|
من
یک کازرونیم. کازرون تمام وجود من است. کازرون زادگاه آبا و اجدادی من است. من یک کازرونیم، وسعت شهرم از نقش قندیل است تا نقش بهرام در سرمشهد.
وسعت شهرم از تنگ چوگان است تا چهارطاقی بالاده. من یک کازرونیم و وسعت شهرم از باغات
مرکبات انارستان است تا باغستان های زیبای دردانه و بورنجان. من یک کازرونیم و وسعت
شهرم از نخلستان های سربه فلک کشیده خشت و کنارتخته است تا تاکستان های رویایی دوان.
من شهرم، دیارم و زادگاهم را دوست دارم. وجب به وجبش را چون ناموس خویش می پرستم؛ از
دوسیران و نودان گرفته تا بلوط های راست قامت
گاوکشک و عبدویی و کلانی و دشت برم.
من
یک کازرونی و فرزند رشید ناصر دیوانم. هنوز صدای سم اسب هایم از تنگ ترکان و کمارج
تا خانه زنیان و دشت ارژن طنین انداز است. هنوز بوی باروت تفنگم در دشت رباطک و بید
زرد و جره همراه با نسیم باد به این سو و آن سو می وزد. من یک کازرونیم و هنوز کمین
سواران و برادرانم در کتل دختر و پیرزن عرصه را بر بیگانگان تنگ می کند.
آری
من یک کازرونیم و هیهات که بگذارم پاره های پیکرم را از من جدا کنند. من بورنجان و
دردانه را همان قدر دوست دارم که پریشان و
فامور را می پرستم. من همه ی خاکم و همه ی برادرانم و خواهرانم را یک جا و در کنار
هم می خواهم. از ترک و لر گرفته تا عرب و تاجیک. از شهری گرفته تا روستایی. من خواهان
کازرون یکپارچه و متحد هستم. کازرون بزرگ و پر افتخار و تاریخی