خلاقیت یکی از عالی ترین و پیچیده ترین فعالیتهای ذهن آدمی است که در تعلیم و تربیت باید بدان توجه ویژه ای نمود. مدرسه جایی است که تعلیم و تربیت رسمی در آن جریان دارد؛ بنابراین باید محیطی باشد که پرورش تفکر و شکوفایی اندیشه شاگردان را سر لوحه فعالیتهای خود قرار دهد. اگر نظام آموزشی بخواهد ساختاری نوآور داشته باشد، باید به فکر دگرگونی و تجدید بنای تمامی عواملی باشد که هر کدام به نوعی در ایجاد فضا و جو یادگیری موثرند. بعبارت دیگر، با ایجاد تغییر در امکانات فیزیکی نظام آموزشی بدون ایجاد تغییر و تحول در افکار، رفتار و نگرش های معلمان، نمی توان انتظار تغییرات موثر و چشم گیر در نظام آموزش و پرورش را داشت.
متخصصان بزرگ تعلیم و تربیت با تأکید بر اهمیت خلاقیت و تفکر خلاق، آن را یکی از هدف های اصلی تعلیم و تربیت می دانند. براین اساس نظام آموزشی باید شرایط و موقعیت های مناسب برای رشد، پرورش و شکوفایی خلاقیت و نوآوری در شاگردان را فراهم آورد. اکثر معلمان بجای اینکه روش آموختن و اندیشیدن را به شاگردان بیاموزند، آنها را در مقابل دانسته ها و واقعیت های علمی قرار می دهند. بنابراین در آموزش و پرورش خلاق چگونه آموختن با انتقال صرف اطلاعات و معلومات و حفظ و تکرار آنها متفاوت است. مسئولان آموزش و پرورش برای اینکه نظام آموزشی ما نوآور و خلاق باشد، باید تلاش کنند تا دانش آموزان را از مرحله حفظ کردن مطالب به مرحله تفکر سوق دهند و در یافتن راه حل مناسب که اساس یادگیری توأم با تفکر است، آنها را سوق دهند. با این توصیف در نظام آموزشی جدید، آموزش مهارت های تفکر، خلاقیت و یادگیری مطلوب ضروری و با اهمیت تلقی می گردد.آموزش و پرورش به راستي كليد رساندن هستي انسان و شكوفا كردن همهي تواناييهاي سرشتي است كه در درون وي نهفته است. لذا آموزش و پرورش فقط انباشتن ذهن افراد از اطلاعات و دانش موجود نيست بلكه راهي براي پرورش انسانهايي انديشمند، خلاق و متفكراني خود آگاه و مستقل است. بنابراين معلمان به جاي اينكه وقت كلاس را صرف انتقال اطلاعات و معلومات و همچنين يادآوري آنها كنند، لازم است موقعيتها و شرايطي را فراهم آورند كه در آن بستر مناسب جهت توسعه و تقويت علاقه، تفكر خلاق و انتقادي دانشآموزان را فراهم آورند و فضا و جوي را تدارك ببينند كه در آن محتاط و انفعالي بودن شاگرد جاي خود را به تفكر فعال و تبادل نظر بدهد. آموزش و پرورش باید به دنبال برنامه ریزی غیرمتمرکز، آموزش غیرمستقیم، دانش آموز محور و فعال باشد تا بتواند به رسالت خود برسد و افراد خلاق و به تبع آن سازمان خلاقی را بوجود آورد. خلاقيت و نوآوري به خودي خود بروز نميكند. بعبارت ديگر، صرف سخن گفتن از نوآوري و خلاقيت و نقش و اهميت آن در توسعه آموزش و پرورش كافي نيست، بلكه نياز به برنامه ريزي، انگيزش و بطور كلي مديريت است.
همانگونه كه گفته شد، خلاقيت و نوآوري از مهمترين اهداف آموزش و پرورش و جزء مهمترين رسالتهاي سازمان آموزشي به شمار ميآيد. در توسعه و تقويت خلاقيت و نوآوري در سازمان آموزش و پرورش، بيش از همه، عامل مديريت خلاق و نوآور موثر و اثر گذار است؛ زيرا نگرش و اعتقاد مديران مدارس به خلاقيت و نوجوئي در خود و سازمان ميتواند محيط آموزشي را به كانون تحول و نوآوري مبدل سازد. قابل ذكر است كه معلمان بعنوان عامل اصلي افزايش يا كاهش خلاقيت و نوآوري در كلاس درس به حساب ميآيند؛ زيرا اين معلمان هستند كه با شاگردان خود زندگي ميكنند و توانايي لازم جهت فراهم ساختن شرايط، بستر و زمينههاي مناسب براي بروز و تبلور خلاقيت و نوآوري را دارا ميباشند.
با توجه به مطالبي كه ذكر شد، يكي از اقدامات مهم و ضروري براي بسترسازي و تبلور نوآوري در آموزش و پرورش، تغيير در ذهنيت، روش كار و طرز تفكر معلمان و همچنين انتظارات نظام آموزشي از دانش آموزان است. البته اين كار را نميتوان با اختصاص يك يا دو ساعت در هفته به آموزش خلاقيت و نوآوري انجام داد بلكه بايد نحوه تفكر واگرا و خلاق را در تمام شوون آموزش وارد نمود. علاوه بر مسائلي كه مطرح شد، بايد بگوئيم براي رسيدن به چنين هدفي بايد در فضا و جو مدرسه و كلاس درس تجديد نظر و بازنگري لازم صورت گيرد. و لازم و ضروريست تا با نگاهي سيستمي و جامع، عوامل و موقعيتهاي مورد نظر را مورد توجه و عنايت قرار داد.