ریشه یابی دو جریان «حق» و «باطل» در واقعه ی عاشورا، جریان
شناسی قاتلان کربلا!
بررسیِ تاریخِ قبل و بعد از بعثت رسول الله(ص) و چگونگی اسلام
آوردنِ تعدادی از بزرگانِ شبه جزیره ی حجاز، به ویژه کسانی که دارای سوابق عمیقِ کفر،
الحاد و بت پرستی بوده اند، نشان می دهد که از همان ایام «جریاناتی» مشکوک و غیرقابل
اعتماد به شکل ظاهری، حاضر به پذیرش اسلام گردیده ولی در عین حال اهدافی انحرافی و
غیر همسو با احکام حیات بخشِ وحی را به شکل پنهان دنبال می کرده اند. آنچه در واقعه
ی کربلا به وقوع پیوست، تنها نوکِ عملیات پنهانِ این «عواملِ» پشت پرده بوده؛ اما عمقِ
توطئه ها در قبل از بعثت قرار داشته و سپس با رحلت رسول الله(ص) این امر آشکار و سال
۶۱ هجری با تجمعِ همه ی ظاهرپرستان، دنیا طلبان، شکم بارِگان، قدرت سازان، جاسوسان
و وابستگان به خاندان های نفاق و بی دینان
در کربلا، منجر به بزرگ ترین رویارویی «حق» و «باطل» در این سرزمینِ بلاخیز گردید.
در همین زمینه گفتنی های عبرت آموزی وجود دارد که بخشی از آن ها به این قرار است.
۱- ریشه های «عاشورائیانِ» کربلا در «غدیریانِ
خُم»! و بُن مایه ی غالیانِ دشت نینوا نیز در اقدام غاصبانِ خلافتِ علیِ مرتضی است!
پس، انحرافِ مسلمین در پسا رحلتِ رسولِ رحمت چنان عمیق و «فتنه»زا بود که تنها چنین
صحنه ها و وقایعِ عاشورايي می توانست تا اندازه ای چشمان بسته و دل های وابسته ی لشکریان
دشمن را «باز» و حقایقِ دست کاری شده توسط نفوذی ها را آشکار نماید!.
۲- صف بندی سپاهِ بی شمارِ یزیدی، مقابلِ رزمندگان
کم تعدادِ حسینی در نینوا، به ظاهر اردوکَشیِ دو جناح از مسلمانان بود! در باطن اما
تمام کفر، نفاق و «آخرت فروشان» در مقابل ایمان، تقوا و «دل داده گانِ» خاندانِ وحی
قرار گرفته و هدفْ نیز «دفنِ» باقی مانده ی «مومنین» و قرائتِ فاتحه ی پایانِ دینِ
اسلام در همان سرزمین کوچک بوده! و بر اساس القائات و محاسبات شیطانیِ به عمل آمده،
بنا بود که اسلامِ بدَلیِ «اموی» جایگزینِ ابدیِ اسلامِ راستینِ «علوی» گردد! غافل
از آن که نورِ تابیده شده از منبع عظیمِ انوارِ حسینی، هرگز با «نورنما»های سلسله ي
نامعلومِ! یزیدی خاموش نخواهد شد.
۳- شناختِ کاملِ محاصره «کنندگان» و محاصره «شوندگان»
و معرفیِ منتفعینِ ظاهری و متضررینِ واقعیِ! دشت کربلا قطعا نیازمند «شخصیت شناسیِ»
دقیقِ جریان سازانِ حاضر در دو سویه ی میدان نبرد در شب و روز عاشوراست! «اکثریتی»
که بیش ترشان یا بازماندگانِ مقتول های شمشیرِ عدلِ رسول الله و عدالتِ عَملیِ اسدالله بوده و یا رفتار، اعمال،
گفتار و نسبت های خانوادگیِ خود و فرمانده هانشان ریشه در خاندان های منتسب به بُت
سازی، مِی فروشی و خانواده های معروفِ فسادِ رفتاری و اخلاقی داشته، و در جانبِ دیگرِ
میدان «اقلیتی» که شافع روز جزا، سید جوانان بهشت، جگر گوشه ی رسول الله، حسین زهرا
فرماندهی آن را بر عهده داشته و اصلِ ریشه هایشان در زمین و فرعشان در آسمان ها! بوده
و طبیعی است که در چنین اوضاعی «اردوگاه«های
کربلا، آوردگاه «ریشه»ها بوده نه «ریش»ها !؟.
۴- «رفتارشناسیِ» حاضرانِ نبردگاه های نيم روزِ
عاشورا و «گفتار»های مطروحه در رَجَز خوانی جنگ افروزان سپاه دشمن و سخنانِ شجاعانه
ی مدافعان حریم ولایت، نشان می دهد یک طرفْ «خیرِ» مطلق و طرفِ دیگر «شرِّ» مُسَلَّم
بوده و شيطان بزرگ! شخصا فرماندهی کل قوایِ شروران را بر عهده داشته است! و بر همین
اساس است که نه صدای سوزناکِ العطش اطفال، نه صوتِ حیدریِ عباس، نه تلاوت آیات الهی
و نصیحت های خیرخواهانه ی زینبی و نه هم خطبه های مکرر حسین(ع) در دل های سنگ شده
و شکم های پر از حرامِ سربازان دشمن نفوذ نکرده و در نتیجه هم دنیا را باخته و هم
آخرت را بر باد فنا دادند.
۵- گرچه «ریشه» شناسیِ قاتلان کربلا، به ویژه
جریانِ پنهان و مخفی شده در پشتِ صحنه های مُحرمِ ۶۱ هجرت نیازمند توضیحات بیش تری
است، در عین حال اما یادآور می شود که «زیارتِ» پُر رمز و راز «عاشورا»، سلام ها و
لعن های حساب شده ی آن و شمارشِ «ردیف وارِ» دشمنانْ، عواملِ واقعی و قَتَلَه های بی
رحمِ مخفی و آشکار را با هنرمندی هر چه تمام تر افشا و بازگو کرده به گونه ای که قاتلِ
اصلیِ حسین(ع)، شمر ابن ذی الجوشن، دهمین نفر از ملعونین، محسوب گردیده و جریاناتِ
واقعیِ دخیل در این فاجعه، قبل از آن ملعون مورد لعن قرار گرفته اند!.
نکته ی پایانی:
علی رغم گذشت ۱۴۰۰ سال از «واقعه»ی کربلا و شناسایی دقیقِ عاملین،
آمرین، قاتلین، ساکتین، حاضرین و غائبینِ بی رحمِ ظاهر و پنهانِ سرزمینِ نینوا، اما
هنوز هم «وارثینِ»! همان ملعونین! در میان مسلمین به انتشار «شُبهه»های قدیمی با روش
های جدید اقدام می کنند. آنچه که امروز در مکه، مدینه، شامات، یمن و عراق جریان دارد،
نسل های امروزینِ همان کسانی است که بدن های پاکِ ذُریه ی آلُ الله را با نعل های آهنین
و خنجرهای پولادین ریز ریز نموده، ورودِ آب را تحریم و برای معرفی اسلامِ بَدَلی به
جای اسلامِ اصیلِ محمدی، تمام تلاششان را صورت دادند. حواسمان باشد كه اتفاقاتِ عاشورا
تکرار نشود و برای تکرار نشدن آن، همه ی ما و نسل هایمان، باید دارای «بصیرتِ» حسینی،
«شجاعتِ» اکبری، «صبرِ» زینبی، «ادبِ» حُرّی، «ولایت پذیریِ» عباسی و «وفاداریِ» حبیبی
باشیم. ان شاالله