به گزارش کازرون نما به نقل از رحیم زارع خبرنگار، قنات
یادگار ماندگار پدران زحمتکش این مرز و بوم در جنگ با اهریمن خشکسالی است. پر
واضح است که مردمان این دیار حتی سالیان دور آن زمان ها که خشکسالی به شدت و حدت
و وسعت امروز نبود؛ به جهت مدیریت منابع آبی و توزیع آن میان قشر عظیم کشاورز و
دام پرور آن روزها، دست به اقدامات بسیاری از جمله حفر قنات می زدند. اگر از روایت
تاریخ بگذریم اهمیت دو نکته مشخص می گردد :
1- شهرستان کازرون به طور جدی درگیر بحران کم آبی و خشکسالی است.
2- طیف گسترده ای از مردم شهرستان (بنابر سرشماری رسمی نفوس و مسکن
سال 95) چیزی در حدود 120 هزار نفر ساکن در روستاها هستند که عموما در زمینه کشاورزی
و دام پروری اشتغال دارند؛ مشاغلی که آب در آن ها نقش حیاتی ایفا می کند.
معاش
اکثریت مردم روستا به زمین، جنگل، رودها و کسب و کارهای کوچک متکی به تولیدات
طبیعی وابسته است. توجه و تمرکز به این واقعیت در برنامه ریزی های نوین آب در
کشورهای مختلف از سابقهی چندان طولانی برخوردار نیست.
این
مردمان در مقابل نوسانات میزان بارش و کمبودهای فصلی مواد غذایی و علوفه دام آسیبپذیرند
و بسیاری از آنها در معرض ریسک سیلابهای شدید قرار دارند. در مواقع خشکسالی اگر
هم آبی برای آشامیدن باشد ، زمین بیحاصل شده، دامها تلف میشوند و با به اتمام
رسیدن ذخیره غذایی مردم تا رسیدن کمک ناگزیرند مهاجرت کنند.
اهمیت
آب در معیشت و همچنین سلامت و کیفیت زندگی، در نرخ امید به زندگی، سطح گرسنگی و
سوء تغذیه، نرخ فقر در زنان، مهاجرت برای اشتغال، نرخ شهرنشینی، جابجایی ناشی از
سیل و حتی نرخ تاخیر در رفتن به مدرسه تأثیرگذار است. بنابراین هر نوع مطالعات
تحلیلی مربوط به فقر، با نادیده گرفتن مقوله مهم آب، به جدّ دچار کاستی های مهم و
حساس خواهند بود.
براساس
گزارشات موجود، میزان هدر رفت آب در ایران بین ۲۸ تا ۳۰ درصد بوده که این رقم در
مقایسه با سایر کشورهای دنیا بین ۹
تا ۱۲
درصد است. کارشناسان معتقدند یکی از عوامل اصلی هدر رفت آب، برداشتهای غیرمجاز
از شبکهی آب رسانی و فرسودگی تأسیسات آب و شبکههای آبرسانی است.
مطالعات
موردی این واقعیت را آشکار کرده است که آب خانگی برای فعالیتهای مولد مانند
کشاورزی، گلکاری، باغداری، پرورش دام، ماشینشویی، کارهای هنری، یخسازی، خشتزنی،
کوزهگری، قصابی و سایر فعالیتهای کوچک تجاری نیز استفاده میشود.
مختصات
اراضی و مقدار صرف منابع آب در بخش کشاورزی به گفته بسیاری از کارشناسان از جمله
دلایل عمده هدر رفت آب در کشور است.
بدیهی
است که خشک سالی، کاهش شدید منابع آبی و به تبع آن تغییر اقلیم در مناطق عمده ای
از کشور، کشاورزی و دام پروری که دو زمینهی مهم اشتغال جمعیت روستایی کشور است را
به صورت جدی تهدید می کند به طوری که امروز اگر به خود روستاییان نیز رجوع شود
عملاً آینده ای را برای خود در روستاها متصور نیستند و مترصد فرصتی می باشند تا به
شهرها مهاجرت کرده و در آن جا ساکن شوند.
طبق
آمار به دست آمده از سرشماری نفوس و مسکن سال 95 جمعیت ساکن درکازرون همچون دیگر
نقاط کشور نقاط روستایی با کاهش محسوسی رو به رو بوده است که این روند
افزایشی در مهاجرت ،زنگ خطرهای جدی را برای مسؤولان به صدا در می آورد ؛ چراکه
جمعیت مهاجر عموماً به دلیل فقر شدید در حاشیه شهرها ساکن می شوند و با وجود نرخ
بیکاری و چالش هایی که در بحث اشتغال وجود دارد غالباً درگیر بزهکاری و مشکلات
اجتماعی پیچیده می شوند.
حاشیه
نشینی در مقابل متن نشینی به عنوان چالشی که در آستانهی بحرانی شدن قرار دارد را
باید از این منظر نگریست. مردم حاشیه نشین عمدتاً مردمی هستند ناامید و درمانده و
بی اعتنا و در عین حال آماده انفجار! فقیر بودن تنها ویژگی این مردم نیست، بلکه
ناکامی آنها برای رسیدن به متن زندگی سبب غلبه نگاه های ناامیدکننده و عبث در بین
عمده جمعیت حاشیه نشین شده است.
معضل
حاشیه نشینی به تازگی در شهری مثل کازرون نیز بیشتر از قبل مشهود است. مشاهده ی
میدانی اطراف شهر نشان گر بروز و ظهور این پدیده در کازرون است. در حاشیه ی راه
روستایی قلعه سید و فرهنگ شهر، شاهد برپایی چادرهای فراوانی هستیم، در گفت و گو با
افراد مستقر در این مکان، متوجه شدیم این افراد مهاجرین از شهرهای دیگر استان
فارس، کرمان و هرمزگان هستند که با وجود مشکلات فراوان سکونت در چادر و عدم دسترسی
به حداقل امکانات تنها به دلیل تأمین معیشت خود و کار در مزارع به کازرون آمده اند .
نکته
قابل توجه در ترکیب سنی این مهاجرین، جوان و میان سال بودن آن هاست.
دختران
و پسرانی که پا به پای والدین خود، عرق ریزان در مزارع مشغول چیدن محصولات می
شوند. نهایت در آرزویشان خرید کیف، کفش و کتاب درسی سال آینده شان است، خبری از
هیاهوی تکنولوژی و تبلت و بازی های یارانه ای و حتی جام جهانی در این چادرها دیده
نمی شود.
معضل
حاشیه نشینی در واقع حاصل مسائلی اساسی نظیر مهاجرت از روستاها به شهر به واسطه
بروز خشکسالی یا کمبود خدمات، الحاق روستاهای پیرامونی به محدوده شهرها و نبود
نظارت جدی مدیریت شهری بر ساخت و ساز پیرامونی در حریم شهرها است.
حاشیهنشینی
که خود معلولی چند علتی محسوب میشود، میتواند زمینهساز به وجود آمدن مشکلاتی
نظیر ساختوسازهای غیرمقاوم، توزیع نامتوازن خدمات، رعایت نشدن قوانین شهروندی،
بروز آسیبهای شدید فرهنگی به واسطه اختلاط فرهنگها، بروز آسیبهای اجتماعی و
زیستمحیطی، استقرار سکونتگاهها در حاشیهی اقتصادی شهر و افزایش بزه و بزهکاران
و ... و مسائلی از این دست خواهد شد.
معمولاً
در بیان دلایل تنها به فقر و مشکلات اقتصادی در برخی شهرها و روستاها اشاره می
شود. ضمن توجه به این مقوله، باید دانست که تمایل زیاد برخی افراد برای مهاجرت به
شهرها که سبب پذیرش زندگی در حاشیه شهرها برای آنان می شود، یک مسئله فرهنگی است.
چرا ذهن این افراد به این سو سوق یافته که گمان می کنند زندگی در حاشیه یک شهر
برتر از زندگی روستایی است و از این طریق راحت تر می توانند امرار معاش کنند؟ این
ذهنیت را باید شکافت و تغییر داد. حاشیه نشینی به معنای ترجیح یک زندگی بسیار پُر
حاشیه اما با ذهنیت تسهیل شدن رفع نیازهای معیشتی بر زندگی روستایی اما آمیخته با
مشکلات معیشتی است. این ترجیح شکل گرفته در ذهن افراد را باید اصلاح کرد و اصلاح
آن از طریق یادآوری کرامت انسانی افراد حاشیه نشین است.