زندگی
امروز برای اغلب ما به گونه ای شده که گه گاهی اگر فرصتی پیدا کنیم، به دیدار اقوام،
بستگان و بزرگترها می رویم و روند زندگی روزمره اغلب ما، با مشغله های تکراری و مداوم،
به سرعت سپری می شود و هر از گاهی، تنها متوجه سرعت گذر زمان می شویم و دلمان می گیرد
و یادی از گذشته ها و صفا و صمیمیت های خاص آن زمان می کنیم و حتی ممکن است آرزو کنیم
که لحظه ای به آن دوران برگردیم.
واقعیت
این است که زندگی در دنیای مدرن امروز همه ما را تحت تاثیر قرار داده است. دنیایی که
محور و مرکزیت آن تکنولوژی است و ارتباطات مجازی که همین تکنولوژی پیشرفته برای ما
به ارمغان آورده است، وقت زیادی از زندگی ما را اشغال کرده به گونه ای که اگر قدری
در رفتارها و ارتباطاتمان عمیق شویم، متوجه خواهیم شد که چقدر با افراد دور و برمان
فاصله گرفته ایم. اغلب مردم، گوشی های تلفن همراهشان را همدم و مونس همیشگی خود کرده
اند، و در همه حالات و لحظات نمی توانند از آن دور باشند. هر جا که می رسند اعم ازمهمانی
یا رستوران، درجستجوی یافتن رمز وای فای هستند تا بتوانند از امکانات دائمی اینترنت
پر سرعت برخوردار باشند.
اما
این یک بعد ماجراست و بعد دیگر این موضوع به فرهنگ و پیام هایی مربوط می شود که از
این طریق درحال نشر و توسعه است. پیام ها و عکس ها و تصاویری که به طور شبانه روزی
در دسترس قرار می گیرند و درحال تغییر دادن سبک زندگی همه ما هستند؛ که این تغییرات
در اقشار و طبقات مختلف جامعه به گونه های مختلفی اتفاق می افتد. به طور مثال در مناسبت های مختلف
ملی و مذهبی، موجی از تصاویر و پیام ها در شبکه های مجازی رد و بدل می شود که در صحت
و سقم برخی از آنها تردید وجود دارد و برخی دیگر هم در حال ترویج آداب و رسوم تازه
ای میان مردم هستند.
اکنون
در آستانه شب یلدا قرار داریم. مناسبتی ملی که ایرانیان علاقه خاصی به آن دارند، و
به نظر می رسد جشن گرفتن طولانی ترین شب سال بیشتر به این خاطر است که سنت دید و بازدید
و یا همان پاسداشت امر صله رحم اتفاق بیفتند. البته که این رسم بسیار خوب و ستودنی
است که با مظاهر تشریفات و تجملات به قدری آمیخته شده که اصل قضیه مغفول مانده است.
در
سالهای گذشته احتمالا شاهد این صحنه بوده ایم که در ایام شب یلدا، قنادی ها جای سوزن
انداختن نیست و جمعیت زیادی در حال خرید آجیل و تنقلات شب یلدا هستند و در این میان
عده زیادی هستند که توان مالی انجام چنین خریدهایی را ندارند و عده ای هم به سختی این
کار را انجام میدهند، چون دچار این تصور اشتباه هستند که وجود و حضور این خوردنی های
رنگارنگ، لازمه برگزاری یک یلدای خوب و واقعی است. به این ترتیب چندان عجیب نیست که
از هفته گذشته تبلیغات گسترده ای شروع شود برای سفارش شیرینی های کوکی در رنگ های مختلف
برای شب یلدا یا سفارش عروسک های شب یلدا و یا تزئین انواع میوه های گران قیمت که زینت
دهنده مجالس و دور همی های شب یلدا باشند.
... و به این ترتیب هر چه می گذرد از صفا و صمیمت ها کاسته می شود چون
این تشریفات و تجملات بی حد و حدود، هرگز تمام نمی شوند. اما عمر ما می گذرد و شاید
روزی از راه برسد که تک تک ما حسرت روزهایی را در دل داشته باشیم که با فراهم کردن
قید و بندهای دست و پا گیر، به کام خود تلخ کردیم و اجازه ندادیم تا از لحظه لحظه های
عمرمان بهره و لذت بیشتری ببریم.
چنانچه
می دانیم در متون دینی و روایی ما بارها به مساله صله رحم و دید و بازدید اقوام و بستگان
اشاره شده و اثرات و برکات متعددی برای این موضوع برشمرده شده که به نظر می رسد این
موارد را فراموش کرده ایم و هر کدام به نوعی در زندگی با گرفتاری هایمان دست و پنجه
نرم می کنیم. بهتر است قدری نگاهمان را تغییر دهیم و باور داشته باشیم که این قید و
بندهای ظاهری و مظاهر تجملاتی که هر روز شکل و رنگ تازه ای به خود می گیرند، تنها و
تنها باعث ایجاد فاصله میان انسانها و روابط آنها می شوند. شایسته این است که این خط
فاصله ها را ازمیان برداریم و باور داشته باشیم که با یک پذیرایی ساده و معمولی هم
می توان در کنار عده ای از اقوام، خوش بود و خوش گذراند.
اگر
در راستای ترویج چنین فرهنگی گام برداریم قطعا لطف بزرگی در حق فرزندانمان هم داشته
ایم که از کودکی به آنها آموخته ایم که قدر و ارزش انسانها به متراژ خانه و خوراکی
های چیده شده برروی میزهایشان نیست و آن چه مهم است اینکه برای انسانیت یکدیگر ارزش
قائل باشیم و به آن احترام بگذاریم.
امروز
دیگر آن شور و حالی که چند روز قبل از شب چله در مردم وجود داشت و گاهی به عید نوروز
پهلو میزد وجود ندارد. شلوغی خیابانها ومردمی که برای خرید شب چله به بازار آمده
بودند کسب و کار دستفروشان را هم رونق میداد. دستفروشانی که در بازاروکنار خیابان
ها ازآجیل و گندم دربساطشان بود تا مرغ زنده وپرکنده.
حالا
ما هم آدمهای بی حوصله و پریشانی شدهایم
که قلبمان به جای دست و پایمان یخ زده است. قلب یخزده را هم حتی گرمای آتشفشان داغ
نمیکند. وقتی قورمهسبزی و ماهی شام شب چله را
به صورت بستهبندی و مدتدار از بقالی میخریم چه فرقی میکند که گندم را روی
گاز برشته کنیم یا علاءالدین.
با
تمام این حرفها شب چله، شب چله است. نباید در این دورهی دوری و دوستی، بهانههای
دورهمی را از دست بدهیم. حتی اگر النینو! هم برف و سرمای شب چله را برای ما مهیا نکرد
و اگر دل و دماغی برای مهمانی رفتن و یا میزبانی
نداریم، پس لااقل به قول فعالان دنیای مجازی «لطفا موبایل خود را در شب یلدا خاموش
کنید» و یک شب صمیمی و گرم را کنار خانواده سپری کنیم.