جنگ
جهانی اول و نامه مردم کازرون به احمدشاه قاجار
قرن
بیستم که گذشت بشر در زمینه علم و دانش و تکنولوژی به پیشرفت های بزرگی دست پیدا کرد؛
ولی متاسفانه خونین ترین جنگ ها هم در این قرن اتفاق افتاد که از همه آنها بدتر، جنگ
های جهانی اول و دوم بود.
این
دو جنگ حاصل رقابت کشورهای استعمارگر برای تسلط بر جهان و بدست آوردن ثروت کشورهای
مستعمره بود. جنگ جهانی اول به مدت چهار سال از سال 1297 – 1293ش ادامه پیدا کرد و
در این بین کشورهای استعمارگر به متحدین (آلمان – اتریش – عثمانی – مجارستان – بلغارستان)
و متفقین (انگلیس – روسیه – فرانسه – آمریکا – ایتالیا – ژاپن) تقسیم شدند که سرانجام
این جنگ با پیروزی متفقین به پایان رسید.
در
هنگام جنگ جهانی اول پادشاه ایران احمدشاه (آخرین پادشاه سلسله قاجار) بود. دولت ایران
در این جنگ اعلام بی طرفی کرد، اما هیچکدام از کشورهای درگیر جنگ بی طرفی ایران را
رعایت نکردند و به دلیل موقعیت حساس ایران و ذخایر نفت جنوب، کشور ما مورد هجوم نیروهای
روس از شمال، انگلیس از جنوب و عثمانی از غرب قرار گرفت.
متاسفانه
در این سال ها ایران از لحاظ نظامی و اقتصادی و سیاسی در شرایط بسیار ناگواری قرار
داشت. نه نیروی نظامی قدرتمندی داشت که جلو تهاجمات بیگانگان را بگیرد، و نه اقتصاد
کارآمد و توانمندی داشت؛ تا جایی که حتی نمی توانست نان و آذوقه مردم خود را تامین
کند. همه این مشکلات به علاوه خشکسالی و بیماری های واگیر آنفلوانزا و وبا باعث شد
حدود دو میلیون نفر از جمعیت ده میلیونی ایران تلف شوند.
محمدعلی
جمالزاده (1270 – 1376ش) نویسنده
نامدار معاصر تلفات وحشتناک شیراز در جنگ جهانی اول را اینگونه روایت کرده است:
"جنگ جهانی اول در آستانه اتمام بود که در دل شبی تاریک و هولناک
سه سوار ترسناک که هر کدام شمشیر و شلاقی بدست داشتند به آرامی از دیوارهای شهر عبور
کردند به آن وارد شدند. یک سوار نامش قحطی دیگری آنفلوانزا اسپانیایی و آخری وبا بود.
طبقات فقیر پیر و جوان همچون برگ پاییزی در برابر حمله این سه سواران بی رحم فرو می
ریختند هیچ غذایی پیدا نمی شد مردم مجبور بودند هر چه را می توانستند بجوند و بخورند.
به زودی سگ و گربه و کلاغ را نمی شد یافت. حتی موش ها نسلشان بر افتاده بود. برگ و
علف و ریشه گیاهان را مانند نان و گوشت معامله می کردند. در هر گوشه و کنار شهر اجساد
مردگان پراکنده بود. بعد از مدتی مردم به خوردن گوشت مردگان روی آوردند"
در
چنین شرایطی بود که بزرگمردانی مانند ناصر دیوان در کازرون، حاج کاکا حسین کازرونی
در اصفهان و سید محمدرضا کازرونی در بوشهر آستین همت بالا زدند و با توزیع نان و آذوقه
در بین مردم فقیر و مستمند، نام نیکی از خود در تاریخ این مرز و بوم به جا گذاشتند
علاوه
بر آن، مردم کازرون با ارسال نامه ای به احمدشاه قاجار از ظلم و تعدیات انگلستان نسبت
به مردم جنوب ایران اظهار شکایت کردند. این نامه در مورخه 1294/6/2ش در روزنامه عصر
جدید تهران به چاپ رسیده است. در بخش هایی از این نامه آمده است:
"آیا هیچ توجهی به سمت جنوب خصوصا دشتی و دشتستان و بنادر خلیج
فارس دارید؟ می دانید که دو ماه است اهالی دشتستان سینه خود را سپر تیر و توپ تعدیات
اجانب نمود و با چه فداکاری جوانان رشید خود را قربانی استقلال ایران می نمایند؟ آیا
هیچ خبر دارید که ده روز است اهالی کازرون مرد و زن چه محشر غم انگیزی از مصایبی که
از انگلستان به بنادر جنوب آمده دایر کرده اند؟ ای اعضای مجلس مقدس! ای ارباب جراید! ای ملت تهران! چقدر جای شما خالی است
که اهالی کازرون زیر سایه مساعدت روحانیان و سردار اسلام آقای ناصر دیوان خود را برای
قربانی کردن در راه وطن بر یکدیگر تقدم می جویند... اگر فداکاری و مجاهدت های سرداران
آقایان غضنفرالسلطنه، شیخ حسین خان چاه کوتاهی و ناصردیوان نبود، حالا دولت انگلستان
فجایع قفقاز را در فارس معمول داشته بود"
* دبیر تاریخ دبیرستان های کازرون