جديداً و بعداز حضور با
صلابت بانوان محترم در ورزشگاه آزادي به منظور تشويق تيم ملي واليبال، عده اي در
نماز جمعه تهران به حكم اختيارشان تهديد به آتش كردند.
در اين خصوص ذكر دو نكته مهم
و ضروري است.
نكته اول در خصوص حضور زنان
در ورزشگاه و تشويق تيم ملي و درخواست هاي مشابه براي منع حضور ايشان و نكته دوم
در خصوص فرمان آتش به اختياري مقام معظم رهبري و كج فهمي برخي از عزيزان.
در خصوص نكته اول:
لازم به يادآوري است كه
درخواست منع حضور بانوان در ورزشگاه قبلاً هم مطرح شده بود و حداقل يكبار در خرداد
سال ٩٤ اين عزيزان با تهيه نامه و جمع آوري امضا از مقام معظم رهبري و مراجع
خواسته بودند كه به نحوي جلوي حضور بانوان را در ورزشگاه بگيرند.
بنده به جهد خود در پاسخ به
آن نامه سرگشاده اقدام نموده و چنين نوشتم:
(متن كامل را در اين لينك بخوانيد: http://efaa.ir/news/220-13940323.html)
قبل از هر چیز خیرخواهانه و
به دور از هرگونه جانب داری خاص از عزیزانی که غیرت اسلامیشان به جوش آمده
درخواست مینمایم کمی مطالعات دینی و اجتماعی خود را بهبود ببخشند و سپس پای مراجع
و رهبر عظیم الشأن را به این گونه مسائل باز نمایند. آیا به راستی حضور مدیریت شده
زنان آن هم با پوشش متداول در سالن ورزشی مصداق «تهاجم فرهنگی» است که چنین نامه
نوشتهاید؟! آیا این گونه نگرانی و اینگونه هیاوهو مصداق «بصیرت» مورد درخواست
مقام معظم رهبری است؟!
توجه تنظیم کنندگان نامهی
فوق و سایر اشخاص و مسئولینی که نامه فوق را قرائت کردهاند به موارد زیر جلب می
نمایم:
1- طبق شریعت مبین اسلام
محمدی(ص)، حضور بانوان دوشادوش آقایان در تمام صحنههای اجتماعی، سیاسی و حتی
نظامی به شرطی که مفسدهای نداشته باشد جایز و مباح است. لذا هیچ مقامی نمیتواند
با استناد به آیات مبین قرآن و سنت نبی اکرم(ص) و قول ائمه اطهار (علیهما سلام) و
سایر مراجع شریعت اسلامی مانع حضور و تشویق بانوان در محیط ورزشگاه شود. از این رو
بر دولت عزیز و سایر مسئولین اجرایی مسابقات ورزشی واجب است که جلوی موجبات مفسده
احتمالی را بگیرند.
2- قانون اساسي جمهوري
اسلامي ايران مبين نهادهاي فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي جامعه ايران براساس
اصول و ضوابط اسلامي است كه انعكاس خواست قلبي امت اسلامي ميباشد. در این قانون
نيروي انساني زن كه در نظام طاغوتي در خدمت استثمار همه جانبه خارجي بود هويت اصلي
و حقوق انساني خود را باز مييابد و در اين بازيابي طبيعي است كه زنان به دليل ستم
بيشتري كه از قبل متحمل شدهاند ضرورت استيفاي حقوق آنان بيشتر خواهد بود. بر همین
اساس اصل سوم قانون اساسي، دولت جمهوري اسلامي ايران را موظف نموده حقوق همه جانبه
افراد اعم از زن و مرد و ايجاد امنيت قضايي عادلانه براي همه و تساوي عموم در
برابر قانون را تأمين نمايد. همچنین اصول دهم و بیستم و بیست و یکم قانون اساسی
نیز به نقش و اهمیت جایگاه زن در نظام جمهوری اسلامی میپردازد و در مجموع ضرورت
برخورد یکسان با زن و مرد در همه عرصههای اجتماعی از جمله حق تماشا و تشویق
مسابقات ورزشی را شامل میشود.
3- شورايعالي انقلاب
فرهنگي، در سال 1383 منشور حقوق و مسئوليتهاي زنان در نظام جمهوري اسلامي ايران
را تصويب كرد كه اين منشور با الهام از شريعت معتدل و جامع اسلام و مبتني بر قانون
اساسي و انديشههاي والاي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران حضرت امام خميني تدوين
گرديد و در سال 1385 تحت عنوان قانون حمايت از حقوق و مسئوليتهاي زنان در عرصه
هاي داخلي و بينالمللي در مجلس تصويب و به تأييد شوراي نگهبان قانون اساسي رسيد. منشور
حقوق زنان به عنوان يك سند مرجع در سياستگزاري، برنامهريزي و قانونگذاري در امور
فرهنگي و اجتماعي زنان در 3 بخش و 5 فصل و 148 بند تصويب شده است و تمامی دستگاههاي
ذي ربط مكلفند قواعد و اصول مندرج در اين منشور را رعايت نمايند. مبناي اساسي
منشور بر اين اعتقاد استوار است كه در اسلام، زن و مرد در فطرت و سرشت، هدف خلقت،
برخورداري از استعدادها و امكانات، امكان كسب ارزشها و پاداش و جزاي اعمال فارغ از
جنسيت در برابر خداوند يكسان ميباشند. اين منشور ميتواند مبناي معرفي و تبيين
جايگاه زن در نظام جمهوري اسلامي ايران در مجامع بين المللي نيز باشد. جایگاه
تماشاچیان مسابقات تیم ملی نیز یکی از عرصههای بین المللی است و یکی از بهترین
تریبونهای معرفی هویت و جایگاه والای زن در نظام جمهوری اسلامی ایران، خاصه در
ایام اسلام ستیزی و ايران هراسی، میباشد.
4- راهیابی تیم ملی والیبال
به مسابقات جهانی آن هم در این برهه سیاسی-مذهبی از تاریخ کشور، افتخار کوچکی نیست
و نباید با کج سلیقگی و تنگ نظری های نابجا، موجبات تیز شدن چاقوی رسانه دشمن را
پدید آورد. یادآور میشود که حضور ایران در این رده از مسابقات علاوه بر اینکه
مبتنی بر تلاش دلاورمردان میدان بوده است، همراه با تعهدات فدراسیون هم بوده است.
تعهدی که حضور به حق بانوان در ورزشگاه را خواستار شده است.
5- در پایان ضمن تاکید و
اعتقاد راسخ بر تمام مطالبی که پیشتر گفته شد، به کاتبان نامه پیشنهاد میدهم اگر
به راستی شما عزیزان چیزی میدانید که ما از آن بیخبریم، به جای نوشتن چنین نامه
و شب نامههایی که در مساجد و جرائد پخش نمودهاید؛ خواهران محجبه و متدین را برای
حضور حداکثری در ورزشگاه بسیج بنمایید تا قدری از خیالتان آسوده شود و با تشویقهای
بیامانشان ضمن بالا بردن روحیه دلاورمردان ورزشی، در عرصه سیاست و رسانه نیز یک
سیلی جانانه به صورت عوامل تهاجم فرهنگی بزنند.
در خصوص نكته دوم و تهديد به
استفاده از حكم آتش به اختياري:
برادران بسيجي و دلسوزان
ايران زمين، فرمان فوق به افسران جنگ نرم داده شد و اگر جنابعالي ها از جمله اين
افسران نيستيد كه اجازه استفاده از آن حكم را نداريد. و اگر جزء افسران جنگ نرم و
تضارب فرهنگي هستيد بايد خوب بدانيد كه در عرصه جنگ نرم، تهديد یعنی تف سربالا لذا
تنها بايد اقدام فرهنگي و نرم نمود. به عنوان مثال اگر شما به اجتهاد خود حضور
بانوان را مصداق تهاجم فرهنگي ميدانيد ميبايست به حكم آتش به اختياري تمامي دلايل
خود را در فضاي مجازي و رسانه ها منتشر كنيد و حتي ميتوانيد براي آگاهي بيشتر
دلايلتان را چاپ كنيد و در روز مسابقه بين مردم پخش كنيد. ولي بنده از شما عزيزان
و ديگر مسئولين محترم مربوطه تقاضا دارم انتهاي بند٣ و بند ٥ نكته اول را با دقت
مضاعف بخوانيد و در اجرايي شدن آن تلاش نماييد.
ومن الله توفيق
روح پدرت با این قلم شجاع و رسا حتما شاد شده است.