|
پس
از کودتای 28 مرداد سال1332ش و سقوط دولت دکتر مصدق وی به همراه یاران و طرفدارانش
دستگیر و به زندان و تبعید محکوم شدند در این بین دو تن از یاران او به نام های دکتر
سیدهادی حائری از مدیران وزارت فرهنگ دولت مصدق و دکتر عبدالله معظمی ریس مجلس شواری
ملی در زمان دکتر مصدق به کازرون تبعید شدند. مرحوم یدالله آمالی – کتابفروش – خاطراتی
از حضور آنها در کازرون به یاد داشت که به شرح زیر آورده است:
به
هرحال پس از پایان دوران تبعید و بازگشت آنها به تهران دکتر حائری در شعری با عنوان
" اینجاست شهر سبز"، احساس خود را نسبت به شهر ما کازرون بیان کرده است.
آنچه در این شعر بدان اشاره شده بارندگی زیاد آن سال ها، سرسبزی و خرمی بهار کازرون
و زلزله های مکرر (مانند چند وقت اخیر) است.
اینجاست
شهر سبز
درپشت
کوه های خطرناک مرگبار
کاندر
ره تو سر به فلک کشیده اند
شهری
بود قدیمی و خلقی کناره گیر
با
خاطری فسرده در آن آرمیده اند
در
موسوم بهار نبینی در این دیار
جز
جویبار و گلشن و گلزار و نهر سبز
سبز
است خانه و دیوار و باغ و راغ
سبز
است دشت و دامنه اینجا شهرسبز
در
نوبهار دست طبیعت به شهرسبز
نقش
و نگارها کند و شاهکارها
لیکن
دریغ و درد که این شهر با صفا
غرق
است در زباله و گرد و غبارها
شهری
بود به دامنه کوه های دور
دارای
نخل و سبزه آب و درخت و کشت
هم
مدح او سرایم و هم قدح او که هست
مرداد
آن جهنم و اسفند آن بهشت
جاری
بود به فصل زمستان در این دیار
چون
سیل خانه کن همه باران بی قرار
دارد
بهار دلکش و لیکن پس از بهار
آتش
زند به جان تو گرمای جان شکار
در
موقعی که شدت باران و بانگ و رعد
برپا
نموده است بس آشوب و غایله
آید
ز راه ناگاه وز آن سبب
دلها
فتد به لرزه ز تشویش زلزله
بیدار
می شوی چو هراسان ز خواب ناز
بینی
شب است و زلزله گردیده حمله ور
آنگونه
هولناک که گویی نشسته ای
در
کشتی فتاده به گرداب پر خطر
باقی
بود هنوز به نزدیک شهرسبز
ویرانه
های شهری ز ادوار باستان
و
آن نقش ها به کوه حکایات بس شگفت
خواند
به گوشت از عظمت های آن زمان
بر
نقشهای کوه نگر در کنار رود
کآنجا
اسیر پادشهی گشته قیصری
دور
از دیار و یار گرفتار خصم خویش
خوار
و چو خاک رهی گشته قیصری
هنگام
نوبهار نبینی در این دیار
جز
جویبار و گلشن و گلزار و نهرسبز
اینجاست
شهر سبز