وقتی اتفاقاتی در فلان اداره رخ میده که قشون بازرس و بازپرس و باز شناس و باز نظر و باز دار وارد شهرستان می شن و اردو میزنن و سین جیم مان می کنن و با نگاه کردن به پرونده هامون آخ واخ می کنن خُب معلومه که دیگر اداره جات شهرستان آب می خوان بخورن باید شیراز اجازه بده یا مجوز صادر کنه یا دستور بده یا ...!

این روزها توی هر اداره ای از شهرستان که کار داری و می خوای طرحی را اجرا کنی یا پروژه ای را انجام بدی یا نامه ای را تایید کنی یا شرکتی را احداث کنی یا آب بخوری میگن این جا کارِت نمی شه و باید برای تایید بره شیراز و زمان می بره!

اون روز توی بانک ملی اعلامیه یا اعلانیه یا اطلاعیه زده بودن به دیوار که سفته نداریم، سوال نفرمایید، اطلاع نداریم، برید شیراز بخرید. سندش هم که چند تا عکس و صدتا شاهده هست!

مدتی است که اداره ی راهنمایی و رانندگی شهرستان کازرون می گه:

پلاک گذاری نداریم،  ماشین شماره نمی کنیم، برین شیراز!

سی تی اسکن نداریم برین شیراز!

عجب خاکی بر سرمون شده! این شهرستان تاریخی این شهرستان باستانی و فرهنگی با قدمت بیش از ۱۷۰۰ سال سابقه و با بلدیه به عمر ۱۱۰ سال و  و و برای ساختن یه دستگاه سرویس بهداشتی برای نقشه های تاسیسات و سازه و معماری و غیره و غیره اش باید بره شیراز تایید بشه!

خُب مگه ما دیوانه ایم که توی کازرون زندگی کنیم، خُب می ریم همون شیراز چون دیگه لازم نیست که نقشه هامون بیاد کازرون!!!

کنتور آب خراب میشه و مصرفی زیاد برای مشترک میاد، برای گرفتن حقت باید بره شیراز!

مجوز برق می خوای بگیری باید بره شیراز، بری شیراز!

برای ساختمانت می خوای گاز بکشی می گن پرونده ات باید بره شیراز!

یعنی چه؟

یکی نیس تا بهش بگم سند کشور بحرین پشت قباله ی کازرون بوده، یه زمانی از سمیرم تا دشت ارژن و تا فراشبند جزو ایالت کازرون بوده!

آهای مردم به خدا دیگه تحمل این همه تحقیر نداریم!

یعنی چه که هر کاری می خوایم بکنیم می گین یا می گن باید از شیراز دستور بیاد!

حالا می فهمم چرا این همه مردم شهرستان به شیراز مهاجرت می کنن! کاری نداره، به آمار زاد و ولد و میزان مهاجرت در سرشماری جدید رجوع کنید تا به صحت صحبت بنده پی ببرید!

چیزی نمونده که برای زن گرفتن هم بگن باید بری شیراز زنت عقد کنی! چون مدارکت باید بره شیراز و این جا امکانات نیست، چون این جا نه سفته برای گرو گذاشتن دارن، نه پلاک ماشین برای شماره گذاری دارن و نه می تونن مشکلت را حل کنن!

این جا کازرونه، شهر ساسانیان، بلاد سلمان، خطه ی ناصردیوان، شهرستان انقلابی در حکومت نظامی، زادگاه ۱۱۰۰ شهید، و چندین شهداء حرم، خاک ایثارگران و رزمندگان و سرزمین فرهیختگان و اندیشمندان و نخبگان و عالمان و دانشمندان و شاعران و عارفان و صوفیان و مردمی با فرهنگ و با اصالت!

هزار بار گفتم و باز هم می گم که شیخ ابواسحق کازرونی در قرن چهارم دارای کرامات بوده و همه ی دنیای آن زمان خبر داشتند و مادر حافظ و سعدی کازرونی بوده، حافظ در محضر شیخ امین الدین تلمذ می کرده و و و!

- آدم دلش می خواد سرش را بکوبه به دیوار! فلان بانک میگه دسته چک تمام کردیم دو سه روز طول میکشه؛ باید از شیراز بیاد، یعنی چه؟ طرف الآن نیاز به چک داره، و خاک توی سرمون شده، توی این بازار خراب الآن می خواد یه معامله بکنه یا یه چیزی بخره و حالا نیاز به چک داره، اون وقت فلان بانک میگه دسته چک تمام کردیم باید از شیراز برامون بفرستن!

من‌ در حال حاضر نیاز به سفته دارم می خوام خیر سرم از یه بانک دیگه ربا بگیرم، ببخشید وام بگیرم، فرستادنم بانک ملی مرکزی برای خریدن سفته، تابلو زدن که سفته نداریم اطلاع نداریم و سوال هم نکنید!

خاک توی سر من که توی این شهرستان دارم زندگی می کنم!

چرا مدیران و مسوولان شهرستان ما کارهایی انجام دادن که باید زیر زره بین شیراز باشیم

ای ووی کاکو ای چیا یعنی چی چی؟

یکی نیس تا یه دیوار بیاره تا سرم را بزنم توش!

از بس که خاک توی سرم کردم دیگه بسه حالا باید فرق سرم را دو فاقه کنم!

شیراز چه خبره؟ اصلا این جا کازرونه یا شیراز؟!

جِنگ و جِنگ ساز میایه از بالوی شیراز میاد، کازرونی غم نخور که نامه ات داره میاد، نامه ات داره میاد!

برای گرفتن مدرک کاردانی یا کارشناسی از فلان دانشگاه مراجعه می کنی، می گن باید از شیراز بیاد، می گن تاییده ی تحصیلی هم باید از شیراز بیاد، اونم سال ها طول میکشه!

این جا چه خبره؟

چه خبر از شیراز؟

نکنه ما کازرونی ها شهروند شیرازیم، نکنه این جا شیرازه؟

مالیات های دارایی که می پردازیم میره شیراز و هیچی از اون پول ها توی این شهر خرج نمی شه!

خب معلومه که فوتبالیست مشهور کازرونی مون میگه شیرازی ام!

یکی نیست که بیاد و یه کاری بکنه.

چه اتفاقی افتاده که فرماندار و مدیران و مسوولان شهرستان را از جاهای دیگه برامون میارن!

مگه خودمون چُلاقیم یا دست و پا شکسته ایم؟!

وکلا و وزرا و فرهیختگان و نخبگان و عالمان شهرستان ما می تونن یه کشور را اداره کنن، حالا این قدر ناتوان شدیم که نتونیم فرماندار یا رییس منابع طبیعی یا رییس ... و ... از خودمون داشته باشیم، و آیا باید شورای تامین شهرستان مون یک کازرونی توش نباشه؟!

جلّ الخالق.

به کجا چنین ملایم می رویم؟

آهای کسی نیست به فریاد این شهرستان برسه؟

کسی نیست تا کاری کنه تا از زیر یوغ فرمان روایی شیراز بیرون بیایم؟

چرا برخی مسوولان و اداره جاتی های شهرستان وقتی صاحب منصب و مسوولیت می شن اخلاق و انظباط و مقررات جاری و ساری کشور و عرف و شرعیات جامعه را رعایت نمی کنن و از موقعیت شون سوء استفاده می کنن و حقی را پایمال یا دستوری بر خلاف منافع شهرستان صادر یا مصوبه ای خلاف قانون تصویب می کنن یا اهمال و سستی در کارهاشون دارن یا اعمال نظر و پارتی بازی یا جانب داری از بعضی اشخاص می کنن و تفاوت بین بعضی ارباب رجوع در برخی از ادارات قایل می شن که سایه ی سنگین شیراز بخواد همیشه بر روی سر شهرستان باشه و از همین بابت برخی دیگر از ادارات کارهای مردم را باید با ترس و لرز انجام بدن! البته شاید مقصر خودمون باشیم اما

خواهش می کنم تمامش کنین! خلاص!!