روزگار کودکی یادت بخیر

خاطرات بچگی یادت بخیر

یاد"مسجد" یاد "میدانش" بخیر

یاد آن شام غریبانش بخیر

یاد آن مردان سرتا پا وفا

اهل کار و ورزش و بی ادعا

یاد بازی های پر جوش و خروش

کوچه های تنگ و تاریک و خموش

دوستی هایی پر از احساس و گرم

خاک بازی روی ماسه های نرم

بازی "هفت سنگ" با آن شور و حال

می شد آنجا رفت تا اوج خیال

بازی با چوب یعنی "تنگسه"

ورزش و فکر و حساب و هندسه

بازی ما یک کلاس درس بود

پُر زِ احساس و بدون ترس بود

هیچ کس در جمع ما تنها نبود

غصه و غم های ما پیدا نبود

دوستانی داشتم همچون پلنگ

رستمی بودند در میدان جنگ

با رشادت راهی میدان شدند

سدّ راه خصم بد پیمان شدند

یک "محمد،خادم پیر"[1] و دلیر

نوجوانی بود در میدان چو شیر

نو جوان پاسدار "عبدالنبی"[2]

عاشق دین، رهرو پاک نبی(ص)

مثل "بهروز مبارکپور"[3] سرباز وطن

کشتگانی بی سر و غسل و کفن

دیگری "نادر"[4] شهید راه دین

پاسدار مرزهای پُر زِ کین

یا "منوچهر ودودی"[5] مرد کار

چون گلی خوشبوی در فصل بهار

کوی من پُر بود از مرد نبرد

مثل "نعمت"[6] یا "رسول"[7] آزاد مرد

باز هم بودند مردانی شریف

چون "حمید"[8] و چون "صمد"[9] پاک و عفیف

این شهیدان ره ایران و دین

چون مَلَک بودند بر روی زمین

پیر مردانش چه خوب و با وقار

مثل کوهی ماندگار و استوار

مادرانی با صلابت با شرف

مثل گوهرهای زیبا در صدف

پی نوشت:

[1]. شهید محمد خادم پیر

[2]. شهید عبدالنبی حبیبی

[3]. شهید بهروز مبارکپور

[4]. شهید نادر نصیری

[5]. شهید منوچهر ودودی

[6]. شهید نعمت اله ابوالحسنی

[7]. شهید رسول پایان

[8]. شهید عبدالحمید مرحمتی

[9]. صمد صفی الهی

کوی من علیا (۲)

هم کلاسی شهید من "حمید"[1]

چشم "بینا"[2] یافت از یمن شهید

از "اسدزاده"[3] بگویم، شیر مرد

دو برادر[4]، مرد میدان نبرد

هر دو پر شور و دلاور چون نگین

می درخشیدند بر روی زمین

"جعفر"[5] و "سردار"[6] همراه "سعید"[7]

مثل اینها کس به عمر خود ندید

داشتیم ما یک "حسین"[8] مثل حسین(ع)

بی سر و غسل و کفن شکل حسین(ع)

نوجوانی بود، شهرت "حق شناس"[9]

دشمنان از نام "جعفر"[9] در هراس

بود "عباس جریده"[10] پاک باز

زاهد شب، عاشق راز و نیاز

سر به زیر و بی ریا چون "پیروان"[11]

یا "علی اکبر"[12] پزشک پر توان

رفت "اکوان"[13] در دیار عاشقان

یک شبه شد همنشین با صالحان

"ماندی پور"[14]، هم امیر هم پاسدار

با صلابت، تا قیامت ماندگار

ذبح "اسماعیل"[15] در دشت جنون

جان فدای خاک ایران، غرقه خون

با نجابت مثل "مهدی"[16] سر فراز

هم نوا شد با "جلیل پور"[17] در نماز

جبهه های حق و باطل پر شگفت

با شهیدانش چنین رونق گرفت

هر کدام از این شهیدان روز جنگ

عرصه را کردند بر دشمن چه تنگ

این جوانان در میان جمع ما

مرد حق بودند از نخوت جدا

اسامی شهدا:

 [1]. شهید حمیدرضا بینا

[2]. شهید سعید بینا

[3]. شهید علی اکبر اسدزاده

[4]. شهید علی رضا اسدزاده

[5]. شهید جعفر خوابستان

[6]. شهید سردار پدیدار

[7]. شهید سعید خداپرست

[8]. ؟

[9]. شهید محمدجعفر حق شناس

[10]. شهید عباس جریده

[11]. شهید شکرالله پیروان

[12]. شهید دکترعلی اکبر پیرویان

[13]. شهید فرامرز اکوان

[14]. شهید عبدالمهدی ماندنی پور

[15]. شهید اسماعیل ابراهیم زاده

[16]. شهید مهدی نجیبی

[17]. محمدعلی جلیل پور