و به موازات آن بحث املاك نجومي و سپس حسابهاي قوه قضائيه را مطرح ساخته و
دريافتهاي زير مجموعه رهبري را ناظر به همين مسأله معرفي كنند؛ اما واقعيت اين
است كه بايد مُر قانون ملاك عمل بوده و اين پرونده به سرانجام برسد تا به پرسشهاي
مربوط به آن در افكار عمومي پاسخ مناسب داده شود؛ زيرا از منظر مردم در شرايطي كه
آمار بيكاري و ركود شرمآور است، دريافتهاي نجومي بسيار شرم آور بوده و شرم
آورتر از آن نحوه رسيدگي به اين مسأله ننگين است.